محلات قدیمی، مجموعهای از حافظه تاریخی، عواطف و احساسات مردمان هر شهر هستند. کوچه ها و خیابانهایی که نمایانگر کار و حرفه، زندگی مردم و مناسبات آنها را در گذشته بوده است. در برخی محلات قدیمی رشت با وجود تغییرات در ساخت و سازهای امروزی، هنوز میتوان عطر و بوی گذشته را در بناهای قدیمی و مشاغل سنتی آن استشمام کرد. محله چمارسرای رشت یکی از همان محلات قدیمی این شهر است که تاریخی طولانی دارد و در حافظه تاریخی مردمان این شهر، خوش نشسته است.
محله چمارسرا یا چومارسرای کیاب در انتهای خیابان بیستون قرار دارد. این محله جزو محلات قدیمی شهر رشت به شمار میرود. چمارسرا از طرف جنوب به محلهی نقرهدشت در خیابان سردار جنگل و از سمت غرب به رودخانهی گوهررود و شهریاران و بوستانهای مفاخر و سالار مشکات ختم میشود.
در مورد وجه تسمیه چمارسرا، سخنهای فراوانی است. «محمد بشرا» پژوهشگر حوزه گیلانشناسی میگوید: «چمارسرا» یک ترکیب تالشی و گیلکی است، «چما» در تالشی به معنای چشمه است و البته عدهای هم معتقدند؛ «چومار» یا «چمار» به معنای مادرچشمه و یا سرچشمه اصلی است که در کنار واژهی «سرا»، معنای محل و مکان سرچشمه را تداعی میکند که با توجه به وجود یک چشمهی اصلی در این محله، دور از ذهن نیست.
اگرچه ساختمانهای جدید، بافت فرسودهی این محله را تغییر دادهاند، اما هنوز در چمارسرا، تعدادی مغازهی قدیمی با همان سبک و سیاق گذشته، وجود دارد. ردیف قهوهخانههای قدیمی با سقفهای کوتاه با مشتریان ثابتاش، مغازههای زغالفروشی، کارگاه نجاری، چراغسازی قدیمی، چلنگری و امثال آن، یادآور سالهای دور و مشاغل مهم آن زمانه است.
پل تاریخی چمارسرا، تنها پل خشتی باقیمانده در رشت
پل خشتی چمارسرا بر رودخانه گوهررود با سابقهای تاریخی در این محله قرار دارد. این پل در دوره حکومت خسروخان گرجی در سال ۱۲۳۰ تا ۱۲۳۴ ه.ق ساخته شد. خسروخان گرجی علاقه فراوانی به خدمات عمرانی داشت، از این رو، ساخت چندین پل خشتی، حمام، بازار و بناهای پراهمیتی را در کارنامهی دورهی حکمرانی خود بر گیلان دارد.
پل خشتی چمارسرا نیز یکی از مهمترین خدمات عمرانی اوست که از گذشته تا حال جایگاه ویژهای در تردد مسافران از رشت به سمت فومن و غرب گیلان داشته است. چنانکه این پل در زمان استقرار جنگلیها به رهبری میرزا کوچکخان، مهمترین راه ارتباطی بین رشت و فومن محسوب میشد.
جهانگیر سرتیپپور، شهردار رشت در سالهای ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۳ خورشیدی، در کتاب «نامها و نامداران گیلان» از مزارع اطراف این پل نوشته است. مزارعی که به مرور با شکلگیری کوچه، خیابان و در نهایت ساختمانسازیهای بیحد از بین رفت. امروزه پل بتونی جدیدی بر روی پل خشتی قدیمی ساخته شده و سالهاست این پل قدیمی در انزوای خود فرورفته، چرا که با وجود سپری شدن ۲۵ سال از ثبت ملی آن در فهرست بناهای تاریخی، همچنان فرسوده، رها شده و مورد بیمهری قرار گرفته است.
«آبچشمهای» سطلی یک قِران
در سالهای دور، چشمهای جوشان زیر پل خشتی چماسرا در جریان بود که اهمیت ویژهای، در زندگی مردمان این محله و همچنین شهر رشت داشت. براساس گفته اهالی قدیمی چمارسرا، در این محل چشمهای قرار داشت که به «آب چشمهای» معروف بود. تمام قدیمیهای محله چمارسرا از این چشمه با نوستالوژی خاصی که آمیخته با خاطرات کودکیشان است، یاد میکنند و افسوس میخورند.
یکی از اهالی قدیمی چمارسرا، درباره «آب چشمهای» میگوید: «در گذشته، این آب آنقدر تمیز و گوارا بود که مردم اعتقاد داشتند؛ این آب نظر کرده است. در قدیم آب چشمهای، سطلی یک قِران به فروش میرسید و آن را با گاری اسب و اَرابه برای فروش به دیگر نقاط شهر میبردند». البته باید به این نکته اشاره کرد که سالهاست این چشمه به دلیل همجواری با پمپ بنزین چمارسرا آلوده شده و بنزین به آب چشمه نشت و آن را غیرقابل شرب کرده و حتی بارها موجباب آتشسوزی در این منطقه را نیز فراهم کرده است.
مسجد تاریخی چمارسرا
مسجد قدیمی چمارسرا نیز یکی از بناهای تاریخی این محله است که البته تاریخ دقیق ساخت آن مشخص نیست. این مسجد، کوچک دارای منارهای آجری است که به آیات قران مزین شده و در کنار آن، نام فردی به نام «مشهدی صادق عطار ولد مرحوم کربلایی حسین، ۲۱رجب ۱۳۳۶» نوشته شده که البته ممکن است نام سازندهی این مسجد باشد. جالب آنکه «ساموئل گتلیب گملین»، جهانگرد اروپایی، در سفرنامهی خود، در کتاب «سفر به شمال ایران»، در سالهای ۱۱۸۴ تا ۱۱۸۸ قمری برابر با ۱۱۴۹ تا ۱۱۵۳ خورشیدی، از این مسجد نام برده است.
در خیابانی که نبش آن، مسجد قدیمی چماسرا قرار دارد، مملو از دکهها و مغازههای کوچک با سقفهایی کوتاه است که کارکرد اکثر آنها، قهوهخانه و یا زغال فروشی است. این خیابانِ پر تردد و تقریبا باریک، اکثر اوقات با ترافیک بالایی روبروست. یکی از کاسبان قدیمی این خیابان که در این محله سالهاست، مغازه چراغسازی دارد، میگوید: «این ردیف قهوهخانهها و زغالفروشیها در چهل و اندی سال اخیر شکل گرفتهاند. بیش از ۵۰ سال پیش، دقیقا از آرامگاه دانایعلی تا مدرسه حجتی، یکسره گورستان بود که بعدها به منظور خیابانسازی، صاف شد و کمکم مغازهها و دکهها در اطراف آن شکل گرفتند.»
آرامگاه دانایعلی
آرامگاه دانایعلی، یکی از عارفان قرن سیزدهم، یکی از نمادهای شاخص این محله است نمای بیرونی مقبره متقارن و فضای داخلی آن با کاشیهای آبیرنگ نمایی زیبا فراهم کرده است. این آرامگاه در دهه چهل خورشیدی در راستای تعریض خیابان آماده تخریب بود که به دلیل مخالفت مردم، از تخریب آن جلوگیری به عمل آمد. بنابراین این آرامگاه به دلیل تعریض خیابان بیستون، اکنون در وسط گذرگاه اصلی قرار دارد.
بنای تاریخی دیدهبانی
بعد از پل چمارسرا، بقایای یک قلعه دیدهبانی که یادگار مبارزات جنگلیها و میرزاکوچک است به چشم میخورد. اهالی قدیمی چمارسرا میگویند؛ در گذشته این قلعه، دارای سری گنبدیشکل و زیبا بود که به مرور تخریب شد و امروز بنایی فرسوده و رها شده است.
