رضا دبیرینژاد، موزهدار در یادداشتی نوشت: شعارهایی که برای روز جهانی موزه از سوی شورای بینالمللی موزهها (ایکوم) تعیین میشود، از آنجا که ایکوم اجماع کارشناسان موزهها در جایجای دنیا است نشان از یک اولویت مشترک میان اکثر موزههای دینا است. این شعارها به تناسب شرایط گاه تعریف و کارکرد موزهها را گسترش میدهند یا چشماندازهایی را پیش روی موزهها میگذارند تا هر کدام بنا بر ظرفیت خود موزه یا موقعیت اجتماعی و فرهنگی که در آن قرار گرفتهاند برای تحقق آن اقدام کنند. شعارهای روز موزه از منظر تخصصی مطرح میشوند و بیش از این که دیدگاه یک نهاد ناظر یا برنامهریز برای موزهها باشد بلکه بیشتر یک توصیه است که از طریق اجماع کارشناسان موزهها که عضو ایکوم هستند، حاصل شده است و از این رو نشان از یک دغدغه مشترک دارد.
بر همین اساس در طرح شعار هر سال می توان این پرسش را مطرح کرد که چه نیازی پیش آمده است که کارشناسان احساس ضرورت کردهاند تا این شعار را برای سرلوحه برنامهها مطرح کردهاند. شعار سال جاری «موزهها برای آموزش و پژوهش» به ظاهر موضوع جدیدی را مطرح نمیکند چرا که همواره بر نقش پژوهشی و آموزشی موزهها تأکید شده و یا آنها را نهادی آموزشی پژوهشی نامیدهاند اما چرا طرح آن در این شرایط را می توان حاصل دو موضوع دانست؛ یکی این که در سالهای اخیر با غلبه نگاه های عمومی به موزهها از جایگاه و توانایی پژوهشی و آموزشی موزهها در دنیا کاسته شده است و شاید بتوان گفت که موزهها آن نقش و قدرت پیشین خود را در این حوزه ندارند و لازم است که یکبار دیگر این جایگاه در جوامع مورد توجه قرار گیرد، شاید در کنار نگاههای تفرجی، اقتصادی، گردشگری که در این سالها رو به تزاید است، باید بر ارزش علمی و آموزشی موزهها توجه شود.
از منظری دیگر، کارکردها و امکانات جدیدی که برای موزهها مطرح شده است میتواند در خدمت این دو موضوع قرار گیرد؛ یعنی اگر ابزار ارتباطی جدید صحبت می کنند و دسترسیها نوین همه اینها می توانند در خدمت آموزش و پژوهش قرار گیرند چنان که در شعار امسال نیز بر کلمه «برای» تأکید شده است و این برای برای سطح پژوهشی و آموزشی موزه را از درون سازمانی فراتر میبرد و شاید بیشتر بر مشارکت همگانی و در تعامل با نهادها و افراد فعال در امر پژوهش و آموزش این موضوع بتواند تحقق بهتری بیابد. بر این اساس در تبیین این شعار میتوان آن را به گزارههای تحقق بخشی تبدیل کرد و آن را معیار ارزیابی قرار داد که آیا موزههای ما در سطح ملی برای آموزش و پژوهش هستند و نقش موثری در این زمینه دارند و یا چگونه می تواند این نقش موثر را به دست آورند؟
برای کشوری که سابقه تمدنی بالایی دارد و همچنین تنوع فرهنگی دارد؛ موزههای آن ظرفیت پژوهشی منحصر به فردی دارند که اگر به تبلور درآیند داشتههای خود را به سرمایه علمی و فرهنگی تبدیل کردهاند و در واقع، نقش ملی خود را ایفا کردهاند برای این موضوع نیاز به آن است تا این منابع در اشکال مختلف در خدمت پژوهش قرار گیرند و دادههای پژوهشی در چرخه آموزشی وارد شوند تا این فرآیند کامل شود.
اینجاست که اگرچه شعار امسال یک ضرورت مشترک جهانی برای موزهها در اقصینقاط جهان مطرح شده است اما موزههای ایران باید به تناسب شرایط ملی خود آن را تحقق بخشند و به تناسب شرایط موزههای کشور برای آن راهکار عملی تعریف نمایند، به طور مثال از مجموعههای پراکنده تاریخی مربوط به تمدن و فرهنگ ایران که در موزههای مختلف قرار گرفتهاند قرار گرفتن آنها در کنار هم در قالبهای پژوهشی میتواند زمینه فهم بهتر تاریخی و فرهنگی را فراهم آورد و یا برنامهریزی آموزشی در موزههای همجوار منطقه ای یا مشترک موضوعی میتواند راهکار همافزایی را فراهم سازد که نیازمند همنشینی و همکاری میان موزهها و یا تعامل با نهادهای آموزشی پژوهشی است.
بر همین اساس، موزههای ما باید دغدغه مشترک جهانی با همه موزههای دنیا داشته باشند اما چشمانداز ملی برای خود تعریف کنند که متناسب با ظرفیت فرهنگی و شرایط موزههای کشور است ولی باید خود را در مقابل این شعار ارزیابی کنند که چقدر در خدمت پژوهش و آموزش هستند و چقدر میتوانند این خدمترسانی را بیشتر کنند.
انتهای پیام/
نظر شما