به گزارش میراثآریا، علی بیننده عضو هیئت علمی گروه باستانشناسی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا در این نشست به بررسی باستانشناسی شهرستان پلدشت، استان آذربایجان غربی پراخت و گفت: برنامه بررسی باستان شناسی شهرستان پلدشت به پیشنهاد ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان آذربایجان غربی در تابستان ۱۴۰۲ انجام شد.
او تصریح کرد: هدف اصلی این برنامه، شناسایی آثار باستانی شهرستان، دورهبندی آثار شناساییشده، تهیه نقشه باستانشناسی منطقه و تهیه پرونده ثبتی برای محوطهها و مکانهای باستانی نویافته واجد ارزش و در نهایت مستندسازی آثار در قالب یک گزارش علمی بود.
نعمت حریری پژوهشگر پسادکتری باستانزمینشناسی، دانشکده زمینشناسی، دانشگاه تهران نیز با ارائه مختصری از گزارش کوتاه از فصل دوم بررسی باستانشناسی در شهرستان مریوان، کردستان اظهار کرد: پس از پیریزی شیوه بررسی با توجه به مدتزمان مجوز، بودجه و وضعیت سیاسی و جغرافیایی شهرستان مریوان، بخشهای غربی، جنوب غربی و جنوب آن بهواسطه مرزی بودن منطقه و تکمیل بررسی نقاط باقیمانده در راستای مطالعات قبلی انتخاب و پس از کسب مجوز تردد از مرزبانی شهرستان مریوان، انجام عملیات میدانی بر روی خطوط مرزی آغاز شد.
او افزود: این بخش از این رو بهعنوان منطقه هدف اول انتخاب شد، چراکه تاکنون در این بخشها بهدلیل وجود خطر بالقوه بقایای مین از دوران جنگ تحمیلی، مطالعات باستانشناسی منسجمی در آن صورت نگرفته بود.
محمد معصومیان نیز در این باره گفت: در دو فصل بررسی، ۶۷۰ کیلومتر مربع از ۲۳۲۶ کیلومتر مربع وسعت کل شهرستان مریوان مورد بررسی و پیمایش دقیق قرار گرفت که در مجموع منجر به شناسایی ۴۰۳ محوطه، شامل دوران پارینهسنگی تا دوران متأخر اسلامی شد. براساس یافتههای شناسایی شده از محوطههاً که عمدتاً یافتههای سفالی هستند، ۳۲۴ محوطه تاریخگذاری نسبی شدند. ۷۹ محوطه باقیمانده نیز تاکنون تعیین وضعیت نشدهاند و گاهنگاری آنها نیازمند پژوهشهای بیشتری است.
در ادامه محمداسماعیل اسمعیلی جلودار دانشیار گروه باستانشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران با ارائه گزارش مقدماتی فصل اول کاوش آموزشی گروه باستانشناسی دانشگاه تهران در مشکین تپه، بویین زهرا و قزوین تصریح کرد: فصل نخست کاوشهای علمی-پژوهشی نشاندهنده عظمت بقایا و نهشتههای فرهنگی مشکینتپه در این بخش از دشت قزوین است. با وجود پراکندگی یافتههای سطحی فرهنگی در ناحیههای ۱ و ۲ که به نظر قابل تعریف بهعنوان ارگ و شارستان برای مشکینتپه است و نمایانگر استقراری از ابتدای قرون میانی (سلجوقی تا مغول) است، متون تاریخی و جغرافیایی قرون میانی اسلامی اشارهای به مرکز/مراکز جمعیتی در این حوالی نکردند.
او گفت: بر اساس مطالعات و بررسیهای باستانشناسی اولیه، میتوان سفالهای محوطه را حداقل به عصر آهن III تا قرون میانی اسلامی منسوب کرد و این نشان از اهمیت این بخش از دشت قزوین دارد. حفاری گسترده قاچاق در این محوطه و یافتههای آن که بخشی شامل مهره، سکه از دوره اشکانی، انگشتر و دیگر مواد فرهنگی در دست مردم بومی و نیز روایت محلی و پراکندگی سطحی سفال زرینفام و لاجوردینه، عملیات حفاظت از آن را مشکل کرده است. از سوی دیگر رونق کشت پسته و تعرض روستاییان به عرصه این محوطه باعث شده تا بخش بزرگی از این محوطه تسطیح و به زیر کشت برود لذا حفاظت از آن و انجام مطالعات ادامهدار میتواند به شناخت ما از دشت قزوین، بهویژه دوران تاریخی و اسلامی بیانجامد.
