محمدعلی ابراهیمی، کارشناس اداره کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی سیستان و بلوچستان در یادداشتی نوشت: از جاذبههای مهمّ استان، ویژگیهای فرهنگی کم نظیر آن است. این ویژگیها بیشتر در عناصر فرهنگی همانند ادبیات شفاهی، دانش بومی، زبان، دین و مذهب، لباس، موسیقی، بازیهای محلّی، طب سنتی، خوراک و پوشاک محلی، جشنها و آیینهای مذهبی ملّی، انواع هنرهای سنتی، مجموعه دست بافتهها و دست ساختههای زیبا با عنوان صنایعدستی و… به چشم میخورد.
بدون شک آیینهای نوروزی و پیش درآمد آن یعنی چهارشنبه سوری از سنتهای زیبا و پسندیده ایرانباستان است که از همان دوران تاکنون در پهناورترین استان ایران نیز با خصوصیاتی که برگرفته از تمدن کهن وفرهنگ بومی این دیار میباشد، پابرجا مانده است. دور زمانی نبود که چهارشنبه سوری با برافروختن آتش، دود کردن اسپند، افشاندن گلاب و مواد خوشبو کننده و نیز سننی چون فال گوشی، قاشق زنی، پخش آجیل مشکل گشا، خواندن شاهنامه فردوسی، آوازها و ترانههای شاد محلی همراه بود که اکنون دیگر حتی نامی از آنها برده نمیشود.
پیشینه آتش در باورهای ایران باستان
در ایران پیش از زرتشت افسانههایی درباره آتش وجود داشت که برخی از آنها در زامیاد یشت منعکس شده است، بنابراین یشت ستیزی میان آتر (ایزد نگاهبان آتش) و اژی دهاک انجام میشود و نیز جایی آمده که آتر دیوی که بهدنبال بازداشتن باران است را با آتش صاعقه شکست میدهد. در میان هند و ایرانیان باستان آتش نمادی از نوعی ذات مینوی بوده که مانند رشتهای آسمان و فضا و زمین را بهم متصل میکرده است.
این نماد در آسمان به صورت خورشید در فضا به صورت تندر و در زمین از سایش دو چوب خشک ایجاد میشده است. اهمیت آتش در عقاید مردم ایران در دوران باستان در برخی آثار به دست آمده نیز به چشم میخورد. در یک سنگ نگاره کهن موسوم به دکان داوود که بنظر میرسد به دوره مادها مربوط شود، یک ایرانی برابر آتش دیده میشود. شاهان هخامنشی نیز در برخی نگارهها در حال احترام برابر آتش ترسیم شدهاند.
در زمان ساسانیان نیز آتشدان بر روی بیشتر سکههای آنان نقش میبسته است. به یک عقیده دیگر ایرانیان مراسم آتش افروزی در آستانه سال نو را پس از قبول اسلام، در آخرین چهارشنبه سال قرار داده اند، تا از عقیده اعراب پیروی کرده باشند که روز چهارشنبه یا «یوم الاربعا» را شوم و نحس میدانستند.
درمورد وجه تسمیه «چهارشنبه سوری» عقیده دارند، به مناسبت آتش افروزی، آن شب را «سور» (سرخ) نامیده اند. در بعضی کتب نیز جالبترین سر منشایی که برای برگزاری مراسم چهارشنبه سوری گفته شده، قیام مختار ثقفی است که به خون خواهی شهدای کربلا قیام کرده است. مختار، برای آنکه مخالف را از موافق تشخیص دهد، فرمان داد تا شیعیان راستین آن حضرت بر بام خانهها آتش بیفروزند که شب آن فرمان با شب چهار شنبه آخر سال نیز مصادف بوده است.
در برخی کتب تاریخی مانند تاریخ بخارا، لزوم برگزاری چنین مراسمی را این گونه آورده اند: منصور بن نوح از شاهان سامانی در نیمه اول سده چهارم هجری جشنی را برگزار میکند که موجب آتش سوزی در قصر او نیز میشود، بدین ترتیب یقین حاصل میشود که این جشن از سالها و بلکه سدههای پیش در ایران رایج بوده است.
