اینکه غذای سنتی، محوطههای تاریخی، صنایع دستی، لباس و هر بخش از هویت یا فرهنگ یک کشور برای همیشه جزئی از گنجینه میراث جهانی بشر شود، باید علاوهبر محافظت و نگهداری و معرفی ارزشهای آن به جهانیان، نوعی تبلیغ برای آن فرهنگ انجام شود تا بخشی از هویتش به سرمایههای جهانی تبدیل شود. از این رو نگه داشت فرهنگ با اجزای آن و معرفی آنها به جهانیان خود نشانی از قدرت به شمار می رود.
در فرهنگ ایرانی، نمادها و نشانههای عمیقی وجود دارد که در پشت هرکدام محتوای ژرف پنهان است. مدت زیادی نیست که برخی از طراحان لباس با توجه به اهمیت خلاقیت و نوآوری در طراحی لباس به امری خلاقانه در حوزه فرهنگی دست زدند و با استفاده از نقشها و نمادهای سنتی پوشاک ایرانی نظیر بته جقه، گل شاه عباسی و ... در لباسهایی با طراحی و برش های مدرن می پردازند.
عرضه لباسهایی با نام سنتی
اما نکتهای که در سالهای اخیر زیاد به چشم میخورد عرضه لباسهایی با نام سنتی است که در آنها از نقشهای ایرانی بدون خلاقیت استفاده شده است تلاش هایی که نتیجه همه آنها نه تنها بازتولید زیبایی نیست بلکه ساخت خاطره بصری مخدوش از آن چیزی است که به عنوان لباس سنتی در ذهن ایرانیان میتواند جایگاه ارجمندی داشته باشد.
در روندی قرار داریم که جامعه را مد هدایت میکند
تنها در دو نوع جامعه مد پیشرفت زیادی نمیکند، یکی جوامعی که جمعیت کمی دارد و یکی جوامعی که افراد آن از نظر سطح دانش و بینش مترقی باشند، چون آنقدر درگیر مسائل اندیشه و تولید دانش و هنر هستند که به لباس پوشیدن بر اساس مد ارزشی قائل نمیشوند و مد نمیتواند در این جوامع پا بگیرد. این در حالی است که ایران این دو ویژگی را ندارد و طبیعتا مد به عنوان حرکت رو به جلو در جامعه پذیرفته می شود و مردم را به سمت خود می کشد.
ازسوی دیگر برای یک انسان امروزی این سوال مطرح می شود که آیا این نوع لباس سنتی می تواند کارایی لازم را داشته باشد؟ مسلما نه.
بخش عمدهای از لباس های بازار توسط خیاطان و تولیدکنندگان شهری تولید و عرضه میشود
در دنیای تجارت، تولیدیها عمدتاً بر اساس سبک و رویه اقتصادی مبتنی بر به صرفه و ارزان بودن با قابلیت کپیسازی بسیار بالا رو به گسترش است. طبیعتا چون مسئله سود و زیان در تولید انبوه لباس اهمیت بسیاری پیدا میکند تولیدکنندگان حتی در صورت به کار بردن نقوش و دوخت ها و رودوزی های سنتی به ناچار نمی توانند به این بخش باکیفیت بپردازند و حتی ریزه کاریهای سوزندوزی و دیگر رودوزی های برگرفته از لباسهای سنتی را با چرخ صنعتی انجام میدهند و ماهیت این نوع دوخت ها تغییر میکند و طبیعتا کیفیت آن نیز بسیار پایین می آید.
آنچه از برآیند بازار به دست میآید این است که تنها قشر متوسط رو به پایین از نظر اقتصادی تمایل بیشتری به استفاده از لباس هایی دارند که بخش یا تکهای از نقوش یا طرح و پارچه های سنتی تزئین شده است، استفاده کنند. ضرورت دارد برای بازآفرینی لباس های سنتی ایرانی حتی در سطح نقوش و طرحها به کیفیت چه در نوع پارچه و چه در دوخت توجه بسیاری شود و همین فاکتورها قیمت لباس را به شدت افزایش داده و از دسترس عامه مردم خارج می کند، آنچه در دسترس عموم باقی می ماند لباس های بیکیفت و ارزانی است که تنها مخاطبان کمی از قشر ضعیف جامعه دارد.
