میراث آریا، افشین باباحسینی کارشناس ارشد صنایع دستی لرستان در یادداشتی نوشت: بسیاری از جامعهشناسان آن را با طبقه اجتماعی، هویت، عضویت در گروه، سن و قشربندی مرتبط میدانند زیرا نقش سترگی در مدرنیته ایفا میکند.در مجموع، «نظریه طبقه تنآسا» تورستن وبلن (۱۸۹۹) به عنوان نخستین کار نظری مهمی در نظر گرفته میشود که بر مصرف تمرکز نمودهاست. با وجود این ریشههای اولیه، پژوهشهای در مورد مصرف بهطور جدی از نیمه دوم قرن بیستم در اروپا به ویژه بریتانیای کبیر آغاز شد. علاقه گسترده به این موضوع در میان جامعهشناسان جریان اصلی ایالات متحده بسیار کندتر بود و هنوز هم دغدغه اصلی بسیاری از جامعهشناسان آمریکایی نشدهاست. در حال حاضر تلاشهایی برای تشکیل بخشی در انجمن جامعهشناسی آمریکا در حال انجام است که به مطالعه مصرف اختصاص یابد.با این حال، در طول بیست سال گذشته، پژوهشهای جامعهشناختی در مورد مصرف و زمینههای مشابه، بهویژه در مطالعات جهانی و فرهنگی رشد کردهاست.فرآیندهای مرتبط با جهانی شدن فرصتهای غیرقابل تصوری را برای شکلها و شیوههای فرهنگی ایجاد کردهاست تا فراتر از مکانها و فضاهای بومی سفر کنند که برای اولین بار در آن تشکیل و تولید شدهاند. در حالی که همواره جنبشها و جریانهای فرهنگی از فضایی به فضای دیگر وجود داشتهاست ولی شدت و سهولت تلاقیهای جهانی و محلی معاصر، پژوهشگران را وادار نمودهاست تا به روشهای بیشمار مصرف فرهنگ از نزدیک تمرکز کرده تا درک و کاوش کنند.
نظریهپردازان مدرن مصرف عبارتند از:
ژان بودریار (۲۷ ژوئیه ۱۹۲۹–۶ مارس ۲۰۰۷) جامعهشناسی فرانسوی
پییر بوردیو (۱ اوت ۱۹۳۰–۲۳ ژانویه ۲۰۰۲) جامعهشناسی فرانسوی
جورج ریتزر (زاده ۱۴ اکتبر ۱۹۴۰) جامعهشناسی آمریکایی
پیتر کاریگان (Peter Corrigan) در گروه جامعه شناسی در دانشگاه نیو انگلند ، استرالیا عقیده دارد با وجود اینکه مصرف امری مختص جوامع انسانی است، اما تنها در قرن اخیر است که حقیقتا در یک مقیاس بزرگ به عنوان یکی از ویژگی های بنیادین، و نه تنها پدیده ای، جامعه ظهور کرده است. هرجا که تولید برای امرار معاش باشد، مصرف برای معاش نیز وجود خواهد داشت: تمام آنچه که تولید شده است بدون باقیمانده ی مصرف شده، و اقلامی نظیر غذا و پوشاک اساسا چیزهایی کاربردی و عادی به نظر خواهند رسید. در هر صورت، بعید به نظر می رسد که چنین جامعه ی حداقلی ای تحت چیزی به جز شرایط استثنایی به وجود آمده باشد. در کل، تولید دلالت بر چیزی بیش از امرار معاش دارد و در جوامع طبقاتی پرسش از مازادی که قرار بوده است توزیع شود، تا حدودی سوال منازعه آمیزی است. امروزه ، شرکتهای تبلیغاتی معتبر به سبک مؤثری از علم جامعه شناسی درجهت ابعاد گوناگون بازاریابی ( افکار سنجیِ مصرف ، مدیریت بازاریابی و ... ) بهره میبرند. این متد نفوذ و کشف حقایق مصرفی یک جمعیت در بازارهای هدف ، یک مزیت نسبی و کارامد را برای افزایش هر چه بیشتر فروشِ واحدهای صنفی ، هم در عرصه داخلی و هم در سطح تجارت بین الملل ، فراهم میسازد. «در دوره پهلوی دوم با جنگ جهانی دوم و اشغال ایران، تولیدات کشور کاهش یافت. پایان جنگ و پایان تدریجی اشغال ایران، سیاستهای درهای باز را با خود به همراه آورد. بدین ترتیب با کاهش تولید و صادرات، واردات کالاها افزون گردید و این مسأله از یک سو توان رقابت را برای کالاهای داخلی محدود میکرد و از سوی دیگر زمینههای تغییر سلیقه مصرفکنندگان و تغییر الگوی مصرف را فراهم آورد. با ملیشدن صنعت نفت در سال ۱۳۲۹ و کاهش درآمدهای نفتی، برای دوره کوتاهی میزان واردات کاهش یافت و صادرات افزایش پیدا کرد. اما پس از وقوع کودتای ۱۳۳۲ و افزایش درآمدهای نفتی، واردات کالاها گستردهتر از گذشته جریان پیدا کرد. گسترش فزاینده کالاهای مصرفی همسو با روند رو به تزاید مکان های مصرف و ارتقای نسبی سطح زندگی، مصرف گرایی را به پدیده شایع جوامع معاصر مبدل کرده و موجب شده است تا مفسران اجتماعی از مصرف کالاها بیش از تولید آن ها به عنوان نیروی پیش برنده جوامع معاصر یاد کنند.این امرپژوهش های جامعه شناختی راضرورتاًباپرسش ازعوامل موجدمصرف گرایی درگیرساخته است. مقاله حاضردرهمین راستامطالعه عوامل موثربرمصرف گرایی رادرکانون توجه خودجای داده است.
تحقیق با روش ترکیبی و استفاده توأمان از دو تکنیک پرسش نامه و مصاحبه نیمه ساخت یافته صورت پذیرفته است. یافته های تحقیق مؤید آن است که مصرف الزاماً به نحوی یک سویه متأثر از جبر و تعینات ساختاری- طبقاتی نبوده و بایستی آن را در تلفیق عوامل ذهنی و عینی و نیز در پیوند با موضوعاتی همچون تمایزطلبی و لذت جویی (هدونیسم) فهم کرد.برخی از شیوه ها و یا عواملی که افراد به کار می گیرند تا به واسطه آن ها خود را از دیگران متمایز سازند عبارت اند از بدن فرد، نوع لباس پوشیدن و انتخاب آن، گفتار، فعالیت های فراغت، نوع انتخاب خودرو و اتومبیل، این عوامل از جمله موضوعاتی است که سازنده فردگرایی در جامعه و قوت بخشیدن به آن از طریق مصرف گرایی انبوه است.سبک زندگی و ترجیحات آن، فضایی را برای مصرف کنندگان فراهم می سازد تا آن ها با توجه به ویژگی های خاصی همچون مکان خرید و نحوه خریدن و هزینه ای که بابت خرید محصولات و کالاهای فرهنگی پرداخت می کنند؛ جامعه را به طبقات خاص و مختلفی تبدیل سازد.اصطلاح مصرفگرایی توسط بسیاری از اقتصاددانان و منتقدان استفاده شده و دارای تعاریف متعددی است. این تعاریف ممکن است ارتباطی با یکدیگر نداشته باشند و بهطور گیجکنندهای با یکدیگر در تعارض باشند. در چکیده این جستار دو تعریف کلی رایجتر از دیگر تعاریف از مصرفگرایی آورده شده است.