قلابدوزی از دیرباز با نام «گلدوزی» شناخته میشد. با اختراع دستگاهها و چرخ خیاطیهای مدرن و انواع گلدوزیهای وارداتی از اروپا، به خاطر داشتن قلاب، «قلابدوزی» و برای تفکیک از سایر قلابدوزیهای نواحی ایران زمین لقب «رشتیدوزی» به خود گرفت.
قلابدوزی در تمامی شهرهای ایران از رواج بسزایی برخوردار بوده و هر قومی همراه با معیارهای فرهنگی و بومی و منطقهای خویش تغییراتی در آن ایجاد کرده است. البته پایه و اساس زنجیرهمانند آن در هر شهری مشترک، اما نقوش و رنگ پارچه متغیر است. برای مثال، در شهر مهاباد از تنوع رنگ در قلابدوزیها اثری نیست و عمدتا رنگها به شکل سیاه و سفید است. کردها در نواحی غرب، رنگهای تند و بدون قرینه و رنگهای سیر و روشن و نخهای پشمی را به جای ابریشم به کار میبرند؛ نقش گل و بوته به ندرت در کارشان به چشم میخورد و همواره از نقوش حیوانات و انسان بهره میبرند. اقوام بختیاری نیز از خورشید الهام میگرفتند و اغلب تصویر خورشید را بر روی طلسمهای مدور یا چهارگوش طراحی میکنند. آنها این طلسمها را بر روی دیوار خانهها، اتاق بچهها برای آرایش یا رفع چشم بد میآویختند. (علاء فیروز: صفحه 217) این شیوه دوخت را اکثرا بر روی پارچههای نخی یا کتانی انجام میدادند.
بر اساس شواهد و مدارک، قدمت قلابدوزی را میتوان در سالهای پیش از میلاد دانست. پرفسور اپهام پوپ در این باره میگوید: «هشت هزار سال پیش از میلاد مردمی که در غار کمربند در نزدیکی شهر بهشهر در کنارههای جنوبی دریای خزر میزیستند، به کشت غله و پرورش بز و گوسفند روزگار میگذراندند. آنچه از حیث موضوع بحث ما اهمیت دارد، آن است که این مردم پشم گوسفندان را میچیدند و ظاهرا پارچه میبافتند و کار دوختن را با سوزنهای شاخکداری که به جا نهادهاند، انجام میدادهاند» (پوپ، صفحه 179)
با توجه به مطلب فوق، باید عنوان کرد که این سوزنهای شاخکدار به مرور زمان و با توجه به علایق مردم به تزئینات ظاهری پوشاک تغییر شکل یافت و چیزی شبیه قلاب از جنس گوناگون ساخته شد. قلاب که اصلیترین ابزار رشتیدوزی است، بسیار شبیه درفش (ابزار کار کفاشان) است و در واقع، اقتباسی است از وسیله ابتدایی و ساده انسانهای عهد باستان که با کمی دخل و تصرف در نوک آن به عصر حاضر رسیده است. این درفش در اکثر حفاریهایی که در کنارههای جنوبی دریای خزر صورت گرفته، از جنس استخوان، مس، برنج و آهن یافت شده است و حکایت از آن دارد که مردمان پیش از میلاد از این درفشها علاوه بر اتصال چرمها به یکدیگر، برای زدن نقش بر روی البسه بهره میگرفتند. سنگهای حجاریشده پادشاهان و برجستگی لباس آنان بهترین نمونه برای اثبات این مدعاست.