برخی مورخان نیز معتقدند: در ایران باستان، پایان هر ماه جشن و پایکوبی با نام «سور» مرسوم بوده است. از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یوم الارباع»، روز نحس خوانده میشد، بدین ترتیب ایرانیان جشن خود را به آخرین چهارشنبه سال موکول کردند و در آن به شادمانی و پایکوبی پرداختند تا هم جشن ملی خود را حفظ کنند و هم بهانه بدست اعراب ندهند.
آرتور کریستین سن در کتاب «ایران در زمان ساسانیان» به نقل از نیبرگ مینویسد که در تقویم زردشتیان، گفتار نویسندگان سریانی و ارمنی تأیید شده است، که زروان و هرمزد و خورشید (مهر یا میثرا) و (آذر) را خدایان اعظم عهد ساسانی معرفی کردهاند.همچنین منابع تاریخی مناظرهی میان یکی از مغان با گیورگیس (Giwargis) مسیحی را ثبت کردهاند که در آن موبد زرتشتی میگوید: «ما به هیچ وجه آتش را خدا نمیدانیم، بلکه به وسیله آن، خدا را می ستاییم، چنانکه شما به وسیله خاج او را عبادت می کنید.»
سعید نفیسی، ادیب و پژوهشگر معاصر (۱۲۷۴ - ۱۳۴۵ خورشیدی) و استاد دانشگاه تهران در شماره ۱۱ سال اول و شماره یک سال دوم مجله مهر درباره «چهارشنبه سوری » مقاله مفصل و محققانه ای نوشته اند که قسمت هایی از آن را در اینجا نقل میکنیم: چهارشنبه سوری یعنی چهارشنبه عیش و عشرت و میرساند که این شب را برای جشن و سرور بنیاد گذاشته اند. این جشن ملی از قدیمترین زمانهای تاریخ در میان ایرانیان بوده است.
بنیان چهارشنبه سوری
واژه «چهارشنبهسوری» از دو واژه چهارشنبه (نام یکی از روزهای هفته) و سور (به معنای جشن و شادی) ساخته شدهاست. شب چهارشنبه سوری در ایران آیین خاص و تشریفات گوناگون دارد که هر یک از آنها را در ناحیه دیگر میتوان یافت. آیین چهارشنبه سوری یا شب چهارشنبه آخر سال بر دو قسم است یک قسمت از آن عمومی و مشترک میان تمام مردم ایران است که حتی بعضی از آنها را در ملل دیگر نژاد آریا میتوان یافت و قسمت دیگر آیین خصوصی است که مردم بعضی مناطق بدعت گذاشتهاند و کم و بیش به شهرهای دیگر ایران رفته است.
آن قسمت از آیین این شب که در تمام ایران معمول است از کرمان گرفته تا آذربایجان و از خراسان تا خوزستان و سیستان و بلوچستان از گیلان تا فارس یعنی تمام این دشت وسیع که ایران امروز را فراهم ساخته است و زیباترین بقایای ایران باستانی است در هر شب چهارشنبه آخر سال با شور و دلبستگی خاصی آتش آشکار میشود.
چهارشنبه سوری یکی از جشنهای ایرانی است که در شب آخرین چهارشنبه سال (سه شنبه شب) برگزار میشود. در شاهنامه فردوسی اشارههایی درباره بزم چهارشنبهای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهنده کهن بودن این جشن است. مراسم سنّتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده است.
مردم زمان غروب آفتاب آتش روشن میکنند و از روی آن میپرند و میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من» و این گونه بیماریها و ناراحتیها و نگرانیهای سال کهنه را به آتش میسپارند، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند. چهارشنبه سوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیت افراد باشد و در میان عموم ایرانیان رواج دارد.