مصرفگرایی یک نظم اجتماعی و اقتصادی است که دستیابی به کالاها و خدمات را در مقادیر روزافزون تشویق میکند. با انقلاب صنعتی، به ویژه در قرن بیستم، تولید انبوه منجر به تولید بیش از حد شد؛ عرضه کالاها فراتر از تقاضای مصرفکننده رشد کرد و بنابراین تولیدکنندگان برای دستکاری هزینههای مصرفکننده به کهنگی عمدی و تبلیغات روی آوردند. در سال ۱۸۹۹ میلادی، کتابی با نام نظریه طبقه تنآسا درباره مصرفگرایی توسط تورستن وبلن منتشر شد و این کتاب ارزشها و نهادهای اقتصادی گستردهای را که همراه با «اوقات فراغت» گسترده که در آغاز قرن بیستم ظهور کردند را بررسی کرد. وبلن در آن کتاب «فعالیتها و عادات مخارجی کنترلنشده این طبقه تنآسا را از منظر مصرف و تولید ضایعات بررسی میکند». بنابراین نظریه «تمامی این فعالیتها و عادات مخارجی هردو مربوط به نمایشی برای وضعیت اجتماعی هستند و برای استفادهای عملکردی-کاربردی یا مفیدمند بودنشان استفاده نمیشوند.»افسانه زنبورها، اثر برنارد ماندویل ،که مصرفگرایی خودنمایانه را توجیه میکنددر علوم اقتصادی، مصرفگرایی ممکن است به سیاستهای اقتصادی اشاره داشته باشد که بر مصرف تأکید دارند. در معنایی انتزاعی، مصرف گرایی این است که انتخاب آزادانه مصرفکنندگان باید به شدت بر انتخاب تولیدکنندگان از آنچه و چگونگی آنچیزی تولید میشود را جهت بدهد و بنابراین مصرفگرایی سازماندهی اقتصادی یک جامعه را جهت میدهد. مصرفگرایی بهطور گسترده توسط افرادی که راههای دیگری را برای مشارکت در اقتصاد انتخاب میکنند (یعنی انتخاب سادهزیستی یا جنبش آهسته) و کارشناسانی که اثرات سرمایهداری مدرن را بر جهان ارزیابی میکنند، مورد انتقاد قرار گرفتهاست. کارشناسان اغلب ادعا میکنند که مصرفگرایی دارای محدودیتهای فیزیکی است.به گفته منتقدان مصرف گرایی موجب الزام و ضرورت رشد اقتصادی میشود و مصرف بیرویه را ترویج میکند. هردو این مورد تأثیرات و پیامدهای کلانی بر محیطزیست دارند از جمله اثرات مستقیمی همانند بهرهبرداری بیرویه از منابع طبیعی با مقادیر زیادی زباله از کالاهای یکبار مصرف، و اثرات بزرگ و کلانتری همانند دگرگونی اقلیمی از انتقادات وارد شده به مصرفگرایی است. به همین ترتیب، برخی از پژوهشها و نقدها بر تأثیرات جامعهشناختی مصرفگرایی، مانند تقویت موانع طبقاتی و ایجاد نابرابریها نیز تمرکز کردهاند. از لحاظ تاریخی و در جهان غرب جامعه مصرفکننده در اواخر قرن هفدهم ظهور کرد و در سراسر قرن هجدهم شدت گرفت.منتقدان استدلال میکنند که استعمار در واقع به ایجاد مصرفگرایی کمک کرد، اما آنها بر عرضه به جای تقاضا به عنوان عامل محرک آن تأکید کردهاند.