نمونههای بارز رشتیدوزی را در موزههای آرمیتاژ روسیه، ویکتوریا و آلبرت انگلستان، نارای ژاپن، لوور پاریس و موزه هنرهای تزئینی اصفهان میتوان مشاهده کرد. مهمتارین نمونههای این قلابدوزی شنلی زریبافیشده به خطوط عربی به تاریخ 944 هجری (1123 میلادی) است که در اصل برای راجر دوم، پادشاه نورمن در سیسیل بافته شده بود، اما امپراتور آلمان در مراسم تاجگذاری خویش آن را به تن داشت (علاء؛ صفحه 217). همچنین میتوان به پارچه بینظیر و نفیس موجود در موزه آستان قدس رضوی با کتیبهای به «مضمون عمل میرنظام- رشت» که امضای مورخ 942 هجری را دارد اشاره کرد (جنیفر ویردن؛ صفحات 6 و 7). همچنین پردهای به طول چهار متر و عرض یک و نیم متر که در آن جنگ کرنال بین نادرشاه افشار و محمدشاه هندو به تصویر کشیده شده و هماکنون در موزه توپی قاپی سرای ترکیه موجود است. در موزه ویکتوریا و آلبرت هم دو خیمه بسیار بزرگ متعلق به دوران فتحعلیشاه و محمدعلی شاه قاجار، کار هنرمندان رشتی قرار داشت که متأسفانه در حراج ساتبی لندن فروخته شد. این اثر چنان تحسین و تحیر کارشناسان بزرگ خاورمیانه چون تابی فالک، جنیفر ویردون، یان بنت، سرگرد مورداک اسمیت و اکرمن را برانگیخت که مقالهای در مورد این شاهکار رشتیدوزی نوشتند.
همچنین از نمونههای دیگر رشتیدوزی میتوان به موارد زیر اشاره کرد: با سر یک گراز با نقش و نگارهای گل و بوته در موزه کنت کورب برلین، نقش یک خروس مدور با دوختهای الوان در موزه آرمیتاژ روسیه، پردهای به طول 3 و عرض 1.5 متر که به سفارش جهانگیر سرتیپپور توسط مهدی و حبیب فرودی و عباس بیپناه دوخته و به آرامگاه حکیم بوعلی سینا تقدیم شده است؛ پردهای با طرحهایی کتیبهای اقتباس شده از سنگ نوشته تخت جمشید برای جشنهای 2500 ساله با دوخت استاد عباسعلی بیپناه که به دربار پهلوی دوم فرستاده شد.
انواع دوخت و نقوش:
رشتیدوزی به سه شیوه دوخته میشود:
-
\t
- سادهدوزی که تنها با ابریشم روی پارچه ماهوت نقش زده میشود. \t
- معرق یا تکهدوزی که به اندازه نقش اصلی برش زده و پارچهای به رنگ دیگر را جایگزین میکنند و روی طرح تازه مشغول دوخت میشوند. \t
- ضخیمدوزی که ماهوتی از رنگ دیگر را روی نقش مورد نظر میگذارند و سپس شروع به دوخت میکنند؛ پس از پایان کار پارچه اضافه را برش میزنند و یا از قبل پارچه را برش میزنند، روی کار میچسبانند و شروع به دوخت میکنند.
نقوش متداول در رشتیدوزی عبارتاند از: هشتی نوک تیز، هلالی، بشقابی، چهارگل، هشتی تاجی، حاشیه سلسلهای، لچکی، ترنج، لوزی، طرح گلدانی، شانزدهگر، ترنج تابی، بشقابی گرد، مجمعهای، لاله عباسی، دسته گل، پر طاووسی، بته جقه ترنجی، نیم ترنجی، بازوبندی (خطوطی است شکسته که در زیر شنلها برای لباس بازیگران در سینما و تئاتر مورد استفاده قرار میگرفت)، ترمهای، بوته جقه قهر و آشتی، بوته جقه شاخ گوزنی، گل و بوته، گل و مرغ، شکارگاههای رزمی، تک چهره، گل اناری، شمسهای، کتبیهای، هندسی و گل حاشیهای. به غیر از دوختن این نقوش اصلی، رشتیدوزان به دلخواه خطوط ساده و گاه حالت دار را روی پارچه میدوزند نظیر: راست راه، پیچ، کومه، پیچک، (دو پیچ، سه پیچ و...) هفت و هشت، ریز برگ و غیره.
این محصولات عمدتا در تولید فرش، پرده، غاشیه (زینپوش، پوشش نگارین یا ساده برای اسب)، سجاده، رو لحاف، بقچه حمام، کلاه، کفش، صندل (دمپایی)، انواع لباس، بازوبند پهلوانان، لاسپاره (شلوار پهلوانان)، رومیزی، روعسلی، روتختی، روطاقچهای، کوسن، رومبلی، دستمال سفره، سفره، روبالشی، چراغ خواب، روتلفنی کاربرد داشته است.
هفته صنایعدستی
انتهای پیام/