«آزادسازی سوسنگرد» یعنی ایستادگی «تن» در برابر «تانک»/ شاه‌کلید پیروزی‌های رزمندگان اسلام در دفاع‌مقدس

سوسنگرد از مهرماه سال ۱۳۵۹ تا اواخر آبان ماه سه بار توسط دشمن عراقی حصر و توسط سربازان ایرانی آزاد شد. آخرین بار 26 آبان ماه همان سال سربازان ایرانی منطقه را از حضور دشمن پاکسازی کردند.

خبرگزاری میراث آریا: جنگ میان ایران و عراق در کنار همه خسارت‌هایی که به کشور وارد کرد، پیروزی‌های شیرینی هم در مقابل دشمن عراقی نصیب ایران کرد. 

دشمن عراقی در آن هشت سال سعی داشت از هر طریقی که شده شهرهای جنوبی ایران را بدست آورد و از این طریق به اهداف شوم خود نزدیک شود اما جوانان و فرماندهان ایرانی با تمام قوا مقابل آن‌ها ایستادگی کردند و پیروزی های مهمی را در مقابل دشمن رقم زدند. 

یکی از همین پیروزی‌ها شکستن حصر سوسنگرد است که در ۲۶ آبان ماه سال ۱۳۵۹ به وقوع پیوست. در این گزارش مروری بر اتفاقاتی که در همان سال در سوسنگرد رخ داد خواهیم داشت. 

** تعداد شهدای شکست «حصر سوسنگرد» 

در عملیات سوسنگرد که به آن «آزادسازی سوسنگرد» یا «شکست حصر سوسنگرد» نیز می‌گویند، تعداد بسیاری شهید شدند که از این میان ۵۴ شهید از کازرون، ۴۳ شهید از مازندران، ۲۴ خلبان نیروی هوایی و… نیز حضور داشتند. 

** سوسنگرد چطور اِشغال شد؟ 

سوسنگرد از مهرماه سال ۱۳۵۹ تا اواخر آبان ماه سه بار توسط دشمن عراقی حصر و توسط سربازان ایرانی آزاد شد. 

اولین بار در ۶ مهرماه سال ۱۳۵۹ نیروهای عراقی بعد از شکستن مقاومت پاسداران و نیروهای ژاندارمری، شهر سوسنگرد را اشغال کردند، اما پس از گذشت چهار روز، یعنی ۱۰ مهر، سپاه با کمک نیروهای خود به فرماندهی «علی غیوراصلی» سوسنگرد را از حصر نیروهای عراقی خارج و آزاد کرد. 

نیروهای عراقی بعد از گذشت مدتی، یعنی در ۲۱ مهر شهر «بستان» را تصرف کرده و در ۲۴ آبان سوسنگرد را بار دیگر (این بار از سه طرف) تصرف کرده و وارد شهر شدند، این در حالی است که دویست نفر از نیروهای ایرانی مدافع شهر (شامل پاسداران، بسیجیان و شماری از اهالی شهر) توانستند با استقامت در برابر عراقی‌ها مانع از سقوط شهر سوسنگرد شوند. 

بعد از دو روز، یعنی ۲۶ آبان سال ۱۳۵۹، نیروهای ایرانی در ارتش، سپاه و ستاد جنگ‌های نامنظم (گروه شهید چمران) به کمک محاصره شدگان روی آورند و توانستند دوباره این شهر را از اشغال نیروهای دشمن آزاد کنند. 

** فرمانده اصلی عملیات سوسنگرد چه کسی بود؟ 

در عملیات آزادسازی سوسنگرد که با فرمان امام خمینی (ره) و فرماندهی مشترک انجام شد، قرار بر این بود که با حضور پاسداران و تیپ ۲ لشکر ۹۲ زرهی خوزستان و همچنین نیروهای ستاد جنگ‌های نامنظم پیش روند. طی این عملیات، تمامی هماهنگی‌ها تحت نظر آیت الله سیدعلی خامنه‌ای و مصطفی چمران انجام می‌شد و قرار بود تا تیپ ۲ زرهی ۹۲ به عنوان نیروی اصلی در عملیات آغازگر حمله به سوسنگرد باشد. در نهایت عملیات آغاز شد و در آن، چند فروند بالگرد توپ‌دار کبری از این عملیات پشتیبانی کرده و در نهایت منجر به شکسته شدن حصر سوسنگرد شد. 

** فرماندهان آزادسازی سوسنگرد چه افرادی بودند؟ 

مصطفی چمران و امیر قاسمی‌نو در این عملیات نقش فرمانده را داشتند، مصطفی چمران به عنوان فرمانده جنگ در خط مقدم حضور داشت و در نهایت پای او جراحت زیادی برداشت و حتی یکی از محافظانش شهید شد، اما چمران با کشتن راننده کامیون عراقی همراه با دیگر محافظش به سوی عقب برگشت و برای مداوا به تهران منتقل شد. 

** عملیاتی با حمله‌های هوایی

در این عملیات از هواپیماهای اف-۵ و اف-۱۴ برای مقابله با دشمن عراقی استفاده شد و ۲۴ خلبان شهید شدند. هوشنگ کیان‌آرا، سید محمدتقی حسینی، محمد کام‌بخش ضیایی، نعمت‌الله اکبری سامانی، یونس خوش‌بین، ابراهیم امید بخش و… از این جمله بودند. 

** خاطرات «ابوترابی» از «شهید چمران» در آزادسازی سوسنگرد

ابوترابی پیشتر درباره حضور شهید چمران در آزادسازی سوسنگرد، گفته است: «حدود یک ساعت و نیم به غروب مانده بود که مشاهده کردیم صدها متر پیشاپیش همه نیروها، در میان طوفانی از گرد و خاک، مجروحی را در ماشین انداختند و با سرعت به قصد خارج کردن ایشان از منطقه تلاش می‌کنند. پس از آن که رگبار دشمن و گرد وغبار ماشین اندکی فروکش کرد، با شگفتی و تعجب مشاهده کردیم این مجروح، سردار رشید و ایثارگر جبهه‌های حق علیه باطل، دکتر چمران است که در اثر اصابت گلوله غرق خون شده است ولی با دست به نیروها فرمان می‌دهد که به خود هراس راه ندهند و به پیشروی به سوی سوسنگرد ادامه دهند». 

او در ادامه با یادآوری روزهای آزادسازی سوسنگرد، می‌گوید: از آزادسازی سوسنگرد پس از محاصره دوم این را یادم هست، دشمن بعثی پس از دو روز محاصره این شهر، کم‌کم جرأت پیدا کرد تا وارد شهر شود و وقایع تلخی را در قتل‌عام و جنایت علیه مردم بی‌دفاع شهر به‌وجود آورد. مرحوم شهید چمران به‌منظور آزادسازی سوسنگرد که تنها راه نفوذ و رسیدن به نیروهای خودی، شرق آن بود برای نیروها صحبت می‌کرد و ضمن تشریح نحوه عملیات می‌گفت تنها افرادی می‌توانند در عملیات شرکت کنند که به شنا کردن وارد باشند. 

ابوترابی در ادامه خاطرنشان می‌کند: دکتر چمران از نیروهای داوطلب خواستند که خود را به نزدیک‌ترین نقطه شهر نزدیک و مسیر رسیدن به سوسنگرد را در روز شناسایی کنند، تا در شب کار آسان‌تر پیش رود. بنده هم خودم را آماده برای انجام این مأموریت در دل تاریک شب کرده بودم، ولی سه ساعتی به غروب آفتاب باقی مانده بود. بعد از شناسایی مسیر رودی که از کنار سوسنگرد می‌گذشت دسته‌جمعی به کنار جاده آمدیم و در کنار بقیه رزمندگان اسلام که متشکل از نیروهای چمران (جنگ‌های نامنظم) و برادران سپاهی بودند، پشت جاده و پستی و بلندی‌های اطراف سوسنگرد سنگر گرفتیم. پس از یک درگیری دوساعته محاصره سوسنگرد شکسته شد و شبانه عملیات پاکسازی شهر از لوث وجود نیروهای کافر بعثی که جنازه‌هایشان در خیابان‌ها و کوچه‌ها پراکنده و رها شده بود، انجام شد. 

