مریم مقدم، کارشناس ارشد برنامهریزی گردشگری در یادداشتی نوشت: از زمان پیوستن ایران به کنوانسیون میراث جهانی هیچ قانون یا ضابطه تکمیلی بر قانون الحاق ایران به کنوانسیون میراثجهانی اضافه نشده است و بهرغم موفقیتهای کسب شده در ثبت تعداد قابلتوجهی از آثار در فهرست میراث جهانی، فرایند مذکور بهدلیل نداشتن ساختار مشخص در بدنه نهادی میراث فرهنگی، در همه سالهای پس از پیوستن ایران به کنوانسیون، با فرازو فرودهایی همراه بوده است.
هگمتانه یک هفته است که به چرخه آثار جهانی پیوسته و آنچه اهمیت دارد پرداختن به شرایطی است که میتواند جایگاه ثبت جهانی را برای این منطقه یا تثبیت و یا متزلزل کند.
همین روند در سالهای اخیر بهدلیل اتکا به افراد، ضعف ساختار سازمانی، نداشتن برنامهریزی کلان در این حوزه، ضعف برنامه مشخص برای بهرهبرداری از مواهب ثبت جهانی و... در مورد برخی جاذبهها بهسمت افول در حال حرکت بود حال همدان باید با مطالعات و تحقیق و تحلیل آمار شرایط جهانی ماندن را برای هگمتانه نگاه دارد.
چالشهای ثبت جهانی
ساختار میراثجهانی بهعنوان یک فرایند جامع که از سیاستگذاری تا ثبت مدیریت و حفاظت و بهرهبرداری از ثبت را شامل میشود، ضعف دارد و بهرغم بیندستگاهی بودن فرایند میراثجهانی در سطح بینالمللی فقط وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی در این امر دخیل است و برای ثبت میراثطبیعی، محیط زیست و سازمان منابع طبیعی هم نامزد میشوند.
ثبت جهانی درعینحال که سبب ترویج و آگاهسازی جهانی نسبت به فرهنگ غنی ما میشود، باید در پیوست خود چیزهایی را داشته باشد که سبب توسعه و رشد فرهنگ، اقتصاد و محیط جامعه محلی شود و در فرایند این توسعه به خود آسیب نزند.
یکی از نکات دیگری که در تجربههای دنیا وجود دارد اما در ایران دیده نشده است، نبود یک فرایند قانونی است؛ بیشتر کشورها قوانین ملی تکمیلی در موضوع میراث جهانی خود به تصویب رساندهاند که جایگاه نهادهای تصمیمگیرنده، فرایند انتخاب آثار نامزد و نحوه تأمین مالی این فرایند را در این قوانین دیدهاند، درحالیکه در ایران چنین چیزی وجود ندارد.
نکته دیگری که از آن غفلت شده است، مشارکت مردم و ذینفعان است که در ایران در کمترین حد خود قرار دارد؛ درحالیکه این مشارکت میتواند به ثبت موفق و بهرهبرداری صحیح از مواهب ثبت جهانی و توسعه در مناطق کمبرخوردار کمک کند. تجربه مشارکت مردم و ذینفعان در فرایند میراث جهانی در دنیا نمونههای موفقی داشته است.
ثبت جهانی بدون پیوست
به نظر میرسد ثبت جهانی وقتی موفق خواهد بود که پیوست موفق گردشگری در کنار خود داشته باشد، درحالیکه ما تاکنون رویکردمان ثبتمحور بوده و حمایت، حفاظت و گردشگر محور نبوده است. ما باید ابتدا به این پرسش پاسخ دهیم که یک اثر را ثبت جهانی میکنیم که چه بشود؟ به طور مثال ما فلان تعداد کاروانسرا داریم که ثبت جهانی شدند که در این بخش موفق بودهایم، اما بعدش چه؟ چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی آثار را ثبت میکنیم و از آن عبور میکنیم.
ساختار میراث جهانی بهعنوان یک فرایند جامع که از سیاستگذاری تا ثبت مدیریت و حفاظت و بهرهبرداری از ثبت را شامل میشود، جایگاه قانونی کارامد ندارد.
اگر میخواهیم ثبت ملی و جهانی موفق باشد، باید پرونده ثبت یک پیوست داشته باشد.
ثبت، چه در سطح ملی و داخلی اتفاق بیفتد و چه در سطح خارجی و جهانی یکسری محدودیتها و حرایم بههمراه دارد که اگر در این فرایند جامعه محلی دیده نشود و آسیب ببیند میتواند خود علیه اثر شود. پس ما نباید فقط گردشگری را ببینیم و باید جامعه محلی هم از این فرایند منفعتی داشته باشد. درواقع، ما باید سراغ پاسخ به این پرسش برویم که چطور گردشگر بیشتر در محیط بماند و چطور جامعه محلی را منتفع کند. آیا ثبت جهانی ما مبتنیبر این رویکرد مشخص است.
ثبت جهانی درعینحال که سبب ترویج و آگاهسازی جهانی نسبت به فرهنگی غنی ما میشود، باید در پیوست خود چیزهایی را داشته باشد که سبب توسعه و رشد فرهنگ، اقتصاد و محیط جامعه محلی شود و در فرایند این توسعه به خود آسیب نزند.
انتهای پیام/
نظر شما