محمدعلی ابراهیمی کارشناس اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی سیستان و بلوچستان در یادداشتی نوشت: یکی از گونههای تقریبا جدید گردشگری موجود در صنعت گردشگری جهان، «گردشگری ادبی» نام دارد. به تعبیر اساتید این حوزه گردشگری ادبی در واقع برخواسته از حس علاقهمندی برای دیدن و شناخت مشاهیر ادبی و هنرمندانی است که دارای شهرت هستند و آثار بنامی را خلق کردهاند و عبارت از بازدید از محل تولد و تدفین مشاهیر ادبی، موزههای ادبی و سایر محلهای مرتبط با نویسندگان، آثار ادبی و همچنین پیمودن مسیرهایی با مضامین ادبی است.
همچنین آشنایی با اماکنی که به نحوی متعلق به آنها است و یا در آثارشان از آن نام برده اند و با عنوان مواریث فرهنگی از آن یاد میشود. شاید مهمترین میراث هر ملتی، ادبیات آن باشد که به عنوان چراغ راهی برای آیندگان با شیوههای مختلف باید معرفی شوند و در مسیر توسعه از آن بهرهوری شود.
یکی از این شیوهها که رهیافت های فراوانی برای جامعه در پی دارد پیوند صنعت گردشگری با میراث ادبی کشور است. از آمیزش خجسته این دو مقوله پدیده ای حاصل می شود که در ادبیات حوزه گردشگری آن را گردشگری ادبی می نامنددرواقع گردشگری ادبی رابطه دو سویهای با گردشگری رویداد بهخصوص مناسبتها، بزرگداشتها، زادروزها و جشنوارههای ادبی دارد در این راستا کشورهای مختلف با استناد به مشاهیر ادبی و هنرمندان مشهور و با استفاده از مکانهای تولد، زندگی، خلق آثار و آرامگاه آنها، تورهایی را برای بازدید از این مناطق با نام خود آن مشاهیر تعریف کردهاند و در چارچوب این تورها گردشگران علاقهمند را ترغیب به سفر به کشور خویش می نمایند و در راستای آن افزون برمعرفی داشته های فرهنگی ورونق چرخه گردشگری، فعالیت اقتصادی را نیزباعث میگردند.
آرش نورآقایی نویسنده کتاب «عدد، نماد، اسطوره» معتقد است: شهر لندن نخستین مقصد گردشگری ادبی در جهان محسوب میشود و شهرهای نیویورک، پاریس و سانفرانسیسکو و نیز رم در ایتالیا در ردیف شهرهای محبوب بعدی برای گردشگران دوستدار ادبیات قرار گرفتهاند؛ شهرهایی که هریک نام یک یا چند نویسنده و هنرمند مشهور را به عنوان محل زندگی یدک میکشند و امروزه از این امر بسیار خوشحالند که نه تنها مشاهیر بزرگی را در عرصههای ادبی عرضه کردهاند، بلکه از آثار و شهرت آنها در چارچوب گردشگری ادبی از نظر اقتصادی بهرهمند میشوند در ایران نیز شهرهای شیراز –مشهد –تبریزو...در این زمینه حرف های زیادی برای گفتن دارند.
در همین مورد شاهنامه برای سیستان و بلوچستان یک برند شناخته شده گردشگری است و سیستان و بلوچستان را دیار شاهنامه و با نام رستم دستان میشناسند و خیلی از دوستداران این سند هویت ایرانی و اثر ادبی شاخص در دنیا علاقهمند به دیدن مکان زندگی رستم و آشنایی با مکان وقوع داستانهای شاهنامه هستند و این یک فرصت مهم برای دستاندرکاران این حوزه برای برنامهریزی مناسب و معرفی این ظرفیت و بهرهمندی از آن در کنار سایر قابلیت هابرای رونق گردشگری ادبی بشمار میرود.
استان سیستان و بلوچستان بهعنوان پهناورترین استان کشور دارای گنجایشهای بسیاری درزمینه های گوناگون ازجمله میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی است که با اندک مشارکت مردم، دولت و بخش خصوصی در این شرایط نامناسب و وانفسای بیکاری وگرانی بستر اشتغالزایی و توسعه را در قسمتهای مختلف استان همسو با پتانسیلها و هم داستان با گفتمان اقتصاد مقاومتی و حمایت از کالای داخلی فراهم می آورد، درهمین راستا در چارچوب این طرح مطالعات نخستین در حوزه میراث معنوی سیستان وباهدف بهرمندی ازظرفیت ادبیات اساطیری و حماسی استان با محوریت شهریاریعقوب لیث صفاری وحکایت آغازین شهریاری ایران زمین به دست وی، همچنین شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی وداستان رستم دستان، برای بهره سیستان از ظرفیت داستانهای اساطیری و پهلوانی و فراهم کردن زمینه بازدید گردشگران صورت خواهد پذیرفت.