مصرفگرایی خودنمایانه یا مصرفگرایی به قصد تمایز (به انگلیسی: Conspicuous consumption)، نوعی خودشیفتگی و به معنی خرید و مصرف کالاها و خدمات لوکس به منظور بهرخکشیدن قدرت اقتصادی و نشاندادن منزلت اجتماعی بالاتر، با هدف ایجاد مرزبندی با دیگران است.این مفهوم ابداع شده جامعهشناس و اقتصاددان آمریکایی، تورستن وبلن است که از پیشگامان جنبش اقتصاد نهادگرایی و نویسنده کتاب نظریه طبقه تنآسا،مطالعه اقتصادی تکامل نهادها است که به زبان فارسی ترجمه شدهاست.رویآوردن طبقه تنآسا به مصرفگرایی خودنمایانه در واقع تلاشی است برای فاصلهگذاری با دیگر اقشار و طبقات و تقلایی است برای مرزبندی با آنها از طریق ایجاد تمایز. تورستن وبلن، اقتصاددان و جامعهشناس.مصرف خودنمایانه، عمل نمایش ثروت ظاهری برای کسب مقام و شهرت در جامعه است.مصرف خودنمایانه وسیله ای برای نشان دادن موقعیت اجتماعی فرد است، به ویژه زمانی که کالاها و خدمات نمایش عمومی برای دیگر اعضای یک طبقه فرد بیش از حد پرهزینه هستند.این شکل از مصرف معمولا مربوط به ثروتمندان است اما می تواند به هر طبقه اقتصادی نیز تعمیم داده شود. مصرف گرایی اصطلاحی است که از مصرف خودنمایانه ناشی می شود.
اقتصاددان و جامعه شناس آمریکایی تورستین وبلن این اصطلاح را در کتاب “نظریه طبقه اوقات فراغت” (۱۸۹۹) ابداع کرد.مفهوم مصرف خودنمایانه را می توان با در نظر گرفتن انگیزه رانندگی با یک خودروی لوکس به جای یک خودروی اقتصادی نشان داد. هر نوع وسیله نقلیه ای امکان حمل و نقل به مقصد را فراهم می کند، اما استفاده از یک خودروی لوکس علاوه بر این توجه را به جذابیت ظاهری راننده جلب می کند.مزیت مصرف خودنمایانه را می توان در این ایده قرار داد که توسط اقتصاددانان مطرح شده است، که مصرف کنندگان “مطلوبیت” را از مصرف کالاها به دست می آورند.وبلن دو ویژگی متمایز از کالاها را به عنوان مطلوبیت معرفی کرد. اولی چیزی است که او آن را “قابلیت سرویس دهی” خوبی می نامد – به عبارت دیگر، که خوبی کار را انجام می دهد (به عنوان مثال، خودروهای لوکس و اقتصادی به یک اندازه قادر به رسیدن به یک مقصد مشخص هستند).ویژگی دیگر چیزی است که وبلن آن را جنبه “شرافتمندانه” آن می نامد. رانندگی با یک خودروی لوکس نشان می دهد که مصرف کننده می تواند خودرویی را براند که دیگران ممکن است آن را تحسین کنند؛ این تحسین در درجه اول ناشی از توانایی خودرو در انجام کار نیست، بلکه ناشی از شواهد مشهود ثروتی است که فراهم می کند.بنابراین خودرو یک نمایش بیرونی از وضعیت فرد در جامعه است.
