پدرش ملك شرفالدین محمد در سال 687 هجری قمری به امر ارغون خان به عمارت و شحنگی بغداد انتخاب شد و به همين دليل او را ملك نامیدهاند. يك سال بعد از انتخاب ملك شرفالدین، برادرش ملك جلالالدین به دستور ارغون خان كشته شد و ملك شرفالدین در خدمت باقي ماند و سرانجام به سرنوشت برادر دچار شد و به دستور غازان خان به قتل رسيد.
مادر شيخ علاءالدوله از سادات و خواهر رکنالدین صاين از علما و قضات بزرگ عهد ايلخاني بود و علاءالدوله، فقه و حديث را بعد از رها كردن خدمات دولتی نزد او فرا گرفت.
شيخ در دوران كودكی در مكتب محلي سمنان خواندن و نوشتن فرا گرفت و به تحصيل برخي فضائل پرداخت به طوری که چون در پانزدهسالگی از مكتب بيرون آمد از اقسام فضليات و تا اندازهای از علوم عقلي و نقلي چيزي آموخته بود، سپس به پيروی از سيره خانوادگی به خدمت ديوانی دربار مغول مشغول و دارای قبا و كلاه و سلاح شد.
او در اندك مدت مورد توجه و عنايت خاص قرار گرفت به نحوی كه اين امر حسادت ساير امرا را بر انگیخت. شيخ به انجام خدمت بسيار مشتاق بود به طوری كه از اداي نماز باز میماند. اين ملازمت در دستگاه ايلخانان مغول از سال 676 تا 683 ادامه داشت.
جاذبه حق در نبرد و ترک شغل حکومتی
شيخ علاء الدوله در يكی از سفرهای ارغون خان، در جنگ با سلطان احمد تكودار كه در سال 683 در قزوين اتفاق افتاد از همراهان بود و در حين جنگ، جذبهای از جذبههای حق به شيخ وارد شد و ناگاه قبا و سلاح و كلاه دولتي به يكسو انداخت و خرقه صلاح پوشيد و به توبه و رياضت پرداخت. هر شب قضاي نماز 10 روز را به جا میآورد و 5 آيه قرآن میآموخت تا اينكه پروای ملازمت سلطان باعث بيماری او شد و در سال 685 به اجازه ارغون خان به سمنان رفت و در 26 سالگی به تحصيل دانش و تهذيب اخلاق و سلوك پرداخت.
نحو را از كتاب مفصل زمخشری، كافيه ابن حاجب را نزد دانائی به نام سيد اخفش و حديث را از كتاب صحيح مسلم نزد دایی خود و مردی بنام رشيد بن ابی القاسم فرا گرفت.
او در حين تحصيل اين علوم از پيمودن مراحل سلوك غافل نماند، به طوری كه غلامان و كنيزان خود را آزاد كرد و اموال ديگران را به آنان باز گرداند و اموال خود را وقف کرد و خانقاه سكاكيه را كه منسوب به يكی از شيوخ قرن پنجم است تعمير و مرمت كرد.
بعد از اين احوال است كه شيخ برای كسب فيض از شيخ نورالدین عبدالرحمن اسفراينی راهی بغداد میشود و به امر او براي اولين بار به حج مشرف میشود كه اين امر در سال 687 هجری يعنی در 28 سالگی بعد از كسب اجازت از ايلخان مغول صورت گرفت.
شيخ پس از بازگشت از حج به دستور شيخ بزرگوارش به سلطانيه رفت و با شيخ صفیالدین اردبيلی ملاقات كرد و در حله نيز به ديدار علامه حلی رفته و با علامه به بحث و گفتگو پرداخت، سپس به خدمت مراد خود شيخ اسفراينی به مجاهدت و رياضت و كسب فيض ادامه داد.
دوره سلوك شیخ علاءالدوله در سال 689 هجری به پايان رسيد و در اين سال اجازه ارشاد يافت، اما بنا بر یادداشتهای خود تا 10 سال بعد در خدمت شيخ ماند و بعد از آن در سفری كه به بغداد كرد از محدثان شد. پس از بازگشت به خانقاه سكاكيه به تجربه و تهذيب پرداخت تا منزلتي عالي يافت و مردی صاحب كرامت شد. در خلال اين سالها يك بار در سال 732 به حج رفت و اين آخرين زيارت او از خانه خدا بود.
پير علاوه بر پرداختن به ارزشهای معنوی، كار و تلاش و توليد را مصداق بارز و نمود عينی و حضور همهجانبه در عرصه زندگی میدانست به طوري كه در كنار زهد و عبادت و چلهنشینی به كشاورزی و آبياری نيز میپرداخت.
