هنگامه علی اکبری، پژوهشگر در یادداشتی نوشت: در کوچه پس کوچههای گمشده در ذهن و چشمانمان نقاط درخشانی وجود دارند که اگر همینطور ساده از کنار درک و دیدنشان بگذریم دیری نمیپاید که دیگر نخواهند ماند. بافتهای تاریخی موجود در شهرهایمان در گذشته نقاط عطف شهری در گستره عملکردی سطح شهر بودهاند. از این روست که ارزشهای رفتاری، بصری، عملکردی و ساختاری منحصر به فردی را در خود جای داده و فضاهایی منحصربفرد از شهر را تشکیل دادهاند که اگرچه امروز به حاشیه رانده شدهاند اما در گذشته نقاط پویا و پذیرایی جهت حفظ حضور شهروندی و فرا شهروندی بودهاند؛ قابلیتهایی که هنوز هم در بطن فضا نهفته است و میتوان با بازتعریف نقاط مثبت موجودشان، به تجدید حیات بافت و متعاقبا، حضور در خاطره اجتماعی شهروندان و مسافران رسید.
از این روست که، بافت قدیم شهر با وجود نشانههای مؤثر و ثبت شده در تصویر ذهنی شهروندان میبایست، درگیر فضاهایی با حضور بالا و درک شونده باشد، نوع نگاهی که میتواند به روند حفاظت و احیای بافت یاری رساند. چیستی و چرایی حضور در شهر، نوعیت خاطرهای خوانا را در ذهن شهروندان و مسافران خواهد آفرید. عناصر ایدئولوژیک شهری میتوانند در کنار دیگرگونههای عملکردی، بصری و رفتاری محیط، نقاط مؤثری در خلق تصاویر ذهنی خوانا از شهر باشند.
از سویی دیگر درک عناصرشاخص موجود در بافت (عناصری تاثیرگذار در درک شهر هستند) و همپیوندی آنها با حرکتهای آرام پیاده، میتواند نمودی جدید از درک فضایی را بیافریند و بازتعریف عناصر شاخص بافت و معرفی دیگرگون، متناسب و خوانای فضا برای امروز شهر، میتواند درکی ماندگار از بافت و درکی ماندگارتر از شهر را بدست دهد. با چنین نگاهی اولویت دادن به حرکتهای آرام پیاده در بافتهای تاریخی، به معرفی و تثبیت خاطرات و نشانههای خوانای شهری منجر خواهد شد.
محله ساغریسازان رشت، به دلیل کوچههای تو در تو و بافت قدیمی خود سالهاست واخورده است، دیده نشدنی که موهبتی و تهدیدی برای ماندن و از میان رفتن آرایههای با ارزش موجود آن است، موهبت زیرا که دیده نشده، پس دیرتر در مسیر حرکتهای شتابزده امروز قرار گرفته و تهدید چه اینکه این بسیار دیده شدن فضا را رو به تخریب تدریجی و متعاقباً حذف از تصویر ذهنی شهروندی کشانده است.
دیده نشدنی که امروز میتوان برای بسیار دیده شدنش از آن استفاده کرد، ما سعی خود را بر آن نهادهایم که گوشههای روشن موجودش را نامی ببریم که حداقل بدانیم و ببینیم چه را از دست میدهیم. خانه سمیعی در یکی از همین کوچههای با ارزش که کس قدرش نمیشناسد پنهان شده است و در وحدت هنوز پایدار فضای با ارزش شهری موجود توانسته، همچنان یادمان بیاورد و یادمان دهد.
در مسیر کوچه تحویلی، در محله ساغریسازان بین گاراژ (گاراژ در گذشته جزئی از خانه سمیعی بوده و به عنوان انبار استفاده میشد) و حمام حاجی به خانه سمیعی میرسیم که از پشت دیوار کوتاه و درختهای بلند باغ دیده شده، راه به یک راز شهری برده است رازی که به دلیل همین همسو بودن ظاهری و تلاش ساکنان آن برای زنده و مصون نگه داشتنش، سالهای متمادی را در غلتیده است و در زمینه وحدت موجود هنوز ارزشمند مانده است.