اولین دباغخانه گیلان در محله چمارسرا
پشت بنای دیدهبانی، فضای بزرگ گودی که به چشمهی قدیم راه دارد، دیده میشود. یکی از ساکنان قدیمی این محله، که من را برای نشان دادن زمینهای پشت برج دیدهبانی همراهی کرد، در حالی که به زمینهای پایین تپه اشاره میکند، میگوید: «اولین دباغخانه گیلان در این مکان قرار داشت. این زمینها متعلق به آقای چرمچی بود که امروزه نیز کوچهای به همین نام در این مکان وجود دارد.»
به گفته اهالی قدیمی این محله، اولین دباغخانه گیلان در چمارسرا ساخته شد. حوضی بزرگ به عمق یک متر برای آمادهسازی پوستها در این مکان قرار داشت که آبش از چشمه زیر پل، لولهکشی شده و دور تا دور زمینهای اطراف دباغخانه، پوشیده از توتون بود. گویا این دباغخانه ۵۰ سال پیش آنقدر فعال بود که کارگران بسیاری هر روزه از صبح زود تا غروب در آن کار میکردند. از اینرو، اطراف دباغخانه، خانههایی برای زندگی کارگران ساخته شده بود. تمامی پوستهای گاوها و گوسفندهای شهر رشت و اطراف برای دباغی به این مکان آورده و پس از آمادهسازی به شهرهای اطراف فرستاده میشد.
بوستان سالار مشکات و یخچال قدیمی
بوستان سالار مشکات، یکی از زیباترین و پردرختترین باغهای تاریخی شهر رشت است. این باغ متعلق به «حسینعلی سالار مشکات» یکی از مالکان صاحبنام رشتی در دوره پهلوی در دهه چهل خورشیدی بود. به گفته اهالی قدیمی این محله، این باغ پوشیده از درختان آزاد، فندق، مازو و مانند آن بود که روزهای تعطیل، مکانی پرطرفدار برای برای گردش و تفریح خانوادهها، در سایهسار درختان سربه فلککشیدهی این بوستان به شمار میرفت.
در این باغ، تنها بقایای یخچال طبیعی باقیمانده در ناحیه شمال گیلان، با عمق ۱۰ متر از سطح زمین و قطر ۲۰ متر قرار دارد. در گذشته، کارگران سالار مشکات، در زمستان این یخچال را لبریز از برف میکردند و با سرخس میپوشاندند و در فصل گرما، یخهای انباشته شدهی آن را برای فروش به خانهها میبردند و یا برای تهیه یخدربهشت، به دورهگردان شهر میفروختند. امروزه اگر چه هنوز باغ سالار مشکات، پردرخت است، اما به گفته اهالی قدیمی، به پای آن بوستان انبوه سالهای دور با آن تعدد و تنوع گیاهی نمیرسد. چندسال اخیر بخشی از این باغ توسط شهرداری خریداری و احیا شد، اما متاسفانه در روند احیاسازی آن، بسیاری از درختان آزاد تنومند باغ بریده شدند.
سخن آخر آنکه محله چمارسرای رشت از حیث سابقه و بناهای تاریخی، یخچال قدیمی، باغهای زیبا و مشاغل پررونق گذشته، یکی از محلات مهم تاریخی این شهر بوده که برای اهالی قدیمی این شهر، مملو از نوستالوژیها و خاطرات بومی دور است. محلات قدیمی، بناهای تاریخی، رودخانهها، باغها و دیگر مواهب طبیعی از آثار تکرار ناشدنیاند که این روزها توجه به آنها به باد فراموشی سپرده شده است. باید به فکر محلات قدیمی شهرمان باشیم و نگذاریم به بهانهی بازسازی، مرمت و بهرهوری، با سهلانگاری نابود شوند.
گزارش از: الهام کیانپور، روزنامهنگار و پژوهشگر
انتهای پیام/
نظر شما