صنایعدستی از دیرباز از مواد در دسترس مردم تشکیل شده است، یکی از حوزههایی است که مواد اولیه پایدار دارد و اصل پایداری همان مقولهای است که در گردشگری بارها و بارها مورد تاکید قرار گرفته است.
گردشگری پایدار که ریشه در توسعه پایدار دارد، در واقع رشد و توسعه با در نظر گرفتن ابعاد اجتماعی، اقتصادی و تاثیر آن بر محیط زیست را شامل میشود که همین مهم، نشان میدهد صنایعدستی همواره پایدار بوده و ابعاد اقتصادی، اجتماعی و حفاظت از محیط زیست را شامل شده است.
باورها، فرهنگها، تمدنها، اقوام و تفاوتها آن چیزی است که میتواند به جنگ منجر شود، اما در صنایعدستی همین مقوله منجر به صلح شده است، روحی که صنایعدستی دارد و آن را با هر چه مادیت دیگری است متمایز کرده در حقیقت به همین مسئله مربوط است، بلی صنایع دستی روح دارد، روحی که میتوانیم آن را علاوه بر تفاوتها و تمایزها در طبیعی بودن مواد آن جستوجو کنیم، علاوه بر آن میدانیم که در پس ایجاد صنایعدستی نهفته است.
مثلا عروسکی که با برگهای خرما و حصیر در بافق برای خوشایند و دلگشای فرزندانشان میبافتند و هنوز این عروسک حصیری شترشکل بافته میشود، لباسی که زنان بلوچ روی آن را با آینه نقش میبندند یا آن رشتی دوزی رنگارنگ که روی دامنهای چیندار زنان شمالی میافتد، مبل منبتی که نقوش اسلیمی بر آن حکاکی میشود و به آن تکیه میدهند یا آن سازی که نوایش از چوب جنگلهای هیرکانی است و ... مصادیقی است که نشان میدهد روح فرهنگ و هنر آمیخته با مواد بومی و طبیعی در ساخت صنایعدستی ریخته است.
صنایعدستی داستان دارد، داستان آن بزی است که از نقوش غارنشینان به فرشها و گلیمها راه یافته، یا سروی است خمیده که روی ترمهها نقش بسته است، چوبی است افراشته که به شکل سرو میسازند و به عنوان پیکر امام حسین(ع)بر دوش میکشند و آن را نقل مینامند، یا آن سیاه دوزی سیستانی است به مادها برمیگردد.
پس در هر کدام از آنچه به سادگی صنایعدستی مینامیم، معنا، مفهوم، داستان و روایت نهفته است که اگر به آنها برگردیم میتوانیم آرامش درونی پیدا کنیم. اما آرامش درونی چیست؟ در واقع انسان برای رسیدن به صلح، در وهله اول به آرامش درونی نیاز دارد به صلح درونی!
این آرامش بیش از هرچه فکر کنیم با رسیدن به طبیعت میتواند محقق شود، در واقع رسیدن به طبیعت همان چیزی است که امروزه در واژهای به اسم صنایعدستی اتفاق افتاده است، اگر به مواد اولیه صنایعدستی توجه کنیم خواهیم دید که چوب، خاک، فلز و الیاف طبیعی و پشم هستند و آنچه در ایجاد آنها اثر دارد عناصر آب، آتش، خاک، هوا یا باد و اهرمی به نام دست است.
در این سازهها آنچه بیشتر از همه تاثیر دارد تجدیدپذیری و بازگشت به طبیعت بوده که میتواند صنایع دستی را به ساختاری پایدار تبدیل کند.
عمق صنایعدستی به درون مایه برمیگردد و زینت هنر علاوه بر ریشهدار بودن آن، به هنرمندانش ارتباط دارد و هنرمندان صنایعدستی غالبا زنانند که مادران و دختران و خواهران این سرزمین هستند و مردان در این هنرها دست دارند و فرزندان نیز از تاثیرات آن برخوردار میشوند لذا مهمترین هنرمندان از دیرباز تاکنون در این زمینه اهالی یک خانواده هستند که در کنار هم به خوبی و خوشی کار میکنند تا محصولی برای استفاده خود یا دیگران خلق کنند.
صلح اما مقوله است که اول از آشتی آدمی با خودش، طبیعت و سپس با دیگران محقق میشود زنی که شیرکی پیچ میبافد، یا نقوش ریز سوزن دوزی را میتند یا هنر نگارگری را روی مینا مینشاند نمیتواند با ذهنی بهم ریخته و درونی آشفته چنین فعالیت با جزئیات و دقتی را خلق کند، پس حتما برای تبدیل شدن به یک هنرمند اول به آرامش رسیده است، با خودش آشتی کرده است و توانسته روح و احساس خود را برای تبدیل شدن به یک هنر و اثر هنری به کار بندد.
پس تعامل و صلح با دیگران در حوزه صنایع دستی از کجا محقق میشود؟ صلح در صنایعدستی شعار نیست وقتی هنر دستان یک هنرمند فرش میشود، پارچه میشود، ظرف سفال میشود، سربند و پابند میشود و ... و به شهری دیگر یا کشور دیگری میرود، مردمانی از کشورهای شرق و غرب از آثار صنایعدستی خریداری میکنند، تاجر چینی تبار فرش ایرانی را به کشورش میبرد، مسافر آمریکایی فیروزه نیشابور را با خودش به آن سوی دنیا میبرد یا هر ملیت دیگری هنر ایرانی را با علم و آگاهی از ریشه و فرهنگ و هنر آن با خودش میبرد یعنی تعامل و مذاکره و در نهایت صلح محقق شده است.
این دقیقا همان چیزی است که به دیپلماسی منجر میشود، کراوات ترمه و خودکار منبت و کفشهای چرم دست دوز و کیفهای دارایی و فرشهای ابریشم و زیلوهای کیف دستی و ... همه این اقلامی که در یک کشور دیگر حتی با شکل متفاوتی عرضه میشود وقتی به دست تمدن و ملتی دیگر میرسد شاید این سوال را ایجاد کند که این اثر از چیست؟ از چه تشکیل شده؟ به کدام کشور برمیگردد؟ و...
آنچه امروز از گفتوگوی تمدنها در ادبیات دیپلماسی رد و بدل میشود و آن چه امروز از آن به عنوان صلح و زندگی مسالمتآمیز یاد میشود سالهاست در واژهای به عنوان صنایعدستی محقق شده و هنرمندان صنایعدستی سفیران پیام صلح نهفته در آن بودهاند.
انتهای پیام/
نظر شما