نمونههای فراوانی از زندگاني او در دست است كه در سمنان به كشاورزی و احداث قنات و كاريز پرداخته و حتي به حل و فصل امور اجتماعی و مداخله غیر مستقیم در معدودي از بنبستهای سياسی كه بر او تحميل شد نيز همت گماشته است.
نظام سنتی تقسیم آب سمنان، ثبت شده در فهرست ملی از یادگاران شیخ علاءالدوله
علاقه وافر شيخ به آب و آبياري از تعلق او به رفاه خلق سرچشمه میگیرد. او میدانست در كوير خشك بيابانك تنها آب میتواند زندگي را از نابودی قطعی رهایی بخشد و به همين دليل برای دستيابی به آب و استفاده سنتی و تقسيم استخری در سمنان كه از نظامهای جالب و شگفتانگیز و پر سابقه در اين ديار كويری است می كوشد و اين روش از ابداعات شیخ به شمار میآید.
آبپخشکن که در اصطلاح محلی آبیاری سنتی سمنان بدان «پارا» میگویند، در محدوده شهر سمنان و در شهرک گلستان واقع شده است. این اثر در تاریخ ۹ اردیبهشتماه ۱۳۸۲ با شماره ثبت ۸۶۱۶ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
شيخ در پايان عمر به اين نتيجه رسيده بود: «اين امر كه مرا در آخر عمر معلوم شدي اگر در اوائل عمر معلوم شدي، ترك ملازمت سلطان روزگار ننمودی و هم در قبا خداپرستی كردمی و پيش ملوك مهمات مظلومان ساختمی.» منظور شیخ آن است که بهتر آن بود که کار در دستگاه حکومتی را رها نمیکرد و از این فرصت برای خدمت به مردم استفاده میکرد.
بازار شیخ علاءالدوله
این بازار که به بازار مردهها نیز شهرت دارد، از جاهای دیدنی سمنان و از یادگاران شیخ علاءالدوله است. این بازار از جنوب شرقی خیابان امام شروع میشود و تا گورستان قدیمی علمدار (سنادره)، واقع در غرب میدان امام ادامه دارد. این بازار مربوط به دوره ایلخانی است و توسط شیخ علاءالدوله ساخته شده است. این اثر در تاریخ ۱۱ تیر ۱۳۷۵، با شماره ثبت ۱۷۴۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
شیخ علاءالدوله از نگاه بزرگان
علامه شهید مطهری در کتاب کلیات علوم اسلامی درباره علاءالدوله مینویسد: «نخست شغل دیوانی داشت، کناره گرفت و در سلک عرفا درآمد و تمام ثروت خود را در راه خدا داد. کتب زیادی تألیف کرده است. در عرفان نظری عقاید خاص دارد که در کتب مهم عرفان طرح میشود.»
خواجوی کرمانی شاعر معروف، از مریدان او بوده و در وصفش گفته است: «هر کو به ره علی عمرانی شد/چون خضر به سرچشمه حیوانی شد/ از وسوسه عادت شیطان وارست/مانند علاءالدّوله سمنانی شد.»
همعصران
شیخ علاءالدوله، همزمان با دانشمندان برجستهای چون خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی، خواجه نصیرالدین طوسی، علّامه حلی، شیخ صفیالدین اردبیلی و خواجوی کرمانی میزیسته و با آنها مراودات علمی داشته است. او قرآن، حدیث، فقه، لغت و ظرایف شعر را نزد دانشوران عصر خود آموخت.
تألیفات
تألیفات شيخ را بالغ بر 300 اثر فارسی و عربی شمردهاند ولی آثاری كه از او موجود است، شامل «مطلع النقط و مجمع اللقط»، «مناظر المحاضر للناضر و الحاضر»، «سر البال في اطوار سلوك اهل الحال»، «العروه لاهل الخلوه و الجلود»، «سلوه العاشقين و سكه المشتاقين»، «تفسير مدارج السالكين»، «مشارع ابواب القدس و مراتب الانس»، «فصول الاصول»، «رساله به فارسي» و «تفسير عوارف»، تفسیر قرآن در 13 جلد و ... است.
