افراسیاب گراوند، باستانشناس و رئیس اداره میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی خوی در یادداشتی نوشت: خوی بهعنوان یکی از حوزههای باستانشناسی ایران، مهمترین کانونهای حضور جوامع انسانی بوده است که فرآیند شکلگیری جوامع باستانی از ادوار پیشازتاریخی تا دوران تاریخی و اسلامی در آن کاملاً مشهود و قابل کنکاش است.
یکی از محوطههای شاخص این شهرستان، درالقرار شمس تبریزی است که در شمال غربی شهر خوی قرار دارد، در جبهۀ جنوبی آن، بنایی یادبود موسوم به مناره شمس تبریزی قرار گرفته که نام آن برگرفته از نام عارفی است که مورخین، دارالقرار آن را این محل میدانند.
از کهنترین منابعی که از وجود مدفن شمس تبریزی در خوی یاد شده، مجمل فصیحی خوافی هروی (تالیف شده در 845 ه.ق) است، خوافی مینویسد: «شیخحسن خرقه از دست شیخالکامل المکمل الواصل شیخ شمسالدین تبریزی که به خوی مدفون است و مولانای روم تخلص اشعار خود را بهنام او کرده، گرفته و پوشید».
از دیگر نشانههای حضور شمس تبریزی در خوی، متنی از نسخه خطی ثمرات الفئواد فی مبداء و العماد عالم و صوفی نامدار ساری عبداله افندی (متوفی 1071 ه.ق) است که با عناوین رئیسالکتاب و شارح مثنوی شناخته میشود.
در منشاتالسلاطین فریدونبیگ، در گزارش لشکرکشی سلیمان اول پادشاه عثمانی به ایران آمده است که در بازگشت سلطانسلیمان اول از تبریز به دیار روم، در سه روزی که در تابستان 942 ه.ق، در شهر خوی گذرانیده، روز پنج شنبه 4 ربیعالاول، حضرت پادشاه با حضرت سرعسکر(ابراهیمپاشا) سوار شدند و به زیارت مزار شریف حضرت شمس تبریزی مشرف شدند.
مناره شمس تبریزی، بنایی یاد بود و استوانهایشکل است که حدود 5/14 متر ارتفاع دارد و دکلی در وسط آن وجود دارد که ستون مدوری است که در مرکز مناره ساخته شده و پلکانهای مارپیچی(43 پله) به دور آن پیچیده و بالا رفتهاند، این دکل یا ستون مرکزی در پایین دارای ضخامتی به اندازه 50 سانتیمتر است که بهتدریج هرچه بهطرف بالا میرود از ضخامت آن، متناسب با کم شدن قطر مناره کاسته میشود.
پلکانهای منارهها عموماً از روی نقشه، برخلاف حرکت عقربه ساعت حول محور مرکزی یا دکل میپیچند، ولی بهطور استثناء پلکانهای مناره شمس تبریزی به ارتفاع 37 سانتیمتر و طول 80 سانتیمتر و عرض 20 سانتیمتر در جهت عقربههای ساعت است و پلهها بهصورت مارپیچی به حول محور مرکزی یا دکل میپیچند و تا نعلبکی مناره ادامه مییابد.
در ورودی مناره شمس بهصورت درگاه کوتاهی است که در پایین مناره و در قسمت شمالغربی آن تعبیه شده است، این قسمت کمی از دایره مناره بیرون آمده که از آنجا بهوسیلۀ پلهها امکان صعود بیشتر میشود، در قسمت فوقانی مناره نیز (در بالای قسمت نعلبکیشکل) نورگیری بزرگ رو بهسمت جنوب تعبیه شده است، که علاوه بر نورگیری جهت اذان نیز استفاده میشده است.
ساختمان مناره نیز از سه قسمت پایه، ساقه(بدنه) و کلاهک(تاج) تشکیل شده قسمت زیرین مناره از سنگ و قسمت بدنه و فوقانی(تاج) آن از آجر بنا شده، دور تا دور قسمت میانی مناره با جمجمه و شاخ قوچ در 28 ردیف (در هر ردیف حدود 40 کله با شاخ) تزئین شده است(همان).
در کتاب بیان منازل سفر عراقین از نصوحیالسلاحی مطراقچی که مربوط به سال 942 ه.ق، بوده نمایی از کاخ شاهاسماعیل با سه مناره که پشت آن نیز مقبرۀ شمس تبریزی است، دیده میشود، در سمت راست این تصویر، نمایی از آرامگاه شمس تبریزی به همراه سه مناره با تزئینات جمجمه و شاخ قوچ که در محدودۀ باغ و میدان شاهی است، بهتصویر کشیده شده و در مرکز قلعه بهسمت چپ نیز کاخ زمستانی شاهاسماعیل صفوی که پیرامون آن، دیواری به شکل ششضلعی ساخته شده، ترسیم شده است.
منارههایی که رو بهسمت آسمان و پلههایی که به طرف یک اصل و یک عشق و قرب الهی و شاخهای قوچی که نماد و آفرینشی دوباره و شعاع نور هستند امیدواری به ظهور منجی موعود، گذار از مرحلۀ ناسوت و جهان فرودین به مرتبۀ جاودانه اعلی را به ارمغان میآورند.
قـوچ در فرهنـگ ایرانـی نمـاد بـاروری، نعمـت، برکـت و خورشـید، نمادی از انگیزش خلاق و نماد روح در لحظۀ تکوین، نخستین صورت منطقهالبروج و به معنی انگیزش آغازین است، قوچ نماد جهانی نیروی جنسی مردانه و خدایان مذکر است که نیروهای باروری طبیعت را نمادین میکند، شاخهای پیچیده قوچ نماد تندر بود و هم با ایزدان خورشید و هم با ایزد بانوان ماه در ارتباط است.
انتهای پیام/
نظر شما