رسم است که پیش از پریدن آفتاب، هر خانواده بوتههای خار و گزنی را که از پیش فراهم کردهاند روی بام یا زمین حیاط خانه و یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت «گله» کپه میکنند. با غروب آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم جمع میشوند و بوتهها را آتش میزنند. در این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوتههای افروخته میپرند، تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی به هستی خود بخشند. مردم در حال پریدن از روی آتش ترانههایی میخوانند.
زردی من از تو، سرخی تو از من
غم برو شادی بیا، محنت برو روزی بیا
ای شب چهارشنبه، بده مراد بنده
گفتنی است اعتقاد دارند خاکستر چهارشنبه سوری، نحس است، زیرا مردم هنگام پریدن از روی آن، زردی و ییماری خود را، از راه جادوی سرایتی، به آتش میدهند و در عوض سرخی و شادابی آتش را به خود منتقل میکنند. بر افروختن آتش بر روی هیزم و روشن کردن فشفشه، از رسوم جا افتاده در جشن چهارشنبه سوری است.
یکی از جشنهای آتش که در ایران باستان برای پیش درآمد یا پیشواز نوروز برگزار میشده و آمیزهای از چند آیین گوناگون است، جشن سوری بوده است. سوری به یک معنی سرخی است و اشاره به سرخی آتشی است که در این روز میافروختهاند. در تاریخ بخارا آمده است: «چون امیر سدید منصور بن نوح به ملک نشست، هنوز سال تمام نشده بود که در شب سوری چنانکه عادت قدیم است آتشی عظیم افروختند.» این آتش را در شب سوری که همزمان با روزهای «بهیژک» یا «پنچه دزدیده» بود برای گریزاندن سرما و فراخوانی گرما، آن هم بیشتر بر روی بامها میافروختند که هم شگون داشته و هم به باور پیشینیان، تنوره آتش و دود بر بامها، فروهر درگذشتگان را به خانههای خود رهنمون میکرده است.
به دیگر سخن این آتشافروزی بر بام خانهها، آخرین گام از آیینهای «گاهنبار پنجه» یا ۱۰ روز پایان سال است. این ۱۰ روز را ۱۰ روز فروردیان یا فروردیگان میگویند که دربرگیرنده پنجه کوچک (پنج روز نخست -اشتاد روز تا اناران- از ماه اسفند در گاهشماری زرتشتی، برابر با بیست و پنجم اسفند ماه بنا به گاه شمار رسمی کشور) و پنجه بزرگ (پنجه دزدیه، پنج روز پایان سال) میباشد.در سیستان نیز پنجه کیخاگو شهره است.
چند روز پیش از نوروز مردمانی به نام آتشافروزان که پیامآور این جشن اهورایی بودند به شهرها و روستاها میرفتند تا مردم را برای این آیین آماده کنند. آتشافروزان، زنان و مردانی هنرمند بودند که با برگزاری نمایشهای خیابانی، دست افشانیها، سرودها و آوازهای شورانگیز به سرگرم کردن و خشنود ساختن مردمان میپرداختند، آنها از هفت روز پیش از نوروز تا ۲ هفته پس از نوروز با پدید آمدن تاریکی شامگاه، در تمامی جاهای شهر و ۱۰ آتش میافروختند و آن را تا برآمدن خورشید روشن نگاه میداشتند. این آتش، نماد و نشانه نیروی مهر و نور و دوستی بود. هدف آتشافروزان برگرداندن نیروی فزاینده و نیک به مردمان برای چیره شدن بر غم و افسردگی بود. همین هدف مهمترین دلیل برپایی جشن سده در میانه زمستان هم هست.
آتش در بلوچستان از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است چرا که مردم هنگام عید بعد از شام در حاشیه شهرها و روستاها با جمع شدن دور آن به نقل روایات و اشعار میپرداختند. عدهای از جوانان نیز با رد شدن از روی آن به این مراسم رونق خاصی میبخشیدند.