همانگونه که میدانیم بخش اعظم پیشامدهای شاهنامه در سیستان رخ میدهد وبسیاری از این مکان رویدادها نیز مصداق دارد از جمله کوه خواجه که محل زندگی رستم میباشد، حتی به کوه رستم نیز شهره است و نبرد رستم و کک کهزاد بر فراز این کوه رخ میدهد و یا آتشکده کرکویه که محل نبرد کیخسرو میباشد؛ آبخور اسب رستم، قلعه سام وقلعه رستم درکنارمحل زایش وپرورش و مکان رخدادها و دلاوریهای خاندان صفاری...همچنین با پژوهشهای باستان شناسی ومردم شناسی زمینه شناسایی بخشهای دیگری ازاساطیر و داستانهای شاهنامه در سیستان بزرگ فراهم میگردد.
در فاز دوم با پشتیبانی اساتید دانشگاه و اهل نظر طراحی های مختلف جهت پیاده کردن داستان اسطوره ها، رخدادهای دولت صفاری و حماسه های شاهنامه در جغرافیای امروز سیستان با استفاده ازشیوههای سنتی و مدرن معماری وطراحی داخلی و صحنه سازی هایی همانند الگوهای موجود درسایر کشورهای دنیا انجام میشود و نخستین شهرگردشگری اساطیر کشور که دارای بخش های مختلفی مانند منطقه گردشگری شاهنامه واساطیر، طراحی، ساخت و نصب المانها وپیکره ها، ماکت اماکن و بناها، مجسمه های غول پیکر از شخصیت های شاهنامه و اساطیر در نقاط مختلف سیستان و ساخت صحنه های نبرد و جنگ ها و اتفاقات مختلف شاهنامه و داستانهای حماسی و پهلوانیهای دلاوران سیستانی و حماسه صفاریان و یا نقاشیهای دیواری و نصب تابلوهای نقاشی، پرده های نقالی همچنین بکاربردن شیوه های جدید نورپردازی و ویدیو پروژکشن ها، استفاده از صوت و تصویر و پیاده کردن انواع صحنه سازی، شخصیت ها و داستان های مختلف ازجمله هفت خان رستم)، درمجموع در قالب این طرح بررسی کتابخانه ای انجام و با مطالعات میدانی که در چارچوب نتایج حاصل از پرسشنامه پس ازمشخص کردن جامعه آماری، نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدات طرح بررسی و ارزیابی علمی براساس مدل swot صورت پذیرفته و راهبردها و نقشه کامل راه تدوین میگردد.
این طرح در سه فاز (فاز اول مطالعات میدانی وکتابخانه ای جهت تدوین وترسیم محتواوشکل کلی طرح ونقشه مکان رویدادها ودر فاز دوم چگونگی ایجاد زیرساخت های لازم، معماری داخلی وطراحی صحنه ها ومیادین وپارک ها واماکن فرهنگی وهنری، خدماتی رفاهی درکل منطقه، در فاز سوم نظارت ها وساختار کلی طرح، تبلیغات، معرفی، بازار یابی وجذب گردشگر، روشهای ارائه خدمات ورفاهیات مطرح میگردد. البته در طی فاز اول یک کارگروه برای ارائه طرح توجیهی واخذتاییدیه و مصوبات لازم همچنین جذب سرمایه گزاروهمراه کردن دولت، مردم، بخش خصوصی وهر نهادوسرمایه گذاری که در قالب خرید سهام در این طرح فراملی شرکت ومشارکت نماید پیگیری میگردد.
مقدمه
در تعریف گردشگری ادبی گفتیم هر کسی که آثار ادبی بزرگان فارسیزبان را بخواند، به صورت بالقوه میتواند یک گردشگر ادبی باشد. با این وجود برخی مشاهیر ادبی ایران فراتر از دامنه زبان فارسی، شهرت جهانی داشتهاند و علاقهمندان بسیاری در سطح جهان دارند که مثال بارز آن فردوسی واثر بی بدیلش شاهنامه و امپراطوری صفاریان بدست امیر یعقوب لیث صفاری است در میان قابلیتهای گردشگری ادبی در ایران، ودرسیستان وبلوچستان جایگاه ویژهای دارد. بسیاری از مکانهای گردشگری که در کشور ما وجود دارند، با اسطورهها و افسانهها درآمیختهاندوکهن دیار سیوستان و بلوچستان مهد اسطوره ها وحماسه های ایران زمین به شمار میرود، اما موضوع این است که تاکنون از این منظر به آنها توجه نشده و ما از تمام ظرفیتهای موجود استفاده نکردهایم.
به طور مثال اگر تنها به روایتهای شاهنامه فردوسی توجه کنیم، با دنیایی از افسانه و اسطورهها مواجه میشویم که کمترین بهرهای از آنها نبردهایم. هرچند این موضوع بهتنهایی توانمندی جذب گردشگری ادبی را ندارد؛ چراکه اینها تنها جاذبههای گردشگری ادبی بوده و برای شکلگیری یک محصول نیازمندهمراه کردن یک تیم ومهمتراز آن همسوکردن اهداف دولتی ومردمی ونیز فراهم آوردن زمینههایی چون مکانیابی رویدادها وتهیه نقشه راه امکان دسترسی، خدمات مهماننوازی، امکانات زیربنایی وزیرساختی و مهمتر از همه عناصر نهادی و سازمانی در قالب تبلیغات و بازاریابی محصول گردشگری ادبی وآموزش هستیم که دراین طرح تمامی این موارد بررسی وراهکارهایی جامع ارائه میگردد.