کوچه تحویلی، کوچهای که در مسیر ساخت و سازهای جدید بسیاری از حرکتهای با ارزش موجود خود را از دست داده و در حال از دست دادن هرچه بیشتر تداوم بصری و حرکتی خویش است و در روند از دست دادن هستههای با ارزش اتصال دهنده خود شتابان به جلو میرود، مسیری که در جریان طراحیهای این روزها به سادگی بر سر میزهای نقشهکشی قرار گرفته و آماج نگاههای سرسری طراحان شده، میشود و خواهد شد، اما کوچه تحویلی هنوز سعی دارد با کمک چند پنجره از گاراژ بجای مانده در انتهای راست و حمام حاجی در سمت چپ وحدت فضا را نگه دارد، که البته در سمت راست با وجود ساختمان نوبهار که چند سالی ساخته شده و با عقب نشستگی ضوابط همه جایی محور، دید موجود به شدت تخریب شده است، با این حال با تمام کاستیهای موجود جداره در حال تخریب گاراژ با تزئینات پنجرههای چوبی هنوز هم در صدد تعریف بصری مسیر موجود بر میآید.
حال اگر پشت به ساختمان نوبهار از کنار دیوار آجری خانه بگذریم در انتهای مسیر به میدانچه محلهای جلوی در منزل میرسیم که با توجه به کاربریهای موجود خود توانسته فضایی باشد تا همسایگان در آنجا با گذری، مکثی یا سلامی حضور یابند. لحظهای از فضا که با تغییر فکر نشده و سهل انگارانه به سادگی حذف خواهد شد. آکس دید در انتهای میدانچه به طور کامل با حمام حاجی که در پی ۱۰ سال گذشته زیبایی کاشیکاریهای داستانگونه خود را در پشت آگهیهای این سالها پنهان کرده بسته شده عنصری که توانسته با فرم، کاربری و قرارگیری مناسب در کنج فضا، حرکتهای بصری و فعالیتهای موجود در تعاریف متفاوت سیال در فضا را به یکدیگر تبدیل کند.
لولای نگه دارنده عناصر ارزشمند موجود در فضا نحوه برخوردیست که تمام تعریف مسیر را درگیر کردهاست، اینکه چگونه فضا توانسته از محرمیت همسایگی کوچه تحویلی در مقابل ازدحام و شلوغیهای مسیر تجاری روبرو حمایت کند سئوالی است بزرگ و پر تامل که جوابی ساده داشته، جوابی که با نگاه روشن استفادهکنندگان فضا در طول زمان بدست آمده؛ تمام مسیر، سکون و سکوت خود را مدیون سری مغازههایی است که پشت به فضای عبور مسکونی کرده اند و رو به ازدحام خیابان تجاری پشتی سپردهاند.
اینگونه به سادگی یک حائل پویا ساختهاند که حرکتهای تعریف شده شهروندی را آفریده است و این همان بخشی از فضاست که بدون دانستن تمام ارزشش و بدلیل فراموش شدن فضا از نگاه شهروندی آنقدر منزوی شده که حتی ساکنین محله آرزوی تخریبش را دارند تا به دسترسی سهل الوصولتر و نگاه مناسبتر شهروندی دست یابند. این همان نقطهای است که اگر ساده از کنار آن گذشته شود حتی با حفظ آرایههای تکتک و ناپیوسته موجود، دیگر تعریف فضایی وجود ندارد که ما با کمک به حفظ عناصر آن وحدت را ارتقاء بخشیم. در اینجا با حذف مغازههای میان کوچه و گسترده شدن کوچه و در نتیجه حذف گاراژ و عملکرد درست حمام، ۲ نقطه اتصال خانه سمیعی به فضا و تنها خط رابط بین این سه عنصر به سادگی از میان میرود و اینجاست که دیگر با ورود خانه سمیعی با جداره آجر ی و درختان بلند سبز به خیابان گستردۀ جدید دیگر خانه را به موزهای تبدیل کردهایم که اینبار نمیتوان به سادگی از ورود هر رفت و آمدی به داخل حریم خصوصی آن اجتناب کنیم.
و اینجاست که ما تمام آرامشی را که باقی مانده و در کنار آن تمام دیدهای پیاپی و نفوذپذیری و در عین حال تفکیک فضایی موجود را از میان بردهایم و خانه سمیعی را در کنار سرکوبگری نماهای جدید، حرکتهای سریع عبوری و نگاههای سرسری و حتی ناراضی شهروندی قرار دادهایم. اینجاست که باید به خاطر بسپاریم که موجودیت شاخص ابنیه تاریخی چون خانه سمیعی، در کنار ارتباط فرهنگی و بصری مسیرهایی است که حرکت و مکثهای بصری را در بافتهای تاریخی بوجود آورده و این ارزشمندی را با این غنا بوجود آوردهاند.
انتهای پیام/
نظر شما