مجتبی گهستونی، فعال رسانهای در یادداشتی نوشت: هشتم دیماه بنای آرامگاه یعقوب لیث صفاری (رادمان پور ماهیک) که در جندی شاپور شهرستان دزفول مدفون است در فهرست آثار ملی میراثفرهنگی ایران ثبت شد.
علاوه بر نقش موثر یعقوب لیث در احیا و گسترش زبان فارسی، ویژگیهای معماری بنا که از دوره سلجوقی تا به امروز الحاقهایی داشته موجب ثبت ملی شدن بنا شده است. از ویژگیهای منحصر به فرد آرامگاه، گنبدهای دندانهدار مخروطی شکل است که نمونه آن را فقط در خوزستان و در برخی از بقعهها از جمله در دانیال نبی واقع در شوش میبینیم.
یعقوب لیث دومین شخص پس از فردوسی برای زنده نگهداشتن زبان فارسی است. به گفته بزرگان فرهنگ و ادب ایران زمین، بیگمان چنین است. هرکس با پیشینه ایران نو پس از اسلام آشنا باشد این شیرزاد ایرانی را گرامی میدارد. رویگر زادهای که از رویگری به فرمانوری رسید. اما ارزش یعقوب لیث، فرمانوری او نبود. بسیاراند کسانی که به پایگاههای بلند رسیدند و فرمانوری کردند. اما آنچه همه ایرانیان را در برابر بزرگمردی آزاده مانند یعقوب به کرنش وا میدارد، آنان را بر میانگیزد که او را بستایند، کاریست بزرگ که یعقوب انجام داد.
او هنگامی که در نبردی بر دشمنان ایران چیرهگی جسته بود سروده سخنوری را شنود. آن سخنور در زبان تازی یعقوب را ستوده بود. یعقوب به خشم آمد. گفت آنچه را من اندر نیابم چرا باید گفت. از آن پس سخنوران پارسی گفتن گرفتند. زبان دربار یعقوب، زبان پارسی شد. این هنر بزرگ یعقوب است. از سویی دیگر او بدان سان دلبسته و باورمند به ایران بود که در برابر ستمگران ایستاد.
اما چرا وجود آرامگاه یعقوب لیث به عنوان یک ظرفیت مهم فرهنگی و اجتماعی و تاریخی مهم است؟ چون خوزستان سرزمین و گهواره تاریخ و تمدن است. رنگین کمان اقوام است. حضور یعقوب لیث در مثلث میراثهای جهانی چغازنبیل، شوشتر و شوش این قابلیت را دارد که بتواند جذب کننده باشد و به نشانهای موثر برای جذب تورهای گردشگری تبدیل شود.
استقرار آرامگاه یعقوب لیث در محدوده شهر باستانی جندی شاپور که از نخستین شهرهای دانشگاهی پزشکی عهد باستان است این قابلیت را دارد که به واسطه وجود پایگاه ملی جندی شاپور به محلی برای تولید فکر و اندیشه و انجام پژوهشهای فرهنگی تبدیل شود.
بیهیچ تردیدی روح یعقوب لیث که شهریاری از دیدار سیستان است، خشنود از خفتن در سرزمین خوزستان است. این سرزمین محل آبهای جاری است و آفتاب هم در این سرزمین تابناک است. کوهستانهای ستیغی دارد. مردمانی که در سرزمینهای کوهستانی و کوهپایهها زندگی میکنند به ناچار از زمینه زندگانی خویش از آنچه در پیرامون خود همواره میبینند اثر میپذیرند. خوزستان سرزمین کوههای گرانسنگ است. از همین روست که خوزیان مردمانیاند پرتلاش، سختکوش و نستوهاند. خوزستانیها به آسانی در برابر دشواریها، بازدارندهها و تنگناها از پای در نمیافتند.
یعقوب لیث، این رویگرزاده سیستانی در زمرده مردمان با پشتکار و شجاع بود که بر ایرانی بودن خود مفتخر بود. خصلت پهلوانی داشت و از اجتماع گریزان نبود.
از سویی دیگر آب، همه میدانیم که آب مایه زندگی است. اگر آب نباشد زندگی نخواهد بود. آب وارونه و پادینه کوه است. کوه نماد سختی و پای برجایی است. آب نماد نرمی و روانی است. خوزیان شکر خویاند. خویی نرم و مهربان دارند. این را میتوان از نگاهی بسیار فراخ با آب پیوند داد. مردمانی استوار و پایدار که در برابر سختیها و دشواریها وا نمیدهند و از پای در نمیآیند. این دوگانگی شگفتیآور ارزشمند میتواند به کوه بازگردد و آب. یعقوب لیث در دیاری از شرق ایران زاده شده که خود در پیوند با کوه و آب بود و سرانجام در سرزمینی از غرب ایران، یعنی خوزستان چشم از جهان فرو بست که خود سرزمین آبهای شور، شیرین و روان است و کوههای آن سر به فلک کشیدهاند.
یعقوب لیث از آزاد مردان ایرانی و از عیاران بود. مایه شگفتی هم نیست زیرا که یعقوب در سرزمین پهلوانان زاده شده بود. به پاس دلیریها و ایران دوستی بیکران یعقوب، ما او را گرامی میداریم. او را یکی از برومندترین فرزندان این سرزمین سپند میشناسیم.
انتهای پیام/
نظر شما