«گَفاره وَ کول»، جشنی برای فرا رسیدن نوروز

شب نوزدهم ماه سوم زمستان در تقویم شمسی یعنی ۱۲ روز مانده با آغاز بهار به تقویم کُردی که شب معروف به نفس کشیدن اول زمین است، مردمان کُرد در قدیم و در حال حاضر مردمان شهر کرندغرب در استان کرمانشاه آشی به نام آش «دانه کوالنه» یا همان دَنک بار گذاشته و تا سپیده دم آتش را روشن می‌گذارند و بعد از پخت آش یک کاسه از آن را در گوشه‌ کناری برای مهمانی اسطوره که زنی گهواره به دوش است یا همان «گفاره وَ کول» می‌گذارند.

عزیز مصطفایی، دانشجوی دکتری مردم‌شناسی و کارشناس ثبت میراث‌فرهنگی ناملموس استان کرمانشاه در یادداشتی نوشت: اعتقاد بر این است که در آن شب زن گهواره به دوش می‌آید و از آن آش تناول می‌کند و بعد از آن باقی مانده همان آش را با دیگ آش مخلوط کرده و بین اهالی توزیع می‌کنند، بر این باورند که این نذری باعث برکت محصولات کشاورزی، رزق و روزی و پیام آورز زایش و رویش است.

هر قوم و فرهنگی افسانه‌ها و اسطوره‌های مختص به خود دارد که از دیر ایام تا زمان حال تداوم داشته و بسیاری از علوم سعی به واکاوی آن‌ها را داشته است. یکی از منابع غنی این گنجینه‌های ارزشمند این میراث‌فرهنگی حافظه نیاکان ما بوده که به صورت شفاهی بین نسل‌ها انتقال پیدا کرده است و هم اکنون در اختیار ما قرار گرفته است.

افسانه‌ها و اسطوره‌ها با جهان بینی انسان‌ها در فرهنگ‌های مختلف در ارتباط‌اند و یکی از ریشه‌های اعتقادات ژرف و فلسفی انسان‌ها را تشکیل می‌دهند و بیان‌گر روند رشد و نمو انسان در طی زمان است. شایان ذکر است که بسیاری از آداب و رسوم فرهنگ‌های مختلف همان اساطیر هستند که با گذشت زمان تغییر یافته‌اند و کارکرد جدید به خود گرفته‌اند و ما ناچار برای درک بسیاری از این آداب و رسوم به اساطیر بر می‌گردیم.

روستاها و مناطق دور دست از مرکز که کمتر دستخوش تغییر بوده اساطیری عینی را در خود دارد یکی از این مناطق غنی اسطوره‌ای در ایران دالاهو است، در منطقه‌ دالاهو به واسطه‌ رسوخ اسطوره‌ها به باورها و اعتقادات دینی شان، روایت‌ها بکرتر و مناسک و آدابش زنده‌تر است. این نفوذ به آن دلیل اتفاق افتاده است که اسطوره‌ها از باورهای دوران اسطوره باوری تداومی راستین و استوار یافته و به مرور زمان از طریق فرهنگ، سنت‌ها و شعائر قومی، رنگ و بویی دینی یافته است. 

از آنجا که ریشه‌ اسطوره، باور و اعتقاد است این رنگ بوی جدید چنان تطبیقی با آن یافته که نه تنها چیزی از آن نکاسته بلکه چیزی نیز به آن افزوده است.

گَفاره وَ کول این گونه پیش می‌رود که در یک شب زمستانی که اهالی کرند و مناطق اطراف با پختن آش«دانه کوالنه» همان دَنک، متشکل از دانه‌های کشت شده در منطقه، از او استقبال می‌کنند. چراغی از خانه را روشن می‌گذارند، حتی اگر دَنک هم نپخته باشند، اجاقشان روشن خواهد بود و خوراکی دیگر روی آتش دارند.

 پس از پختن آش، کاسه‌ای از آن را برای گَفاره وَ کول در گوشه‌ای از خانه می‌گذارند تا او به همراه فرزندش از آن خورده و دعای خیر و باروری و رشد و نمو را برای کودکان خانه و برکت را برای زمین‌های کشاورزی و باغ‌ها و دام‌ هایشان به جای بگذارد. 

اعتقاد بر این است که آمدن گَفاره وَ کول ۱۲ روز پیش از بهار کُردی با هدف افزایش باروری و نیز سلامت کودکان است صبح شبی که گَفاره وَ کول آمده است و از آش دَنک پخته شده خورده است، شبی که اجاق خانه روشن بوده و چراغ‌های خانه تا صبح روشن مانده است تا روشنی بهار را نوید دهد، آش پخته شده را با همسایگان و اهل محل و فامیل شریک شده و از آن می‌خورند. 

به این شکل که کاسه‌ای سهم گَفاره وَ کول را به دیگ برگردانده و با آن، هم می‌زنند، سپس تقسیم سهم را انجام می‌دهند. این آش صرفا با دانه‌های حبوبات و در آب پخته می‌شود و چاشنی دیگری به غیر از نمک ندارد. زیرا گفته می‌شود که گَفاره وَ کول با پیاز و چاشنی‌های دیگر میانه‌ای ندارد. در نهایت پس از نیمه شب و با آمدن شب اول بهار کُردی، مردم از چند روز قبل پارچه‌ها را در روغن حیوانات و در این اواخر در نفت، می‌خوابانند و با بستن آن به سر یک چوب مشعلی فراهم می‌کردند، تا علاوه بر افروختن آتش، بر پشت بام‌ها، آن‌ها را بر سر در خانه‌ها بگذارند. 

این جشن مقدمه‌ فرا رسیدن نوروز است و نوزدهم دی ماه بر پا می‌شود، بهار کُردی به واسطه‌ گرم شدن زمین و آغاز سپری شدن زمستان است. برخی نیر این جشن را به رفع ستم ضحاک مرتبط می‌دانند.

آیین گَفاره وَ کول به شماره ۲۷۸۰ در سال ۱۴۰۱ در فهرست میراث‌فرهنگی ناملموس ایران ثبت شده است.

انتهای پیام/

کد خبر 1402092801518
دبیر مرضیه امیری

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha