به گزارش میراث آریا، سید ابراهیم رایگانی استادیار باستانشناسی دانشگاه نیشابور، در دومین نشست تخصصی همایش ملی «جهان ایرانی: ماد و هخامنشی» در خصوص تحلیل سیر تداوم اندیشه واسطهها/ میانجیها در هنر غیرمنقول هخامنشی در جغرافیای ایران کنونی به سخنرانی پرداخت و گفت: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه (اعم از جاندار و بیجان) در هنر غیرمنقول هخامنشی است که در جغرافیای سیاسی ایران کنونی کشف شده است.
او تصریح کرد: نتیجه آنکه هنرمند هخامنشی آگاهی کاملی نسبت به مناسبات بازنمایی جسم پادشاه به مثابه بخشی از قداست مفهوم پادشاه داشته است و در این بین واسطهها را برای جلوگیری از دسترسی مستقیم به جسم پادشاه به خدمت گرفته و این واسطهها تنوع اندکی داشته است. چنین رویهای پیش از این در بینالنهرین دوران سومر تا بابل در جریان بوده است و عیلامیان نیز تاحدودی به چنین مفهومی توجه نشان میدادهاند.
در ادامه زهره زهبری پژوهشگر پسا دکتری دانشگاه فیلیپس ماربورگ، به تشریح سیستم کاری هنرمندان چوبتراش در دوره هخامنشی پرداخت و گفت: وضعیت پژوهش بر مواد چوبیِ هخامنشی، بهمراتب بهتر از مطالعه بر «چوبتراشان» این دوره است. ازاینرو، نهتنها در مطالعات هخامنشی به زبان فارسی بلکه به زبانهای دیگر نیز، پژوهشهای بسیار اندکی در این زمینه وجود دارد. اما به کمک چند دسته شواهد نوشتاری مانند کتیبه پی بنای شوش و گلنوشتههای تختجمشید میتوان به فعالیت و کیفیت کار چوبتراشان هخامنشی پی برد.
او تصریح کرد: مقاله حاضر در دو بخش اصلی تدوین شده است، بخش اول، آثار و اشیای چوبی بهدست آمده از دوره هخامنشی را مورد بررسی قرار میدهد و بخش دوم به اطلاعات مستخرج از مدارک نوشتاری مبنی بر حضور و کیفیت کار چوبتراشان در مراکز شاهی این دوره میپردازد.
سجاد علیبیگی عضو هیأت علمی دانشگاه رازی کرمانشاه و رئیس پژوهشکده باستانشناسی نیز در سخنرانی خود با عنوان پاشنه در سنگی قواختپه (قباقتپه) درباره حضور آشوریان در غرب ایران به ما چه میگوید؟ گفت: یافتههای جدید مکشوفه از محوطه قواختپه کوزران در شمال دشت ماهیدشت شامل پاشنه در سنگی حجاری شده و قطعات سنگهای تراشخورده پراکنده در دامنه تپه، مدارک مستندی از وجود یک بنای فاخر در این محل هستند.
او افزود: این پژوهش درصدد است به این پرسش پاسخ دهد که پاشنه در سنگی مکشوفه از قواختپه مربوط به چه زمانی است و چه تحلیل باستانشناختی میتوان در رابطه با آن ارائه داد؟ نتایج بررسیها در خصوص این پاشنه در حاکی از این است که این یافته بهاحتمال مربوط به زمانی حوالی قرن هشتم پ.م است و با توجه به ماهیت حضور آشوریان در منطقه زاگرس مرکزی، این یافته نشان میدهد که در نیمه نخست هزارۀ اول پم این محل بهاحتمال پایگاهی برای استقرار صاحبمنصبی آشوری با هدف کنترل سرزمینهای اشغال شده یعنی استانهای تازه تأسیس آشوری در غرب ایران بوده است. این موضوع با کشف سنگ یادمان سارگن دوم، شاه آشوری در کاوشهای قواختپه پشتیبانی میشود.
در ادامه این نشست مهرداد ملکزاده عضو هیأت علمی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری، باستانشناسی و بازشناسیِ شرقیترین مرزهایِ گسترش و پراکنشِ فرهنگ مادّیِ مادان را بررسپ و اظهار کرد: بازشناختِ بنیادین و بازنویسیِ روشمند تاریخ و فرهنگ دورۀ ماد، و هرآنچه میتوانش از آن مادان دانست، موضوعی است که با وجود اهمیت بسیار و هم توجه بسیار، عملاً مغفول واقع شده؛ طی سالیان اخیر، هم به فارسی و هم به زبانهایِ علمیِ فرنگی، در این زمینه مطالبی چند، اعم از کتاب و مقاله و رساله و جز آن، نوشته شده، اما تو گویی هرگز بسنده نبوده و گرهی از ریسمان ناگشودۀ مادشناسی باز نکرده است، چه آنکه شاید بتوان ادعا کرد اکنون زمانۀ زیر و رو کردن آگاهیهای مندرج در منابع کهنه و نوی تاریخ مادها یکسره سپری شده، و از این رهگذر دیگر سودی عاید قلمرو مادپژوهی نخواهد شد، تا زمانی که متنی یا متونی، احیاناً، تازهیاب در دسترس اهل تاریخ قرار نگیرد، بر دانستههای تاریخی دربارۀ ماد و مادان و مادستان چیز زیادی نمیتوان افزود. افزون بر آن، گفتنی است که اساسیترین کاستیِ مادشناسیِ روزگار ما نبودِ چارچوب نظری (Theoretical framework) و انگارۀ تاریخی (Historical theory) راهگشا در این حوزۀ پژوهشی است.
انتهای پیام/
نظر شما