جایگاه اخلاق و تربیت در میراث شعر سعدی

سعدی را باید از بزرگترین عالمان اجتماعی، اخلاقی و تربیتی دانست که تاریخ بشریت به خود دیده است. این شاعر مهم‌ترین و عالی‌ترین مباحث حوزه‌های مختلف حکمت، فلسفه، اخلاق و ... را به‌صورت مختصر و قابل فهم در آثار بی نظیرش در بوستان و گلستان و دیوان اشعار به نظم ونثر درآورده و برای امروزیان به یادگار گذاشته است.

خشونت و بدرفتاری، تعدی و تعرض، جنگ و جدل، ریا، نفاق و درویی، نامهربانی، تملق و چاپلوسی و... از چالش های بزرگ اخلاقی و تربیتی است که می‌تواند جامعه‌ای را به قهقرا بکشد. از این رو رجعت به اخلاق و خرد که در همه زمان از سوی بزرگان علم و معرفت سفارش شده به طور یقین گره‌گشای بسیاری از چالش‌های جاری و ساری جوامع است.

یکی از بزرگ‌ترین و اولی‌ترین منابعی که می‌توان از آن درس اخلاق و ادب گرفت، میراث‌فرهنگی در ابعاد و اشکال مختلف خود است. حتی معماری تاریخی ما نیز بسیار آموزنده و پند آموز است. شعر و ادب فارسی به‌عنوان یکی از شاخص‌ترین منابع میراث گرانمایه فرهنگی علاوه بر حلاوت موزنی و موسیقی، در جان خود در نزد اهل معرفت سرشار از پند و حکمت و اخلاق است که اوج این مفاهیم در کلام موزون سعدی که «بسی در اقصای عالم گشته و با هر کسی نشسته و تمتع به هر گوشه‌ای یافته و از هر خرمنی خوشه چینی کرده» دیده می‌شود.

این جستار در پی آن است که از اقیانوس بی‌حد ادبی و اخلاقی میراث شعری سعدی شیرین‌سخن در پی قطره‌ای باشد برای اهل معنی «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید». به قول حضرت مولانا:

آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید

«درستکاری»، «صداقت و درستی»، «نیکوکاری و کرم»، «انصاف و جوانمردی»، «بخشش و مردم‌داری»، «گذشت و ایثار»، «ادب و اخلاق»، «دوری از ریا و نفاق»، «کم‌گویی و گزیده‌گویی» و ... را باید کلید واژگان شعر و معرفت و سمت و سوی جهان‌بینی و ایدئولوژی شیخ اجل دانست که به وفور در نظم و نثر ایشان دیده می‌شود و به‌غایت برای بهره‌مندی جامعه امروزی مفید فایده است.

سعدی را باید شاعر تربیت نامید. تربیت نفس انسان برای او بسیار مهم و جایگاه بلندی داشته لذا در جای جای نظم و نثر خود بر آن تاکید ورزیده است. در نظر سعدی تربیت کار آسانی نیست و نیاز به ممارست، آموزش و تعلیم و تربیت دارد. سعدی می‌گوید: نصیحت و تربیت اگر چه تلخ و در بدو امر ناخوشایند باشد اما برای اصلاح می‌بایست پذیرفت:

نصیحت داروی تلخ است و باید

که با جلاب در حلقت چکانند

چنین سقمونیای شکرآلود

ز داروخانه‌ی سعدی ستانند

«مهربانی»از مهم‌ترین شاخص‌های میراث شعری سعدی است که انسان‌ها را برای انجام و اقدام آن سفارش می‌کنند. از جمله جلوه‌های شعر این شاعر بزرگ پارسی‌گوی در این باب، ابیات مشهور ذیل است که نزد عوام و خواص زبانزد است:

بنی آدم اعضای یک یکدیگرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی

گستره باران رحمت و مهرورزی سعدی شیرین سخن یتیمان و افراد بی‌سرپرست را نیز دربرگرفته و او در جایی از بوستان همیشه بهارش چنین لب به سخن می‌گشایند:

پدر مرده را سایه بر سر فکن

غبارش بیفشان و خارش بکن

چو دیدی یتیمی سرافکنده پیش

مده بوسه بر روی فرزند خویش

یتیم ار بگرید که نازش خرد

و گر خشم گیرد که بارش برد

او فروتنی و افتادگی متعادل را از بهترین مواهب اخلاقی و انسانی بر می‌شمرد و چنین معتقد است که «بلندیت باید تواضع گزین».

