به گزارش میراثآریا به نقل از روابطعمومی پژوهشگاه میراثفرهنگی، مصطفی رشیدی ارزنده سرپرست هیئت باستانشناسی 23 خرداد 1401 با اعلام این خبر و با اشاره به اینکه محوطه تل خاکستر در سال 1388 به شماره 5849 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده گفت: «این محوطه، محدودهای با پراکندگی سفالهای سطحیاش که چندان پرشمار نیست در حاشیه شرقی مسیر جاده مشخص میشود.»
سرپرست هیئت باستانشناسی افزود: «محوطه تل خاکستر که در فاصله یک کیلومتری شمال شهر شاهرود و در حاشیه شرقی جاده بسطام، در پای کوه منفرد کوچک و کم ارتفاعی (کوه-بُری) واقع شده، ارتفاع مشخصی ندارد، ولی در برخی قسمتهای آن برجستگیهایی تا حدود یک متر ارتفاع به قطر 10 تا 15 متر دیده میشود و در واقع متشکل از چند برجستگی بسیار ملایم و کم شیب است.»
این باستانشناس افزود: «براساس ریختشناسی امروزیاش، این محوطه فاقد نهشتههای باستانی است که میتوان آن را به دلیل اسکان کوتاهمدت کوچنشینی در آن دانست زیرا این محوطه به کوهها و چراگاههای کوهستانی نزدیک است و میتوانسته انتخاب خوبی برای اسکان موقت کوچنشینان باشد.»
او با بیاناینکه از دیگر نقاط ایران نیز شواهدی در دست است که کوچنشینان معمولاً دامنه کوه را برای استقرار موقت ترجیح میدادهاند، خاطرنشان کرد: «دلیل سوم بر ماهیت کوچنشینی این محوطه، یافتههای سطحی و نیز فرسوده بودن آنهاست که با الگوی پیشنهادی برای یافتههای سطحیِ محوطههای کوچنشینی همخوانی دارد.»
رشیدی ارزنده با اشاره به اینکه فصل اول فعالیت میدانی پروژه نجاتبخشی گمانهزنی محدوده تقاطع غیرهمسطح و احداث جاده کمربندی مجن، شاهرود-آزادشهر در تیرماه 1399 به سرپرستی حسن رضوانی به انجام رسیده، تصریح کرد: «این برنامه با هدف بررسی و شناسایی آثار احتمالی جاده احداثی در کریدور نقطه تلاقی دشت بسطام و شاهرود به طول سه کیلومتر مورد پیمایش قرار گرفت و در مرحله دوم در حریم محدوده راه و پیرامون محوطه تل خاکستر که در فاصله تقریبی صد متری جنوب این جاده است 19 گمانه با ابعاد 1.5 در 1.5 متر ایجاد شد تا وضعیت نهشتهها و لایههای طبیعی و باستانی مورد ارزیابی قرار گیرد.»
سرپرست هیئت باستانشناسی گفت: «در فصل دوم این برنامه پژوهشی و در ادامه فعالیت باستانشناسی در تنها سایت شناسایی شده سال گذشته، تمرکز بر ایجاد گمانههایی برای مشخص کردن عرصه و حریم این محوطه در اولویت مطالعات پژوهشی قرار گرفت و با کسب مجوز از پژوهشکده باستانشناسی فعالیت میدانی به انجام رسید.»
او افزود: «عملیات تعیین عرصه و حریم محوطه تل خاکستر با ایجاد گمانههایی به ابعاد 1.5 در 1.5 متر در اطراف محوطه و کاوش آنها بر اساس لایهبندی طبیعی نهشتهها انجام و محل گمانههای اولیه بر اساس ریختشناسی محوطه، شواهد سطحی و محیطی و با رعایت فاصلهای مناسب از آخرین حد شیب محوطه انتخاب شد.»
این باستانشناس اظهار کرد: «موقعیت گمانههای بعدی با توجه به نتایج بدست آمده از گمانههای پیشین و ارتباط فضایی آنها با یکدیگر جانمایی شد و در مجموع تعداد 10 گمانه در محدوده بلافصل در نقاطی که احتمال وجود لایهها و نهشتههای باستانی وجود داشت، ایجاد شد که میانگین عمق گمانههای حفر شده بین 80 تا 160 سانتیمتر است.»