لباسهای سنتی فارس دوختی به «خوس دوزی» مشهور است
این نوع دوخت در جنوب ایران نیز وجود دارد. همین نوع دوخت وقتی با ظرافت دوخت دستدوز سنتی روی لباس می آید قیمت آن لباس را به شدت افزایش می دهد. وقتی طراحی قصد می کند این نوع دوخت فارس (خوسدوزی) را روی لباسهای که در بازار قرار است عرضه شود، بیاورد ناچار است به شدت کیفیت دوخت و حتی پارچه را پایین بیاورد تا قیمتش به قیمتهای بازار نزدیک شود به همین منظور کیفیت آن افت پیدا می کند و هم از نظر فرمی ترکیب نامناسبی به وجود میآید.
لباس های سنتی لباس های بسیار فاخری هستند و برخی طراحان با استفاده بجا و درست به همان سبک اصیل از طرح ها، باعث زنده نگه داشتن نقوش و طرح های لباس های سنتی می شوند که این کار همانطور که بیان شد هزینه تمام شده یک لباس را به شدت افزایش میدهد اما برخی نیز با ارائه دوختهای بی کیفیت یا استفاده غیر خلاقانه نقوش برآمده از لباس های سنتی را در ذهن مخاطب مخدوش می کنند.
انواع دوخت های با ارزش و زیبای سنتی چه خوسدوزی فارس و چه مثلا سوزن دوزی بلوچ باید روی لباس ها و پارچه هایی بیاید که خود نیز ارزشمند و با کیفیت باشند نه اینکه چون نمونه های بازاری مثلا تکه دوزی های از دوخت های سنتی نظیر بلوچ دوزی یا همان سوزندوزی را روی بدترین نوع پارچه به کار می برند که همه چیز را زیر سوال می برد.
لباسهای استان فارس
گرچه لباسهای امروزی ما مدرن است اما عقبه برخی از لباسها نظیر روپوش که متداول ترین لباس زنانه است به لباس های سنتی خودمان بر می گردد . روپوش و کت امروزی درواقع لباس هایی که به صورت پوشش تی شکل هستند به لباس سنتی به نام چوخا که بالاپوش مردانهای است مشترک بین اقوام ایرانی و اهالی استان فارس بر میگردد.
ارخالق نیز لباسی تی شکل و بلند و گشاد که توسط مردان و زنان ایل قشقایی استفاده می شده است که این ارخالق گاه به صورت نیمه تنه و قد آن تا کمر بوده است که کت و روپوش امروزی ادامه فرمی همین لباس هاست. در واقع این نوع روپوش از دوره مادها روی لباس برخی از اقوام ایرانی بوده و در برخی زمان ها، استفاده از ان کمرنگ و در برخی زمان ها پر رنگ بوده است . استفاده از این روپوش به کشورهای اروپایی هم رفته و البته این نوع کت و روپوش کنونی همانی است که از غرب به ایران آمده اما عقبه آن به خود لباس ها سنتی خودمان بر میگردد.
ما در لباس دو بخش داریم یک بخش تزئیناتی که شامل رودوزی ها و نقوش و همین طور اکسسوری هاست که بسیار دیده می شود و یک بخش بزرگ و مهم لباس الگو یا پترن است که چشمگیر نیست اما از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است .
لباس ها هم از الگو می تواند ادامه پیداکند و هم از نقوش و طرح ها. به طور نمونه ما یک نوع شلوار شیرازی مردانه داریم شلواری که شبیه به شلوار کردی است. با استفاده از الگوی این شلوار در حال تولید شلوارهای مدرنی که مخاطبان امروزی علاقهمند به استفاده از آن باشند، عدهای از مخاطبان جوان نیز به این شلوارها بسیار علاقه نشان داده اند. همچنین سعی میکنیم که در مورد الگوی اولیه اطلاعاتی بدهیم تا بیننده متوجه محلی بودن الگوی آن شود و جالب است وقتی می گویم که این از روی الگوی شلوار موسوم به شیرازی برگرفته شده تعجب میکنند که چنین شلوار زیبایی در پیشینه لباسهای محلی شهرشان وجود دارد.
اهمیت موضوع لباس های محلی
اهمیت موضوع لباس های محلی ماندگاری آنهاست و این ماندگاری نباید حتما در زندگی روزمره اتفاق بیفتد بلکه می تواند به شکل های دیگری چون پیوند با هنرهای دیگر خود را نشان دهد نظیر هنرهای تجسمی یا هنرهای نمایشی که مثلا نوع میکس مدیا نیز می تواند به ماندگاری این لباس ها کمک کند یا برفرض از الگوی لباسی چون چوخا می توان در یک چیدمان هنری بهره برد یا الگوی بافت لباس های سنتی در آثار تجسمی استفاده کرد.
انتهای پیام/