او در خصوص سخت‌کوشی و روحیه مصمم شهید چمران نیز می‌گوید: بعد از آزادسازی سوسنگرد، می‌خواستیم به عیادت دکتر چمران برویم، اما وقتی به ستاد ‍‍جنگ‌های نامنظم مراجعه کردیم که آدرس دکتر را در بیمارستان بگیریم، دیدیم دکتر به جای آنکه در بیمارستان بستری باشد، بعد از عمل جراحی با همان وضعیت اورژانسی به ستاد جنگ آمده و مراقبت‌های لازم در همان جا انجام می‌شود. در شرایطی که در دستش سرم وصل بود، از شکستن محاصره دشمن در سوسنگرد خیلی اظهار خوش وقتی می‌کرد و جویای وضعیت نیروها بود و به سربازان توصیه‌های لازمی برای حفظ موقعیت سوسنگرد و دورتر راندن اشغالگران بعثی می‌کرد. 

* روایت شهید علی تجلایی فرمانده وقت عملیات سپاه در سوسنگرد

صبح روزه 25 آبان ماه 1359 دوباره حمله شروع شد، ناراحتی برادران از دیر رسیدن نیروهای کمکی بود. البته نه از اینکه به شهادت نائل خواهند آمد. بلکه از اینکه چون پیشوایانشان حسین (علیه السلام) در سنگرهای سوسنگرد، غریب مانده بودند و غریبانه می جنگیدند.

واقعا مثل حسین (علیه السلام) در دل خود با خدای خود سخن می‌گفتند آیا کسی هست مرا یاری دهد؟ چیزی که ما را ناراحت می‌کرد از دست دادن یاران بود بهترین دوستان‌مان، بهترین برادرانمان در خون می‌غلتیدند.

در این روز عراقی‌ها حلقه محاصره را تنگ‌تر کردند مهمات کم کم تمام شد که با زدن ضربه شدید به عراقی‌ها مقداری از مهمات آنها را به دست آوردیم.

در این روز دیگر جای سالمی در شهر نمانده، اکثر برادران زخمی و شهید شدند، ولی برادران هر لحظه مصمم‌تر می‌جنگیدند.

نیروهای عراقی که ضربه شدیدی خورده بودند، مثل دیوانه‌ها تمام خانه‌ها و خصوصاً ساختمانهای بلند را که می‌دانستند ما در آنها مستقر هستیم، به توپ و تانک می‌بستند.

البته نتیجه جنگ برای ما خوب بود، زیرا با به جا گذاشتن تعدادی زخمی و شهید توانستیم، حمله شدید آنها را دفع کنیم و خیلی از نفرات و تانک ها را از بین ببریم.

مسئله مهم همکاری برادران بود که با تکبیر جلوی تانک‌ها می‌رفتند و موفق برمی‌گشتند؛ می‌گفتند دعا کنید شهر سقوط نکند تا مقابل خداوند، امت و اماممان شرمنده نشویم.

در این روز تمام برادران مهربانی و قدرت دوشادوش هم جنگیدند. یک دکتر ژاندارمری بود که طی دو روز خیلی موثر واقع شد. ولی مسئله‌ای که دردآور بود، نبودن دارو و حتی باند بود و فقط برخی را به ملحفه سفید می‌بستند.

شهر وضع عجیبی داشت، واقعا میدان کربلا بود، در هر کوچه و خیابان خون پاکباختگان اسلام به چشم می‌خورد. شهر در آتش می‌سوخت، صدای ناله زخمی‌ها از مسجد و خانه ها در شهر می‌پیچید و به‌راستی ناله‌های آنها و دعای ملت مستضعف بود که باعث می‌شد خداوند متعال به ما کمک کند.

دوباره نیروهای باقی مانده را منظم کردیم که در خانه‌های مختلف سنگر گرفتند به نگهبانی ادامه دادند تا صبح این دیوانه های بعثی و این مزدوران آمریکایی شهر را کوبیدند.

در این روز نتیجه جنگ برای ما خیلی خوب بود به من خبر دادند که نیروهای کمکی در نزدیکی شهر هستند ولی ما باور نمی‌کردیم تا اینکه نزدیکی‌های ظهر به‌اتفاق برادران به طرف جاده رفتیم، در این موقع نیروهای سپاه را که در جاده پیش می‌آمدند، ندیدیم.

این لحظه گفتنی نیست که از خوشحالی همه دعا می‌کردند و شکرخدا به جا می‌آورند؛ همدیگر را در آغوش می‌کشیدند و گریه می‌کردند. البته گریه خوشحالی.

هوانیروز و توپخانه ارتش و سپاه پاسداران  تانک‌های دشمن را در محور کرخه‌کور  منهدم کرده بودند؛ آسمان را دود و آتش گرفته بود شروع به پاکسازی شهر کردیم و نیروهای پراکنده بعثی را کشته یا دستگیر کردیم.

در این روز من از قسمت پا تیر خوردم اگر در این لحظه این تیر به جمجمه‌ام هم می‌خورد ناراحت نبودم، چون با خیال راحت شهید می‌شدم، زیرا دیگر سوسنگرد آزاد شد.

ولی این مزدوران، این بعثی‌های آمریکایی که آلت دست هستند، نمی‌دانند که این ملت با وعده خداوند متعال مهربان به مستضعفان داده، شکست نخواهند خورد و ما تا سرنگونی رژیم بعثی عراق خواهیم جنگید.

** دیگر پیروزی‌های ایرانیان در جنگ هشت‌ساله با عراق

شکست حصر آبادان، یکی دیگر از این پیروزی‌ها است. در مهر ماه طی یک عملیات سه روزه که از ۵ مهر با نام ثامن‌الائمه آغاز شد، ایران موفق شد آبادان را پس از حدود یک سال از محاصره خارج کند. این پیروزی آن‌چنان غیرمنتظره بود که برخی گمان می‌کردند نظامیان عراقی در این جبهه علیه صدام کودتا کرده‌اند. 
در ۲ فروردین ۱۳۶۱ ایران طی عملیات فتح‌المبین موفق شد مناطق استراتژیکی را از تصرف عراق خارج کند و دست‌کم ۱۵۰۰۰ عراقی را به اسارت بگیرد. 

** آزادسازی خرمشهر

آزادسازی خرمشهر نیز از اهداف اصلی عملیات بیت‌المقدس در خلال جنگ ایران و عراق بود که توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران (به فرماندهی علی صیاد شیرازی) و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (به فرماندهی محسن رضایی و احمد متوسلیان) انجام گرفت. بعد از این نبرد، شهر خرمشهر پس از ۵۷۶ روز اشغال توسط نیروهای ارتش عراق، در روز سوم خرداد سال ۱۳۶۱ بوسیله نیروهای مسلح ایران بازپس گرفته شد. شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ روز ۳ خرداد را به عنوان؛ روز مقاومت، ایثار و پیروزی در تقویم رسمی ایران نام‌گذاری کرده‌است.

در جریان آزادسازی خرمشهر حدود ۱۶ هزار نیروی عراقی کشته و زخمی شدند، همچنین ۱۹ هزار نفر نیروی عراقی به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند. در خلال ۲۶ روز نبرد خونین در عملیات بیت‌المقدس ۳۰۰۰ نفر از نیروهای ایرانی شهید و ۱۲ هزار نفر نیز مجروح شدند. 

انتهای پیام/

انتهای پیام/

کد خبر 14010826586370

برچسب‌ها