سعدی تواضع را سرآغاز پرورش و رشد انسان می‌داند و ایمان دارد مسیر صواب و تعالی از در افتادگی می‌گذرد و انسان هوشمند و هوشیار و دارای درک و عاقل و عالم همواره این مسیر را برگزیند:

یکی قطره باران ز ابری چکید

خجل شد چو پهنای دریا بدید

که جایی که دریاست من کیستم؟

گر او هست حقا که من نیستم

چو خود را به چشم حقارت بدید

صدف در کنارش به جان پرورید

سپهرش به جایی رسانید کار

که شد نامور لؤلؤ شاهوار

بلندی از آن یافت کو پست شد

در نیستی کوفت تا هست شد

تواضع کند هوشمند گزین

نهد شاخ پر میوه سر بر زمین

شیخ شیراز در جایی دیگر از کتاب گران‌سنگ خود در این‌باره چنین می‌سراید:

تواضع سر رفعت افرازدت

تکبر به خاک اندر اندازدت

به گردن فتد سرکش تند خوی

بلندیت باید، بلندی مجوی

ز مغرور دنیا ره دین مجوی

خدابینی از خویشتن بین مجوی

گرت جاه باید مکن چون خسان

به چشم حقارت نگه در کسان

گمان کی برد مردم هوشمند

که در سرگرانی است قدر بلند؟

خاموشی و پرهیز از بیهودگی و سخن نابه‌جا از دیگر مواریث اخلاقی و تربیتی شعر  سعدی شیرازی است.

او معتقد است که افراد عاقل و اهل معنی (گوهر شناس) مگر در شرایط لازم لب به سخن نمی‌گشایند و زبان نیز که باز می‌کنند کلامی ارزشمند و پربار دارند. این شاعر گران‌سنگ قرن 7 هجری، مردم را به تامل و درنگ قبل از سخن گفتن فرا می‌خواند و می‌پندارد سخن و حاضرجوابی که از روی تدبیر و اندیشه نباشد ژاژخاییدن است و بی‌ارزش و بی‌معنی:

زبان درکش ای مرد بسیار دان

که فردا قلم نیست بر بی زبان

صدف وار گوهرشناسان راز

دهان جز به لؤلؤ نکردند باز

فراوان سخن باشد آکنده گوش

نصیحت نگیرد مگر در خموش

تأمل کنان در خطا و صواب

به از ژاژخایان حاضر جواب

سعدی حتی انسان‌ها را به دوری افراد سبک مغز پرگو دعوت می‌کند و سفارش چنین روا می‌دارد که مردم دانا، کم‌گوی و گزیده‌گوی هستند:

حذر کن ز نادان ده مرده گوی

چو دانا یکی گوی و پرورده گوی

خاموشی و سکوت، عدم پاسخ یا پاسخ نرم در مقابل تندی و تعدی افراد نا اهل و بی‌فرهنگ از دیگر جلوه‌های میراث انسانی و اخلاقی شعر حضرت سعدی است که قابل تامل و تفکر است:

اگر نادان به وحشت سخت گوید

خردمندش به نرمی دل بجوید

دو دانا را نباشد کین و پیکار

نه دانایی ستیزد با سبکسار

با این وجود شیخ مصلح‌الدین خاموشی را در همه حال (به‌ویژه در نزد اهل خرد) سفارش نمی‌کند و می‌‌گوید که در هنگام ضرورت آنچه که باید گفته شود را می‌بایست گفت و اگر انسان چنین نکند دلیلی و علتی بر سبک مغزی او است. به عبارتی روشن‌تر سعدی خاموشی در موقعی که سخن گفتن لازم است و دیگر سخن گفتن در هنگامی که خاموشی ضرورت دارد را طیره و خفت آدمی بر می‌شمرد:

گر چه پیش خردمند خامشی ادبست

به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی

دو چیز طیره عقلست دم فروبستن

به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی

مساعدت و گره‌گشایی از مردم هموار مورد تاکید شیخ اجل است. او فرصت‌های جوانی، مدیریتی و ... را مجالی برای خدمت به خلق الله می‌شمرد و همگان را به نیکی در این ایام فرا می‌خواند:

ای که دستت می‌رسد کاری بکن

پیش از آن کز تو نیایید هیچ کار

کام درویشان و مسکینان بده

تا همه کارت برآرد کردگار

سعدی با صدای بلند صحبت و هم‌نشینی با مردم دیوسار و دیوگون را نفی و نهی می‌کند چرا که آنرا به ضرر انسان می‌داند:

دیو با مردم نیامیزد مترس

بل بترس از مردمان دیوسار

آزار نرساندن و رفتار مناسب با مردم و سایر جانداران از دیگر مشخصات و درون مایه‌های تربیتی شعر شیخ شیراز است:

چه خوش گفت فردوسی پاكزاد

كه رحمت بر آن تربت پاک باد

ميازار موری كه دانه‌كش است

كه جان دارد و جان شيرين خوش است

خدارا بر آن بنده بخشايش است

كه خلق از وجودش در آسايش است

موضوعات فوق تنها قطره‌ای است از دریای بیکران میراث فکری و فلسفی سعدی که آیینه خصایل و خلق و خوی و منش ملتی كهن است و از همین رو هیچ وقت جایگاه خود را در بین اهل معرفت و دانش از دست نمی‌دهد. امید آن می‌رود میراث اخلاقی و پندهای سراسر حکیمانه این شاعر جهاندیده همواره مورد توجه عوام و خواص و اهل معنی و تدبیر و تدبر قرار گیرد:

راه ادب آن است که سعدی به تو آموخت
 گر گوش بداری به از این تربیتی نیست.

انتهای پیام/

کد خبر 14011111770160

برچسب‌ها