روز سیاه و خونین رژیم پهلوی در ورامین

مردم انقلابی ورامین، از ابتدای سال ۵۷ با سرعت بخشیدن به فعالیت‌های انقلابی خود، با برگزاری مجالس سخنرانی و برپایی راهپیمایی و تظاهرات متعدد، درصدد یکسره نمودن کار رژیم پهلوی برآمدند.

محمدرضا تاجیک روزنامه‌نگار و ورامین‌شناس در یادداشتی نوشت: با شروع نهضت امام خمینی ره، مردم ورامین لبیک گویان حمایت خود را ازایشان اعلام داشته و با قیام خونین خود در ۱۵ خرداد سال ۴۲ ثابت نمودند در حمایت از مرجعیت، ولایت و برچیدن رژیم پهلوی از پای نخواهند نشست.

از این تاریخ به بعد اعتراضات مردمی هر روز شدیدتر و شعارها با نشانه گرفتن شخص شاه، تندتر شد. اما در روز ۱۰دی سال۵۷، اعتراضات مردم در ورامین رنگ دیگری به خود گرفت. حدود ساعت ده صبح، جوانان انقلابی ورامین با جمع‌آوری تعدادی لاستیک فرسوده و آتش زدن آن، خود را برای یک راهپیمایی اعتراض‌آمیز دیگر آماده می‌کردند. از هر گوشه شهر، دود غلیظی به آسمان برخاسته و چهره ورامین تبدیل به شهری جنگ‌زده شده بود.

ماموران شهربانی در خیابان شهداء فعلی مستقر و از ساختمان مرکزی خود محافظت شدیدی می‌کردند و حتی تعدادی از آن‌ها اقدام به نگهبانی و محافظت از منزل سروان مظاهری رئیس شهربانی و منازل دیگر ماموران شهربانی در سطح شهر کرده بودند.

روز به نیمه رسیده بود که در خیابان شهداء و در نزدیکی پمپ بنزین، یکی از مامورین با باتوم به یک جوان حمله و او هم پس از توهین به شاه، اقدام به فرار می‌نماید. در این هنگام مامور شهربانی اقدام به شلیک‌های متعدد به سمت جوان متواری می‌نماید که یکی از گلوله‌ها به حسن کریمی یکی از دبیران آموزش و پرورش که به دنبال تهیه بنزین برای خودرواش جهت اعزام همسر باردارش به بیمارستان تهران بود اصابت و او را نقش بر زمین می‌کند. این امر باعث اعتراض و هجوم انقلابیون به سوی مامورین و درنتیجه مجروحیت تعدادی از انقلابی‌ها می‌گردد.

پیکر مجروح‌ایشان و دیگر مجروحین توسط مردم با خودروهای شخصی به درمانگاه بیمه در منطقه کارخانه قند منتقل و در آنجا حسن کریمی به علت شدت جراحات وارده شهید می‌گردد.

برای آنکه پیکرایشان به دست نیروهای ساواک و شهربانی نیافتد، تعدادی از همراهان اقدام به انتقال این شهید با آمبولانس به مقابل مسجد صاحب الزمان عج که از پایگاه‌های انقلابی‌ها بود می‌نمایند.

در مقابل مسجد، پیکر را با برانکارد از آمبولانس خارج و با حرکت به سمت میدان و خیابان طالقانی اقدام به تشییع نموده و در ادامه با عبور از کوچه شهید تاجیک فعلی، وارد خیابان حامدی و از آنجا به خیابان شهداء سرازیر شده و به سمت امامزاده کوکب الدین و ساختمان شهربانی حرکت نمودند.

جمعیت تشییع‌کننده خشمگین، با سردادن شعارهای انقلابی، هنگامی که به ابتدای کوچه شهربانی رسیدند موجب وحشت مامورانی شدند که اقدام به تشکیل صف نموده تا از تعرض احتمالی تشییع‌کنندگان به ساختمان شهربانی جلوگیری کنند.

در این هنگام، ماموران وحشت‌زده که به اسلحه مجهز بودند، اقدام به شلیک به سمت تشییع‌کنندگان نموده و تعداد زیادی را زخمی می‌کنند. مسعود میرزایی با شلیک استوار مقصود واحدی به بازویش زخمی و مامور دیگری به نام نوروزی تیر خلاص را به مغزایشان شلیک می‌کند. یکی دیگر از جوانان انقلابی به نام محمدحسین شیرازی که به قصد کمک به سمت مسعود میرزایی می‌آید، با رگبار ماموران شهید می‌شود.

همزمان با تشییع پیکر شهدا، عده‌ایی از انقلابی‌ها ضمن سردادن شعارهای ضد رژیم و دیوارنویسی بر علیه خاندان سلطنت، اقدام به چسباندن دست‌های آغشته به خون بر روی دیوارهای سطح شهر و ایجاد صدمه و خسارت به منازل ماموران شهربانی حاضر در این ماجرا پرداختند.

به خاطر این واقعه و با درخواست شهربانی، در زمانیکه هنوز اعتراض‌ها ادامه داشت، تعدادی نیروی نظامی گارد شاهنشاهی با دو هلیکوپتر از تهران به ورامین اعزام و از همان ابتدا با ایجاد حرکتی مانور گونه، اقدام به پرتاب گاز اشک‌آور، شکستن شیشه‌های مغازه‌ها، آتش زدن برخی خودروها و موتورسیکلت‌ها، ضرب و شتم مردم معترض و ترددکنندگان سطح شهر نموده و با ایجاد جو ارعاب و وحشت و متفرق نمودن مردم، کنترل شهر را در دست گرفتند.

به خاطر جو امنیتی ایجاد شده، به صورت مخفیانه پیکر شهید شیرازی در آستان امامزاده شاه حسین (ع)، پیکر شهید میرزایی در آستان امامزاده طاهر و مطهر(ع) منطقه خیرآباد ورامین دفن و پیکر شهید کریمی نیز به درخواست خانواده و با کمک برادر همسرش مخفیانه به تهران منتقل و در بهشت زهرا خاکسپاری گردید.

اینگونه بود که راه پیمایی آرام و اعتراضی مردم انقلابی ورامین با دخالت ماموران شهربانی و با حضور نیروهای نظامی گارد شاهنشاهی به خاک و خون کشیده شد و با شهادت سه نفر از جوانان انقلابی ورامین و مجروحیت بیش از پانزده نفر، روز سیاه و خونین دیگری توسط عوامل رژیم پهلوی در تاریخ ورامین و ایران به ثبت رسید.

هرچه بود، انقلاب اسلامی شکوهمند ایران ۴۲روز بعد از این واقعه به پیروزی رسید و اکنون که سال‌ها از آن می‌گذرد، هنوز داغ دلمان تازه است.

انتهای پیام/

کد خبر 1403100900499
دبیر مهدی نورعلی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha