میراث آریا: در دهههای اخیر با ورود فناوریهای نوین و رواج شهرنشینی و تغییر در سبک زندگی مردم کرمان بسیاری از سنتها، باورها و ملزومات زندگی عشایری و روستایی این استان روبه فراموشی رفته است و همچنین در ورای برخی عقاید و سنتها و زیبایی دستبافتههای عشایری و روستایی این منظقه تطول و تکامل نقوش و طرحهای چندین هزارساله نهفته است که امروزه به دست ما رسیده و به عبارتی میراث نیاکان بافنده ماست و باید حفظ و ثبت شود و به آیندگان انتقال پیدا کند.
کرمان به لحاظ تولید دستبافته به سه منطقه عشایرنشین یا ایلیاتینشین (ایلیاتیباف)، روستایینشین شامل بافت، سیرجان، ارزوئیه، بردسیر، شهربابک، جیرفت، عنبرآباد، کهنوج، منوجان، فاریاب، قلعهگنج و رودبار جنوب و شهرینشین (شهریباف) مشتمل بر راور، ماهان، کوهبنان، زرند، رفسنجان، جوپار، گلباف و خود شهر کرمان و مناطق تحت پوشش تقسیم میشود.
دستبافتههای استان کرمان به دو دسته کلی قابل تقسیم است، گلیمینه یا تختباف و فرشینه یا پرزباف که از قدیمالایام نزد ایلات و طوایف بومی این اقلیم وجود داشته که برای خلق ملزومات زندگی بافته شده و فنون آن سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است.
اگرچه تعیین تاریخچه دقیق بافندگی در مناطق استان کرمان به دلیلعدم وجود فرش رقمدار و قدیمی حتی در یافتههای باستانشناسی به دلیل ضایع شدن پشم در گذر زمان غیرممکن به نظر میرسد، اما مسلم است که ارتباط مستقیمی بین زندگی شبانی و گلهداری با بافندگی وجود داشته و تاریخچه زندگی شبانی در منطقه کرمان (مناطق عشایری) نامشخص؛ ولی محرز است که با ورود عربها در اوایل ورود اسلام به ایران، ترکها در دوره سلجوقی، لرها در عصر تیموری، افشارها در دورههای صفوی و افشار و دیگر اقوام و ایلات مهاجر در دورههای زند و قاجاردر آنجا بافندگی تشدید شده و قبل از آن بدون شک بافندگی در بین طوایف بومی این منطقه وجود داشته است. بندی یکی از متنوعترین و زیباترین طرحهای دستبافته گلیمینه (تختبافت) و فرشینه (پرزبافت) استان کرمان، بهخصوص منطقه سیرجان است که در گلیم بافتها، اغلب با تکنیکهای شیریکیپیچ بیشتر در ایلات بُچاقچی، خراسانی، رائینی و طایفه شول و… تکنیک پودمعلق در ایلات قرائی، خواجوئی، لُری (لُری کوهپنجی)، خراسانی و سایر ایلات و طوایف همجوار بهکار رفته است.
این طرح از تکرار یک نقش، به صورت واگیرهای، در قالب لوزیهای متصل یا منفصل، یا بدون قاب تشکیل شده است (اصولاً در منطقه سیرجان به طرحهایی که قاب آنها مربع باشد، خشتی میگویند) طرحبندی در منطقه سیرجان در گلیم زیرانداز، بیشتر بهدست ایلات بُچاقچی، افشار، رائینی، خواجوئی و خراسانی و… در دیگر دستبافتهها، در همین ایلات و ایل قرائی اغلب بافته شده و به طرحهایی که قالبشان لوزی باشد، در این منطقه اصطلاحاً بندی، شولی (شول) یا بندیشولی یا شولبندی و طرحهایی که بدون قاب باشد، همانبندی یا واگیرهای (منظور تکرار یک نقش در سراسر متن دستبافته است، با علم به اینکه در دستبافته عشایری و روستایی این منطقه، آن ساختار قانونمند و منظم شهری مد نظر نیست) میگویند، البته این تعریف برای طرحهایبندی و خشتی با نظر بافندگان و تجار فرش منطقه شهربابک کمی فرق میکند.
پرویز تناولی باور دارد که این طرح «در غرب (مشبکلوزی) و نزد افشارها، بندی نام دارد، تزئینات پرکار و گیاهگونهای که در داخل این لوزیها به کار رفته، حد واسطی بین طرح ایلیاتی کلاسیک و درباری است.» همچنین پیتر اف. استون نوشته است: «از دیگر طرحهای سیرجان، قابهای لوزی است که در هر یک از آنها شکوفههای هندسی قرار دارند.»
بندی از گذشته در دستبافته استان کرمان در شکلهای متنوع به دست بافندگان مختلف کار شده است، در منطقه سیرجان از معروفترینشان به بندیِ شولی، بندیِ یعقوبی، بندیِ خراسانی و بندیِ افشاری میتوان اشاره کرد که نام هر طرح برگرفته از نام ایل یا طایفه بافنده آنها است.
طرح بندیِ شولی که به شولی نیز شناخته میشود، از معروفترینها است که در گذشته این طرح در قالی بیشتر از گلیم کاربرد داشته، ولی در دهههای اخیر برعکس شده است، به دست بافندگان طایفه معروف شول پراکنده در دهستان ملکآباد بهخصوص آبادیهای امیرآباد، دارستان و نوکن و… مورد توجه بوده است.
این طرحها، از مهمترین و منظمترین طرح دستبافته عشایر و روستاهای منطقه سیرجان به شمار میروند، همچنین بندیِ یعقوبی نیز بهدلیل بافت آن بهدست بافندگان طایفه یعقوبیِ ایل خراسانی وبندی خراسانی به دلیل این که به دست بافندگان ایل خراسانی بافته شدهاند، به همین نام معروف شده و در گذشته بیشتر در قالی به کار رفتهاند.
از دیگر نمونه طرح بندیِ معروف مناطق ایلیاتی استان کرمان، بندیِ لَکی بافته شده بهدست بافندگان ایل لَک بختیاری پراکنده در گُدار کَفنوئیه و درهمورید و اطراف بافت و بندیِ خشتی شهربابکی، بافته شده در مناطق بافتِ فرش شهربابک و ترنجِبندی و… میتوان اشاره کرد.
در این طرحها، بافنده اغلب برای نمود بهتر طرح و نقش، بیشتر از رنگهای زمینه تیره استفاده کرده و با تزئینات مختلفی، گاهی شلوغ و گاهی خلوت تنوعی به آن بخشیده است، لازم به یادآوری است که نقوش خوشهانگوری، گنبهای، بَلوردی، قلمدونو، هفتهشتو، مرغوپُشتورو… از معروفترین آنها در حاشیه طرحبندی محسوب میشوند.
عقیل سیستانی، پژوهشگر، مؤلف، مدرس دانشگاه و مجسمهساز
انتهای پیام/
نظر شما