برای درک بهتر موضوع نگاهی به ظرفیت های استان در این حوزه وبخش هایی ازاین میراث گرانبها می اندازیم، بخش اول شاهنامه تقریبا به تمامی در شهرهای سیستان بزرگ (سیستان وبلوچستان ایران وافغانستان امروزی) می گذرد باقی سرگذشت فلات ایران از افسانه و اسطوره وارد تاریخ می شود و دراین تاریخ است که حکایت شهرها و حکومت ها در سرتاسر فلات بزرگ ایران به تفصیل ذکر می شود. از طرفی شاهنامه در مدح محمود زاولستانی که پایتختش در غزنین بوده سروده شده است و طبیعی است که ذکر پهلوان هایی که پشتوانه او به حساب می ایند بیاید و نام شهر هایی بیشتر ذکر شود که در نقشه آنروز تحت سلطنت وی با محوریت داستان رستم بوده اند. اگر چه به علت فضای داستان های شاهنامه که مربوط به ایران باستان و ایران داستانی است این طبیعی نیز می کند.
البرز کوه و سیمرغ، سام از غور در بلخ، زال زر متولد در بلخ، وفات در چھل ابدال، رودابه دختر مھراب کابل خدای، پادشاه کابلستان، لهراسپ شاه بلخ، گشتاسپ و زریر دو شھزاده، گشتاسپ و زریر در مرغزارکابل، پادشاھی گشتاسپ در بلخ، ظهور زردشت در بلخ بامی، لهراسپ معتکف در آتشکده، برزین (یا) نوش آذر در بلخ، جلوس گشتاسپ بر تخت جنگ اول و دوم ایران و توران در بلخ، در کنار رود هیرمند اسفندیار و رستم دستان، سهراب پسر رستم و تھمینه دختر شاه سمنگان(شهری در بین مزار شریف و کابل)، در نیمروز (شهری در جنوب غربی افغانستان) رستم و سھراب، تدارک جنگ بین پدر و پسر، کشته شدن سھراب، کک کوھزاد پھلوان (مرباد)، قلعه کک کوھزاد در فراه، برزوی شنگانی - شغنانی(شهری در بدخشان مشترک بین افغانستان و تاجیکستان) پسر سھراب سمنگانی. وداستان صفاریان که تماما درسیستان بزرگ رخ می دهد.
اکثر این حوادث در این شهرها می گذرد که همه عموما در سیستان بزرگ، افغانستان امروز یا در تاجیکستان وبلوچستان فعلی موقعیت دارند.
اما آنچه روشن است این است که فلات ایران، بسیار از آنچه امروز است، بزرگتر بوده است وذکر هر جایی از این فلات شرح حال و روایت رویاهای همه مردم این فلات پهناورست که در طی قرن ها پراکنده و گسیخته شده اند اما رویاها و حافظه مشترکشان را ازیاد نبرده اند. وبعنوان یک گنجایش میتوان ازآن در توسعه ملی و محلی بهره برد. شاهنامه پر از نام است. نامهایی که با برخی از آنها آشنا هستیم و بارها شنیدهایم یا نامهایی که نمیشناسیم.
نامهای پهلوانان، شاهان، نامیرایان، زنان و حتی ضدقهرمانان و بدان هرچند به علت فضای داستانهای شاهنامه که مربوط به ایران باستان و ایران داستانی است این طبیعی نیز مینماید. ویا در ذکر تاریخ وروند شکل گیر دولت صفاریان پاره ای رخدادها واتفاقات که درگستره جغرافیایی سیستان بزرگ وفلات ایران رخ می دهد جنبه ملی داشته و برای کل فارسی زبانان اهمیت دارد، هرچند این جغرافیا در طول تاریخ دچار حوادث ودگرگونی های فراوان قرار گرفته، اما آنچه روشن است این است که فلات ایران، بسیار از آنچه امروز است، بزرگتر بوده است وذکر هر جایی از این فلات شرح حال و روایت رویاهای همه مردم این فلات پهناورست که در طی قرن ها پراکنده و گسیخته شده اند اما رویاها و حافظه مشترکشان را از یاد نبرده اند.
این نشان دهنده همان ایران واقعی است که متأسفانه با نقشه های موذیانه استعمارگران دچار تجزیه شد به شکل کشورهای کوچک تر و در نتیجه ضعیف تر در آمد. چیزی که امروز بیش از همه چیز برای ملّت های حوزه زبان فارسی مهم است ایجاد اتّحاد و همبستگی علیه استعمارگران وکمک در رفع مشکلات یکدیگر با استفاده از این میراث و ریشه مشترک فرهنگی است و جذب مردمان وگردشگران و علاقهمندان در آن کشورها با محوریت یک زبان وفرهنگ مشترک به نام شاهنامه که مرکز اتفاقات آن در سیستان وبلوچستان است میتواند راهی مناسب و پربهره باشد.
انتهای پیام/
نظر شما