حسن گیاهی، مدیر برنامهریزی و توسعه گردشگری روستایی اداره کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی خراسان رضوی در یادداشتی نوشت: پس از چند سال خشکسالی، امسال فیض الهی کار خویش را کرد و زمین خشکیده و تشنه لب ایران سیراب شد و دشت و دَمن سرسبز و خرم و عبیرآمیز و شِکّربیز و مُشک سار شدند و مردم از عارف گرفته تا عاشق و عاقل و عامی و نامی و... همه شاد و شکرگزار لطف لایزالی.
شکر نعمت را نکویی کن که حق
دوست دارد مردمان حقگذار
اما روی دیگر سکه، خسارت فراوان سیل به تأسیسات شهری و روستایی، مال و متأسفانه جان مردم بود که با وجود همه تلاشها، خاطره تلخی را در اذهان باقی گذاشت.
هرچند که بارشهای سیلآسای سال جاری کم سابقه بود، اما بعضی خسارتها که به نقاط شهری و روستایی کشور وارد شد، ناشی از اجرای نادرست و غیراصولی تأسیسات و زیرساختها، بیتوجهی به حریم رودخانهها و ساخت و ساز و تغییر کاربریهای غیرقانونی، درنظر نگرفتن خطر سیل در طرحهای شهری و روستایی، بیتوجهی به حفظ منابع طبیعی و محیط زیست و... است، به عبارتی «از ماست که بر ماست».
در اوضاع و احوالی که حکایت ویرانگری سیل از هر کوی و برزن به گوش میرسید، خوشبختانه شنیده نشد که پدیده طبیعی مورد اشاره باعث آبگرفتگی بناها و یا بافتهای تاریخی و حتی بخشهای قدیمی روستاها شده باشد. از این فراتر سیل به قبرستانهای قدیمی مناطق روستایی که بهدرستی و سنجیده روی بلندیها و تپهها واقع شدهاند و نیز پلهای تاریخی واقع در مسیر رودخانهها نیز صدمهای نزد، بدون شک تفاوت در رفتار قُدمای نیک سرشت و شناخت و معرفت و آگاهی آنها از ویژگیهای سرزمینی و بیقراریهای نهفته در آن و دقت نظر و نکته سنجیهایی منطبق بر آن است که اجازه ندادهاند تا در هر محلی و به هر شیوهای ساخت و ساز صورت گیرد و خطر سیل سنجیده نشود. از این رو در نهایت ظرأفت، افزون بر دخالت نکردن در روند طبیعت، خانهها و زیرساختهای لازم زندگی جمعی را معمولاً در بلندیها و دور از بستر و حریم مسیلها و هوشمندانه بر اساس ساختار و بیشینه مخاطره طراحی و تعبیه کرده اند.
چنانچه که فردوسی بزرگ بهدرستی به این موضوع اشاره میکند:
به جویی که یک روز بگذشت آب
نسازد خردمند بر او جای خواب
پایش هوایی محل و میزان خسارت بارشهای فراوان سال ۹۸ در منطقه غرب کشور نشان داد که همه آنچه قبل از سال ۱۳۳۵ ساخته شده بود دچار آبگرفتگی و سیلاب نشده است.
دیرگاهی است که شناخت و معرفت و اهلیتمان نسبت به سرزمین مادری دچار نسیان شده و آگاهی درستی به موضوع بیقراری و ویژگیهای دینامیک و پویایی زیستگاه خود نداریم.
چو کارِ این جهان در بیقراری است
تو را در بیقراری چون قرار است...؟!
لذا در طراحی پروژهها، ساخت و سازها، مکانیابی سمت بسط و گسترش شهرها و روستاها و... به «حداقلها» بسنده کرده و از «روز مبادا» که در قدیم مسئله مهمی بود غافل میشویم. بهویژه در مورد خطر سیل، چون طراحی و اجرای پروژهها (حتی توسط مالکان خصوصی) درگاهِایستایی و قرارِ سرزمین انجام می شود، شکل کار و بنیانگذاری طرحها همسو با وضعیت کمینه و حداقل آن دیده و سنجیده میشود. از این رو اقداماتمان دردی را دوا نمیکند که بماند، گاهی آثار سوء نیز برجای گذاشته و جریان سیلاب را خطرپذیرتر میکند.
به قول مولانا:
گفت هر دارو کهایشان کردهاند
آن عمارت نیست، ویران کردهاند
بی خبر بودند از حالِ درون
استعیذُ الله مما یفترون
و به تعبیر حکیم ابوالقاسم فردوسی:
هر آن کو ندارد خرد را ز پیش
دلش گردد از کردهی خویش ریش
حل این بحران نخست نیازمند شناخت عمیق سرزمین و اهلیت نسبت به آن است تا بتوان بر اساس معرفت سرزمینی رفتار کرد.
به قول خواجه حافظ؛
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوشِ نامحرم نباشد جای پیغامِ سروش
بافت و بناهایهای معماری سنتی بهعنوان میراثی ارزشمند، بهویژه در مناطق کوهستانی، شاهدی از رفتار عالمانه و شناختی «دیروزیانِ مطلع» از وضعیت سرزمین است که دور از رودخانه و بر دامنه کوهستان مکان گزینی شدهاند، تا ضمن حفظ اراضی مرغوب و مطلوب زراعی و خلق چشم انداز بیبدیل از تنیدگی فرهنگ و طبیعت، حریم رودخانه را رعایت کرده و خود را در معرض سیلاب قرار ندهند (مانند روستاهای منطقه اورامانات کردستان و کرمانشاه).
از جمله کارکردهای مهم رودخانه یا همان«خانه رود» برای مردمان قدیم التذاذ و لذت بردن از چشمانداز آن برای عموم مردم بوده برای همین همیشه ایام بر حفظ «حُرمت» و حریم آن اصرار کردهاند، چیزی که انگار در زمانه «امروزیان» معنایی ندارد.
برای گذشتگان اگر هم ایجاد سازهای در مسیر رودخانه لازم بوده، علاوه بر رعایت آرایههای زیباییشناسانه و هنری معماری، با استفاده از مصالح بومی و همرنگ طبیعت، آن را به گونهای طراحی و اجرا کردهاند که به عبورعابران حداکثر کمک را داشته باشد و جریان سیل را با «دِبی بیشینه» بهخوبی عبور دهد. سی و سه پل یا پل خواجو که امروزه بعد از گذشت بیش از ۴۰۰ سال از ساخت آن و دیدن هزاران سیلاب بر خود همچنان استوار و زیبا نماد و مایه تفاخر و تعادل شهر تاریخی اصفهان است، مثال روشنی در این بحث است.
اگر این قبیل رفتارهای سنجیده و خردمندانه نیاکانمان نبود، یقیناً زندگی در«سرزمین ناآرام و بیقرار ایران» آسان نمیشد و خط سیر تمدنیاش این شکوه و جلال و قدرت و شوکت را نداشت. به گفته عطار نیشابوری:
گر نبودی نقشِ پَرِّ او عیان
این همه غوغا نبودی در جهان
میراثفرهنگی یک ملت تنها برای تفاخر نیست، بلکه آثار بازمانده از طبع حکیم و ذوق سلیم و حس رقیق و فهم عمیق انسان شناختی و جغرافیایی مردمان عارف و عاشق و صادقی است که جهانی حکمت و پند و اندرز در آن پنهان و آشکار است... «و باید درس گرفت».
پند حکیم عین صوابست و محض خیر
فرخنده آن کسی که بسمع رضا شنید
انتهای پیام/
نظر شما