یکی از ویژگی های دوگانه کالاها این است که چنین مصرف خودنمایانه “اتلاف” است.وبلن در استفاده از این اصطلاح برای توصیف آنچه که معمولا “مازاد” نامیده می شود، قضاوت نمی کرد که خیر مورد نیاز جامعه نیست، بلکه از ضایعات به عنوان یک اصطلاح فنی استفاده می کرد که نشان می داد تولید یک کالای لوکس به منابعی بیش از تولید یک کالای غیر لوکس نیاز دارد.تفاوتی که وبلن به آن برچسب زباله می زند، اما این بدان معنا نیست که کالاهای لوکس نباید تولید شوند.هسته اصلی تحلیل وبلن از جامعه مدرن این واقعیت بود که از یک سو پتانسیل تکنولوژیکی عظیمی برای تولید کالا وجود دارد، و از سوی دیگر شرکت های تجاری مقدار تولید شده را محدود می کنند تا بتوانند به صورت سودآور به فروش برسند.برای مثال، یک سفر فرضی از تهران به اصفهان را می توان با هر خودروی معمولی انجام داد.برای فروش خودروهای لوکس تر، یک شرکت باید همواره خواسته های مشتریان را گسترش دهد.از نظر وبلن وظیفه تبلیغات ایجاد تمایل در میان مصرف کنندگان برای کالاهایی است که استفاده از آن ها وضعیت و اعتبار را نشان می دهد.شکاف بین خواسته های مصرف کنندگان و پتانسیل تولیدی فن آوری از طریق تبلیغات کاهش می یابد.به همین دلیل است که وبلن تبلیغات را زائد می داند که برای یک اقتصاد مدرن مبتنی بر اصول شرکت های تجاری سودآور ذاتی است.نکته مهم در تجزیه وتحلیل وبلن این است که همه کالاها دارای عناصر خدماتی و اتلافی هستند. نمونه هایی از مصرف خودنمایانه، پوشیدن کت های خز و الماس و رانندگی با خودروهای گران قیمت است.با این حال، دوگانگی که وبلن بین جنبه های شرافتمندانه چنین کالاهایی و آن هایی که “فرآیند زندگی” را بیشتر می کنند، ترسیم می کند، نشان می دهد که همه کالاها دارای این ویژگی های دوگانه هستند؛ آن ها هم عناصر خدماتی و هم عناصر شرافتمندانه دارند.به عنوان مثال، این واقعیت که فرد با یک خودرو رانندگی می کند، نشان می دهد که فرد به اندازه کافی ثروتمند است که مجبور به استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی نباشد، اما یک خودروی لوکس جایگاه بالاتری را در جامعه منتقل می کند، زیرا نشان می دهد که فرد نیازی به حمل و نقل عمومی یا رانندگی با یک خودروی اقتصادی ندارد.
دلایل مصرف خودنمایانه
در اینجا به چند دلیل رایج اشاره می کنیم که افراد را به سمت مصرف بی رویه سوق می دهد:
سیگنال دهی وضعیت: یکی از انگیزه های اصلی آن، سیگنال دادن وضعیت اجتماعی و ثروت فرد به دیگران است.افراد با به نمایش گذاشتن برندهای لوکس و درگیر شدن در نمایش های عجیب و غریب ثروت، قصد دارند خود را متعلق به یک طبقه ممتاز و نخبه نشان دهند.داشتن و نمایش اقلام گران قیمت به عنوان نمادهای موفقیت عمل می کنند و جایگاه اجتماعی خود را در نظر دیگران بالا می برند.
اعتبار و مقبولیت اجتماعی: اغلب ناشی از تمایل به شناخت، احترام و پذیرش از سوی همسالان و جامعه است.مردم با مطابقت با انتظارات و هنجارهای اجتماعی ثروت و تجمل به دنبال تایید و تایید هستند.آن ها امیدوارند با به دست آوردن و به نمایش گذاشتن دارایی های ارزشمند، تحسین، حسادت و تحسین دیگران را برانگیزند که می تواند عزت نفس و حس ارزشمندی را افزایش دهد.
فشار همسالان و رقابت اجتماعی: نیاز به همراهی با همسالان و گروه های مرجع می تواند افراد را به سمت چنین مصرف هایی سوق دهد.ترس از جا ماندن یا حذف شدن از محافل اجتماعی می تواند افراد را به سمت خرید و نمایش کالاهای لوکس برای تناسب و حفظ ارتباطات اجتماعی سوق دهد.