قلعه تاریخی «چهل دختران» که در شهرستان نیکشهر وجود دارد در زمانهای قدیم عبادتگاه مردم بوده و در هنگام عید با روشن کردن آتش به نماز و نیایش میپرداختند. محققان، عقاید آتش پرستی در میان قوم بلوچ را به دلیل همجواری بلوچستان قدیم با فارس و زرتشتیان میدانند.
آیین آتشافروزی تا روزگار ما بر جای مانده و نام «چهارشنبه سوری» بر خود گرفته است. در ایران باستان بخشبندی هفته به گونه امروزی (شنبه تا پنجشنبه و جمعه) نبوده و در گاه شماری ایرانیان هر یک از ۳۰ روز ماه نامی ویژه داشتهاست (امرداد، دی بآذر، آذر، …، سروش، رشن، فرودین، ورهرام،... ، شهریور، سپندارمزد، خورداد و …). «هفته» ریشه در ادیان سامی دارد، که باور داشتند خداوند، جهان را در ۶ روز آفرید و روز هفتم به استراحت پرداخت و آفرینش پایان یافت و از همین رو روز هفتم را به زبان یهودی شنبد یا شنبه نامیدهاند که به معنی فراغت و آسایش است. بخشبندی روزها به هفته از یهود به عرب و از اعراب به ایرانیان رسیده است. اعراب درباره هر یک از روزهای هفته باورهایی داشتهاند، برای نمونه اینکه چهارشنبه هر هفته روز شومی است.
جشن نبرد با تاریکی
جشن «سور» از گذشته بسیار دور در ایران زمین مرسوم بوده که جشنی ملی و مردمی است و «چهارشنبه سوری» نام گرفته است که طلایهدار نوروز است.
آیینهای چهارشنبه سوری
افروختن آتش:
عنصر بنیادین آیین جشن چهارشنبه سوری، عنصر آتش است. در مناطق گوناگون ایران در شب چهارشنبه سوری گاه سه کپه آتش (به نشانه سه پند بزرگ ایرانیان باستان: اندیشه نیک و کردار نیک و گفتار نیک) یا هفت کپه آتش (به نشانه هفت امشاسپندان) فراهم میکنند.
برخی آیینهای سوری
آجیل مشکل گشا
در سیستان مردم به نذر و نذورات اعتقاد زیاد دارند و در ایام مختلف هرآنچه در توان دارند نذر میدهند تا از باری تعالی طلب عافیت کنند. در گذشته در شب چهارشنبه سوری ، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم میآمدند و آخرین دانه های نباتی مانند تخم هندوانه، تخم کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخم خربزه، گندم و شاهدانه را که از ذخیره زمستان باقی مانده بود، روی آتش بو داده و با نمک تبرک میکردند و می خوردند و بین دیگران نیز پخش میکردند یا شاخهای ازگندم نورس رادر روی آتش میپختند و می خوردند.
سال نو- کوزه نو
مردمان سیستان و بلوچستان مثل سایر نقاط ایران یک رسم دیگر دارند در شب چهارشنبه سوری کوزه های سفالی کهنه را بالای بام خانه برده، به زیر افکنده و آنها را می شکستند و کوزه نویی را جایگزین میساختند که این رسم اکنون نیز در برخی از مناطق ایران معمول است و بر این باورند که در طول سال بلاها و قضاهای بد در کوزه متراکم میگردد که با شکستن کوزه، آن بلاها دور خواهد شد.
فالگوشی و گرهگشایی
یکی از رسمهای چهارشنبهسوری است که در آن دختران جوان نیت میکنند، پشت دیواری میایستند و به سخن رهگذران گوش فرا میدهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را میگیرند، البته بین این منطقه رایج نیست.
آش چهارشنبه سوری
در خانواده هایی که بیمار یا حاجتی داشتند برای برآمدن حاجت و بهبود یافتن بیمارشان نذر می کردند و در شب چهارشنبه آخر سال یا «آش بیمار» می پختند و آن را اندکی به بیمار می خوراندند و بقیه را هم در میان فقرا پخش میکردند.
انتهای پیام/
نظر شما