رشیدی ارزنده افزود: «گمانههای ابتدایی در شروع کاوش در نیمه جنوبی و غربی با فاصلهای بین سه تا پنج متر از آخرین شیب برجستگی محوطه مورد کاوش قرار گرفت و نتایج کاوش نشان داد در هیچیک از گمانهها نشانه روشنی از وجود زمینه باستانشناختی وجود ندارد و ماهیتی انباشتی از رسوبات سیلتی - رسی دارند.»
او گفت: «در نیمه شمالی و غربی، این فاصله کمتر و تقریبا در ابتدای برجستگی محوطه گمانهها ایجاد شد و نتایج این بخش نیز مشابه گمانههای پیشین است و هیچ نشانی از شکلگیری نهشته باستانی به چشم نمیخورد و تمامی لایههای شناساییشده ماهیتی از رسوبات سیلتی و رسی است.»
سرپرست هیئت باستانشناسی با اشاره به اینکه با توجه به تعدد لایههای طبیعی سیلتی و رسی که ضخامتی بین پنج تا 10 سانتیمتر دارند و به دفعات در سالهای متوالی به شکل سیلابه و تهنشتهای سیلت و رس شکل گرفتهاند، احتمال وجود سیلابها و روانآبهای فصلی از دشت بسطام و دامنه کوه منفرد کوهبری را قوت میبخشد، تصریح کرد: «به منظور حصول اطمینان از وجود لایه باستانی در محوطه تل خاکستر، گمانهای در راس برجستگی و مرکز محوطه ایجاد و مشخص شد که بدنه اصلی که پراکندگی قابل ملاحظهای سفال بر روی آن دیده میشود نیز فاقد نهشته باستانی است.»
او تنها نقطه قابل اتکا در محوطه را سفالهای سطحی آن دانست که به احتمال بسیار زیاد میتوان گفت محوطهای با استقرار کوتاهمدت کوچرو است که تنها بقایای بر جای مانده از آن شواهد سطحی سفال است و افزود: «پراکندگی سفال بر سطح محوطه زیاد نیست (بهطور متوسط یک تکه در متر مربع) که آن هم بیشتر در بخش شرقی محوطه دیده میشود و سفالهای بهدست آمده از نظر رنگ پوشِش همگی قرمزند که در این میان شمار اندکی دارای نقوش هندسی سیاه رنگ هستند.»
این باستانشناس اظهارکرد: «ذکر این نکته ضروری است که سفالهای بخش غربی این محوطه با بخش شرقی تفاوتهایی را نشان میدهند؛ سفال های قرمز بخش شرقی ظریفتر، دارای دیوارههای نازکتر، با تکههای منقوش بیشتر است و این پراکندگی در مساحتی بین 350 تا 400 مترمربع قابل مشاهد است.»
رشیدی ارزنده گفت: «نکته قابل توجه در سفالها میزان فرسایش در بدنه و نقوش زائل شده در نقوش سطحی آنهاست و هیچ نشانی از آبسودگی که جابهجایی سفال را از مکان دیگری به این بخش آورده باشد، دیده نمیشود که با توجه به ریختشناسی و مقایسات تطبیقی، این قطعات سفال مربوط به دوره فلات قدیم و متعلق به فرهنگ چشمه علی است.»
او افزود: «اگر چه در لایههای مورد کاوش در گمانهها نشانهای از نهشتههای باستانی بهدست نیامد، اما وجود یافتههای سطحی از جمله قطعات سفال این سئوال را در ذهن متبادر میکند که این محوطه با توجه به محل قرارگیری آن در حاشیه دشت و نقطه اتصال دو دشت بسطام و شاهرود، احتمالا اتراقگاه و یا ماندگاه چند روزهای برای انسانهایی بوده که از این گذرگاه عبور میکردند و بقایای فرهنگی هر چند اندک از خود به جای گذاشتهاند.»
سرپرست هیئت باستانشناسی در پایان گفت: «در رابطه با وضعیت زمینشناسی این منطقه که محوطه تل خاکستر در آن قرار دارد، این مکان به لحاظ شرایط استقراری مطلقا قابل سکونت نیست، اما باید اشاره کرد که به دلیل نزدیکی به کوه موسوم به کوهبری که میتوانسته به هنگام سیلابه نزدیکترین منطقه مرتفع به دشت و پناهگاه مناسبی برای در امان ماندن در مواقع پر خطر است.»
انتهای پیام/