تشویق و ترغیب: قرار گرفتن در معرض رسانه ها، تبلیغات و فرهنگ افراد مشهور می تواند انگیزه های یک سبک زندگی پر زرق و برق را تقویت کند.مردم اغلب آرزو دارند که از سبک زندگی ثروتمندان و مشهوران تقلید کنند که فریبنده و مطلوب است.بنابراین، چنین مصرفی راهی برای پر کردن شکاف بین وضعیت اجتماعی فعلی فرد و ایده آل مطلوب می شود، حتی اگر به معنای بدهی یا قربانی کردن مالی باشد.نماد موفقیت و کامیابی: این یک نمایش ملموس از موفقیت و موفقیت شخصی است.افراد ممکن است آیتم های لوکس را به عنوان پاداش برای سخت کوشی، استعداد، یا دستاوردهای خود درک کنند.آن ها با کسب و نمایش این موارد، دستاوردهای خود را به نمایش می گذارند و پیشرفت خود در زندگی را جشن میگیرند.
مثال مصرف خودنمایانه
بیایید با کمک مثال ها آن را بهتر درک کنیم:مثال ۱
فرض کنید فردی ثروتمند به نام علی در محله ای اعیان نشین زندگی می کند. علی می خواهد ثروت و موقعیت اجتماعی خود را به همسایگان و آشنایانش نشان دهد.او برای رسیدن به این هدف، ناوگانی از خودروهای لوکس از جمله خودروهای اسپرت و شاسی بلند لوکس را خریداری می کند.او اغلب آن ها را در پارکینگ خود پارک می کند و میزبان مهمانی های عجیب و غریبی است که در آن ها مهمانان را به تحسین مجموعه خود دعوت می کند.علی امیدوار است که مصرف خودنمایانه خودروهای گران قیمت، شهرت او را به عنوان فردی موفق و ثروتمند در میان هم سن و سالانش تثبیت کند.
مثال ۲
یکی از نمونه های قابل توجه مصرف خودنمایانه که توجه جهانی را به خود جلب کرد، “جشنواره فیره” در سال ۲۰۱۷ بود.این رویداد به عنوان یک جشنواره موسیقی لوکس در یک جزیره خصوصی در باهاما تبلیغ شد و به شرکت کنندگان وعده تجربه ای فوق العاده پر از اقامت درجه یک، غذاهای خوش مزه و اجراهای هنرمندان مشهور را داد.علاوه بر این، تاثیرگذاران و افراد مشهور به شدت در ترویج این جشنواره در رسانه های اجتماعی، نمایش تصاویری از ویلاهای لوکس، جت های خصوصی و امکانات پیشرفته مشارکت داشتند.با این حال، وقتی شرکت کنندگان رسیدند، متوجه شدند که این رویداد با آنچه تبلیغ می شد، فاصله زیادی دارد.اقامتگاه های لوکس وعده داده شده، چادرهای امدادرسانی در بحران بودند، غذای گرم به اندازه کافی و آماده نیاز داشت و برنامه ها لغو شد.برگزارکنندگان جشنواره، شرکت کنندگان را با وعده های دروغین شکوه و عظمت گمراه کرده بودند، که منجر به تضاد شدید بین انتظارات ایجاد شده توسط مصرف خودنمایانه و واقعیت تجربه شده توسط شرکت کنندگان در جشنواره شد.در اینجا برخی از مزایا و معایب مربوط به این مفهوم آورده شده است.
مزایا
سیگنال دهی اجتماعی: موقعیت اجتماعی و موفقیت افراد را به دیگران نشان می دهد.این کار می تواند به تثبیت شهرت فرد و کسب احترام و شناخت در محافل اجتماعی کمک کند.
تحریک اقتصادی: با ایجاد تقاضا برای کالاها و خدمات لوکس، فعالیت اقتصادی را هدایت می کند.این امر می تواند به ایجاد شغل، رشد کسب وکار و توسعه اقتصادی کمک کند.
نوآوری و خلاقیت: دنبال کردن تجربه های لوکس و عجیب و غریب می تواند نوآوری و خلاقیت را در صنایعی مانند مد، خودرو، مهمان نوازی و سرگرمی برانگیزد. این امر می تواند به توسعه محصولات، طراحی ها و فناوری های جدید منجر شود.
انگیزش انگیزشی: می تواند به افراد انگیزه دهد تا سخت کار کنند، به موفقیت برسند و وضعیت اجتماعی – اقتصادی خود را بهبود بخشند.تمایل به دستیابی و لذت بردن از کالاها و تجربیات لوکس می تواند به عنوان یک نیروی محرکه برای رشد شخصی و حرفه ای عمل کند.
معایب
نابرابری اجتماعی: نابرابری اجتماعی را با ایجاد تقسیم بندی براساس ثروت و دارایی های مادی تشدید می کند.این امر این تصور را تقویت می کند که ارزش و اعتبار فرد با توانایی او در به دست آوردن و نمایش اقلام گران قیمت تعیین می شود و شکاف بین ثروتمندان و فقرا را بیشتر می کند.
مصرف منابع ناپایدار: اغلب شامل مصرف بیش از حد منابع است که به تخریب محیط زیست و کاهش منابع طبیعی کمک می کند.تولید و دفع کالاهای لوکس می تواند ردپای اکولوژیکی قابل توجهی داشته باشد و تغییرات آب و هوایی و دیگر مسائل زیست محیطی را تشدید کند.
فشار مالی و بدهی: می تواند منجر به بی ثباتی اقتصادی و بدهی شود.افراد ممکن است کسب کالاها و تجربیات لوکس را بر پس انداز یا سرمایه گذاری عاقلانه که منجر به استرس مالی و پیامدهای بلندمدت برای رفاه اقتصادی شخصی می شود، اولویت بندی کنند.
ارزش های متعالی و ماتریالیسم: می تواند فرهنگ ماتریالیسم را ترویج دهد که در آن پی گیری دارایی های مادی بر دیگر جنبه های مهم زندگی مانند روابط، رشد شخصی و رفاه کلی مقدم است.این امر می تواند منجر به تمرکز سطحی بر ظواهر بیرونی و فعالیت های مادی گرایانه شود.انسان برای تداوم زندگی خویش و برآورده ساختن نیازهای اولیه نیازمند مصرف کالا ها و خدمات است. بنابراین نیاز و مصرف همراهان همیشگی انسانها در طول حیات بشری بوده اند، اما امروزه مصرف و نیاز از هم فاصله گرفته و شکافی بین آنها به وجود آمده است به گونه ای که دیگر مصرف انسانی با نیازهایش مطابقت ندارد ،بلکه چیزی بیش ازآن است وآن شکاف را مصرف گرایی پرکرده است. مصرف در پایان قرن بیستم به واقعیتی چند بعدی تبدیل شده که در کنار ابعاد والزامات اقتصادی، معانی فرهنگی والزامات اجتماعی بسیار با خود دارد. مصرف گرایی با نمادها و عوالم خاص خود امروزه نمایانگر سبک زندگی، تمایلات، تفکرات و ایده آل ها و به مثابه بازنمایی کننده ی هویت عاملان آن، کارکردهای جدیدی یافته است. امروزه انسان ها میخواهند که کیستی خود را از طریق کالاها و خدماتی که مصرف میکنند یا تنوع مصرف، به خصوص مصرف کالاها یا خدماتی که نام و مارک مشهور دارند معرفی کنند. جامعه ی مصرفگرا، جامعه ی اسراف زده ای است که در آن تبعیض ها و نابرابری های زیادی مشاهده میشود. مصرف گرایی و مصرف زدگی علاوه بر تبعات اقتصادی پیامدهای منفی فرهنگی، سیاسی و...را به دنبال دارد. این پدیده در کشورهای صنعتی و مدرن به از خود بیگانگی انسان و در کشورهای در حال توسعه علاوه برآن به وابستگی بیشتر کشورها منجر شد.
انتهای پیام/
نظر شما