اشعار معروف
جمعآوری دیوان علاءالدوله را به خواجوی کرمانی نسبت دادهاند. قصیدههای او در پند و تحقیق و عرفان و حمد و نعت و غزلها و رباعیهای او در بیان مقصودهای عارفانهی شاعر و برخی از آنها به مناسبت موقع و مقام سروده شده و قسمتی از شعرهایش دارای تاریخ است. او گاهی «علاءالدوله» و گاه «علادَوله» و «علا» تخلص کرده است. از شعرهای اوست:
دلا تا چند زرق و خودنمایی / دلت نگرفت از این زهد ریایی؟
بمان هستی قدم در نیستی نه /خودی بگذار گر مرد خدایی
منی را در منا قربان حق کن / اگر خواهی که اندر کعبه آیی
متابع باش شرع مصطفی را/که تا در هر دو عالم بر سر آیی
گدایی از در صاحبدلان کن / که یابی پادشاهی زین گدایی
چه خوش گنجیست گنج بینیازی /چه خوش ملکیست ملک بینوایی...
از آن روزی که دل در عشقت افتاد / به جز خاک درت مأوای ما نیست
همه شب تا سحر در کوی عشقت/ بهجز فریاد واویلای ما نیست
علاءالدوله میگوید که دنیا / خداوندا که بی تو جای ما نیست
چو رفتند دوستان زین خاکدان خوش/ از این پس بودن این جا رای ما نیست
دلم را بعد از این از تاب هجران/ یکی لحظه سر و سودای ما نیست...
محل آرامگاه
وفات شيخ علاءالدوله سمنانی را در برج احرار صوفیآباد به تاريخ بيست و دوم ماه رجب سال 736 هجری ثبت کردهاند. بنای آرامگاه شیخ در روستای صوفیآباد واقع است. اين بنا مربوط به دوره ايلخانان مغول، چهار ايوانی و برونگرا است. در ضلع شمالی بنا مسجد و كتابخانه مجموعه قرار دارد و در سمت جنوب چلهخانهها و معتكف گاههایی قرار دارد.
اين بنا در تاريخ 21/8/1317 به شماره 320 در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده است. بر سنگ آرامگاه شیخ که مستطيلی شكل از جنس مرمر سبز رنگ رگهدار است، اين عبارات به چشم ميخورد كه شرح حال جالب و جامعی است: «آرامگاه ابدي سلطان العارفين، كوكب رخشنده عالم عارفان و صدرنشين ارائك جنان، حضرت امير رکنالدین علاءالدوله احمد بن شرفالدین محمد بيابانكي، كه يكي از سرداران سپاه شاه غازان بود، در هنگام نبرد به اشراق خاطر از باطن، اشارهای يافت و چون توفيق الهی شامل حالش شد به مصاحب اهل دل مايل و طالب علم باطن گشته وارد سیر و سلوك الي الله گرديد. به عنايت پروردگار در تصوف دارای مقامات عاليه و كشف كرامات گرديد. در خانقاه سكاكيه سمنان و صوفیآباد یکصد و چهل اربعين به رياضت مشغول و به دستگيری درماندگان، سعي بليغ داشت. درويشی بود وزير زاده كه تمام عوايد و درآمد او صرف دراويش و خيرات و مبرات ميشد. در سال هفتصد و سیوشش هجري در سن 77 سالگی، داعی حق را لبيك اجابت گفته و در برج احرار صوفیآباد در حظيره مولانا جمالالدین عبدالوهاب دفن گرديد. رحمه الله عليه.»
از نكات جالب بر سنگ قبر، نقش گلهای زيبايی است كه در آن كندهكاری شده است. سه بعد اطراف قبر از دو بخش مساوی تشكيل شده، نمای قسمت پايين از سنگ مرمر سياه و نماي بخش بالايي از مرمر سفيد مرغوب است كه اشعار شيخ علاءالدوله و ابيات «معتمد» شاعر، بر آن نوشته شده است.
رباعي ذيل كه در بعد سمت چپ قبر نگاشته شده از شيخ علاءالدوله است: «صد خانه اگر به طاعت آباد كني / به زين نبود كه خاطري شاد كني/ گر بنده كني ز لطف آزادي را /بهتر كه هزار بنده آزاد كني»
همچنين رباعی دیگری از علاءالدوله، در بعد سمت راست مرقد به چشم ميخورد: «اين ذوق و سماع ما مجازي نبود / وين وجد كه حال ماست بازي نبود /با بیخبران بگو كه اي بیخردان / بيهوده سخن به اين درازی نبود»
بر روی قبر شيخ، حفاظ آهنين و سقف داري ساختهاند كه حافظ قبر از آفتاب سوزان كوير باشد. در اطراف خانقاه و بنای شيخ، گل و گياه و درختهاي كاجی ديده میشود كه با آب منبع و مخزن بنا مشروب ميشود. آرامگاه شیخ علاءالدوله در 12 کیلومتری جنوب غربی سمنان در صوفیآباد، واقع شده است.
*گزارش از سمانه سلطانیپور مسئول روابطعمومی ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان سمنان
انتهای پیام/