شکوه خسروی عضو هیئت علمی دانشگاه کردستان نیز با تشریح بخشی از پروژه گمانهزنی اضطراری در تپه تیلینه، کرمانشاه گفت: خاکبرداریهای پیشین صورتگرفته در تپه تیلینه باعث آشکارشدن مجموعهای شامل ۶۷ اثر مهر باستانی شده بود که به دورۀ آغاز ایلامی قابل انتساب بودند. این یافتهها در کنار سفالهای دورنگ و منقوش افق آغاز ایلامی و یانیق نشان میداد که پدیدۀ آغاز ایلامی و همچنین فرهنگ یانیق تا دل زاگرس مرکزی و دشت ماهیدشت نفوذ کرده و باید در مورد دانستههای پیشین در اینباره به جد بازنگری کنیم.
او افزود: کشف یافتههای تازۀ مربوط به دورۀ آغاز ایلامی و یانیق در این دشت علاوهبر اینکه توانست اهمیت و جایگاه این محوطه را در منطقه غرب ایران نشان دهد، مجموعه جدیدی از اثر مهرها و مدارک باستانشناختی را در اختیار قرار داد تا خلا مدارک مربوط به وجود نهادهای سیاسی- اقتصادی در حد فاصل دورۀ زمانی استقرار در محوطۀ دهسوار تا چغاماران را به خوبی پر کند و وضعیت ماهیدشت را از نظر وجود مراکز اداری و روند تحولات مربوط به مدیریت اقتصادی و سیاسی در آن بهتر و کاملتر توضیح دهد.
این باستانشناس اظهار کرد: یافتههای تازه و پرشمار تپه تیلینه که نمونههای ناچیزی از آن در ایران و بینالنهرین بهدست آمده بهخوبی میتواند تصویری از توسعه و تحول نهادهای اداری- مدیریتی را اینبار خارج از بینالنهرین و دشت شوشان برای ما ترسیم کند و نشان دهد مردمان ساکن ارتفاعات زاگرس مرکزی چگونه توسعه یافتهاند و خود را درگیر مبادلات منطقهای و فرامنطقهای کردهاند که بعدها در دورۀ تاریخی منجر به نظامهای مبادلاتی پیشرفتهتری شد.
در ادامه حسین سرحدی دادیان با اشاره به بخشی از برنامه فصل دوم کاوش آموزشی تپه پیرزال سیستان شهرستان هامون، استان سیستان و بلوچستان گفت: محوطه تپه پیرزال سیستان که در واقع یکی از روستاهای اقماری شهر سوخته است و دومین فصل کاوش این محوطه در زمستان ۱۴۰۲ با حمایت دانشگاه زابل انجام شد و به نظر میرسد که اهمیت این تپه، بنا به یافتههای سطحی آن، این است که یکی از بزرگترین تپههای متعلق به فاز انتهایی عصر مفرغ سیستان بوده که تاریخ و کیفیت آن هنوز از مسائل مورد بحث باستانشناسی جنوب شرق ایران به شمار میرود. مهمترین یافتههای این فصل کاوش بقایای معماری متعلق به دورۀ چهارم عصر مفرغ سیستان، حدود ۲۵۰۰ تا ۲۳۰۰ پیش از میلاد است که شامل بقایای ساختمانی یک خانه در لایۀ اول این و یک کوچه است که احتمالا ساختمانها یا خانههای را به یک دیگر مرتبط میکرده است.
او افزود: بقایای این کوچۀ در ضلع شمالی کارگاه ۳ نشاندهندۀ توسعۀ ساختوساز در دورۀ آخر عصر مفرغ سیستان است که اهمت بسیار بالایی در مطالعات معماری و شهر سازی هزاره سوم این منطقه است.علاوه بر این شواهدی از ارتباط با مدیریت کالا و نظام دادوستد محلی در این محوطه مانند است که این استقرار با سایر محوطههای اطراف برقرار کرده بود. کالاهای مبادلاتی احتمالاً شامل ظروف سنگی، جانورانی همانند گاو و گوسفند و گندم و سایر ملزومات زندگی در آن دوران بوده است. به نظر میرسد که مبادلۀ اشیاء سنگی همچون پیکرکها و ظروف مرمرین در این تپه از رونق خوبی برخوردار بوده است.
انتهای پیام/
نظر شما