جعفر خاندوزی کارشناس گردشگری استان گلستان در یادداشتی نوشت: اشکال متنوعی از این نوع گردشگری وجود دارد که ازجمله مواردی که جوامع ازلحاظ تاریخی ستمدیده فرصت پیدا میکنند آثار ستمها و تجارب خطاهای گذشته خود را با بازدیدکنندگان در میان بگذارند. این نوع گردشگری، بهویژه در مناطقی که درزمره نواحی فقیر و عقب نگهداشته شده به شمار میروند، اجرا میشوند.
هدف اصلی تورهای مربوط به این نوع مناطق، آموزش دادن به گردشگران و مردم است نه ایجاد دلنگرانی و هراس در آنان. این تورها معمولاً برای گردشگران کشورهای غربیای که با نیت کمک به امور توسعه و حفاظت به کشورهای جهان سوم سفر میکنند برنامهریزی میشود، اما درعینحال میتواند با مقصود ارتقای وفاق اجتماعی برای ساکنان بومی هم انجام شود. گردشگری عدالتجو در جستوجوی تحصیل تفاهم متقابل، همبستگی و تساوی بین همه ذینفعان این فعالیت است. روشن است که چنین رویکردی مستلزم رابطهای ورای یک دادوستد سطحی اقتصادی است. در بسیاری از اشکال گردشگری، مردم محلی برای جبران خسارتها و التیامعدم تعادل و ناهماهنگیهایی که گردشگران در مقصدهای گردشگری ایجاد میکنند، متحمل هزینههای فراوان میشوند، درحالیکه این نوع گردشگری (گردشگری عدالتجویانه) خود به التیام آلام و رفع نابرابریها کمک خواهد کرد. به لحاظ نظری گردشگری عدالتجویانه یعنی گردشگریای که هم وابسته به ارزشهای اخلاقی است و هم منصفانه است.
این نوع گردشگری از ویژگیهای زیر برخوردار است:
- بین بازدیدکنندگان و بازدید شوندگان اشتراک منافع به وجود میآورد.
- تفاهم متقابل و روابط مبتنی بر تساوی، اشتراک منافع و احترام متقابل را ترغیب میکند.
- از خوداتکایی و خودمختاری جوامع محلی حمایت میکند.
- منافع اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی محلی را بیشینهسازی میکند.
معهذا اینکه آیا این عنوان نشانه نوعی تغییر واقعی در طراحی برنامههای نوین گردشگری است و اینکه چه کسی اجرای برنامههای این فعالیت و تجربه گردشگران را کنترل میکند، با ابهاماتی مواجه است که فقط در جریان عمل میتوان به آنها پاسخ داد. اشکال زیر برخی انواع گردشگری عدالتجویانه را مطرح میکند:
میزبان از ستمهای گذشته خود برای میهمان حکایت میکند
در بسیاری از کشورها جمعیت بومی و گروههای دیگر بر مبنای نژاد، قومیت و یا اعتقاداتشان تحت ستم بودهاند. یکی از راههایی که مردم ستمدیده، درگیر بخش گردشگری شدهاند عرضه تورهای میراث تاریخی است. این تورها موجب درک عمیقتر گردشگران از حقوق بشر و موضوعات عدالتخواهانه است و درعینحال برای مردم محلی فرصت بیرون ریختن عقدههای درونی، بازگویی قصه رنجهای گذشته و بازنگری رفتارهایشان فراهم میشود. این تورها در جستوجوی آن نیست که میراثفرهنگی گذشته را به داستانهایی رؤیایی، پرجلال و شکوه و یا ساده و قابلستایش تبدل کند. بلکه بهروشنی از ظلم تاریخیای که بر سر مردم ناحیه میزبان رفته و اثری که بر زندگی امروز آنان دارد، حکایت میکنند.
موزهها بهترین ابزار انتقال این قصهها محسوب میشوند و اثر این تعامل در تصمیم سازیهای ملی هر دودسته، هم میزبان و هم میهمان غیرقابلانکار است. معهذا چالشهای جدیای فراروی کسانی که میخواهند بین توسل به اشکال معمول گردشگری و گردشگری عدالتجویانه (که به مردم اجازه بازنگری آنچه بر آنان گذشته است را میدهد) وجود دارد. یک تعادل پایا و دائمی بین نیاز به بازار پایدار و نیاز به صداقت سیاسی وجود دارد. این دو وجه، لزوماً همیشه سازگار هم نیستند. مثلاً آیا کسی خطر تغییر توجه گردشگران مشتاق شناخت ظرایف هنرومعماری باستانی ایران به آشنایی با ظلمهایی که شاهان به رعیت کردهاند را میپذیرد؟ بنابراین اگرچه تورهای میراث تاریخی امکان دریافت شناخت عمیقتری از تاریخ یک کشور را فراهم میسازد و به مردم بومی با بازگویی تاریخ گذشتهشان احساس استقلال میدهد، اما فقط برای عدهای خاص از انبوه گردشگران جذابیت دارد.
انتهای پیام/
نظر شما