هانی رستگاران پژوهشگر فرهنگ عامه و میراثفرهنگی در یادداشتی نوشت: شب یلدا، کهنهترین جشن ایرانیان، در بطن خود داستانی از تاریکی و روشنایی، از پایان و آغاز، از پایان یافتن یکفصل سرد و آغاز دورهای جدید از نور و زندگی دارد.
این شب، نمادی از پیروزی روشنایی بر ظلمت است. در این شب که بلندترین شب سال است، خورشید از بلندای آسمان به خواب میرود و شبها بر زمستان حکمرانی میکنند؛ اما پسازاین شب، لحظهبهلحظه از سیاهی کاسته میشود و روزها بلندتر میشوند؛ همانطور که در زندگی انسانها، هر پایان، نوید یک آغاز جدید را میدهد.
در این شب، خانوادهها دورهم جمع میشوند و بهرسم سنتی، بر سفرهای رنگین از میوهها، شیرینیها و تنقلات، یکدیگر را گرامی میدارند. هندوانه، انار، خرما و پسته، به همراه شمعها و چراغها، هرآینه چشمها را روشن میکنند و دلها را نیز گرم میسازند.
سفره یلدا که خود بهنوعی نماد آغاز سال نو از منظر طبیعت است، به صحنهای از همبستگی، مهربانی و تجلیل از زندگی تبدیل میشود.
در این شب، نهتنها تاریکی و روشنی از هم تمایز مییابند، بلکه زمان نیز به نحوی عمیقتر از پیش در ذهن انسانها نقش میبندد. از نگاه ایرانیان، یلدا فرصتی است برای بازگشت به ریشهها، برای یادآوری قصهها و افسانههایی که از گذشتگان به ما رسیدهاند و برای تجلیل ازآنچه هستیم و از کجا آمدهایم. حافظ، این شاعر بزرگ، در دل شب یلدا، راهنمایی است که در کنار خانواده مینشیند و از اشعارش برای فال گرفتن استفاده میشود. این سنت، بهنوعی یادآوری است از اینکه همیشه در دل شب، حتی در تاریکترین لحظات زندگی، امید و روشنی برای آینده وجود دارد. کودکان که در این شب بهعنوان نماد آینده و امید به زندگی شناخته میشوند، در کنار بزرگترها مینشینند و در عین بازی و شادمانی، رازهای زندگی را از زبان آنها میشنوند. زنان، بهعنوان محور این گردهماییها، مسئولیت برقراری روابط انسانی و حفظ هویت فرهنگی را به دوش میکشند و این شب را به جشن زندگی و یادآوری عشق تبدیل میکنند.
یلدا همچنین فرصتی است برای گرامیداشت طبیعت و زیباییهای آن. در دل این شب سرد، هنوز هم میتوان درختان و گیاهان را به یاد آورد که بهزودی در برابر آفتاب دوباره شکوفا خواهند شد. درواقع، یلدا بهنوعی نماد اتحاد انسان با طبیعت است. همانطور که در این شب که سرشار از سیاهی است، برای لحظاتی در کنار عزیزان به نور و گرمی میپردازیم، به یاد میآوریم که هر تاریکی میتواند پایان یابد و هرروزی نوید روزی روشنتر را به همراه دارد. این شب، با تمام زیباییهایش، همچنان ادامه دارد. در قلب شب یلدا، فرهنگ، تاریخ و هویت ایرانی زنده و پویا است. یلدا فراتر از یک جشن ساده است.
این شب، یک جشن فرهنگی است، جشنی که در آن هر نسل در کنار نسلهای پیشین و نسلهای آینده قرار میگیرد و باهم زندگی، عشق و امید را جشن میگیرند؛ اما چگونه یلدا جهانی شد؟ ایران از سال ۱۳۹۳ پرونده شب یلدا را به یونسکو ارائه داده بود تا این جشن کهن بهعنوان میراث ناملموس چندملیتی به ثبت برسد. با اینحال تا حدود شش سال بعد، هیچ کشوری حاضر به مشارکت در این پرونده نشد.
درنهایت، ایران این پرونده را بهطور مشترک با افغانستان به یونسکو ارائه کرد. در پرونده یلدا که به یونسکو ارسالشده، این جشن به این صورت تعریفشده است: «یلدا جشنی کهن است که در آن توجه ویژهای به افزایش روشنایی خورشید، نور و حرارت زندگی از سوی شرکتکنندگان جلب میشود. انقلاب زمستانی در نیمکره شمالی برابر با یکم دیماه در تقویم ایرانی است و این تاریخ با آغاز فرآیند بلندتر شدن روزها در این منطقه همزمان میشود.
در آخرین شب پاییز، خانوادهها در منزل بزرگترهای فامیل گرد هم میآیند و شب یلدا را جشن میگیرند. در این جشن، کودکان بهعنوان مجریان آینده وزنان بهعنوان محور اصلی زندگی و خانواده و عاملین گردهمایی اقوام و دوستان، نقشی ویژه دارند. بزرگترهای فامیل نیز حافظان و ناقلان این جشن آیینی شناخته میشوند. در جریان برگزاری مراسم یلدا، ارزشهای فرهنگی چون هویت فرهنگی، توجه به طبیعت و تقویم سنتی، احترام به جایگاه زنان و کودکان در خانواده، آشتی، دوستی، مهماننوازی و احترام به تنوع فرهنگی، موردتوجه قرار میگیرد و این ارزشها به نسلهای آینده منتقل میشود. یلدا به دلیل ویژگیهای اقلیمی و زیستی مردم این سرزمین و ارتباط آن با طبیعت و کیهان، از دیرباز تا به امروز تداوم داشته است.
گرچه نحوه برگزاری آن درگذر زمان تغییراتی ظاهری یافته، اما ماهیت و ساختار اصلی این جشن دستنخورده باقیمانده است و همچنان اقوام مختلف این سرزمینها شب یلدا را جشن میگیرند.»
انتهای پیام/
نظر شما