مجتبی گهستونی، فعال رسانهای در یادداشتی نوشت: سال ۱۳۰۴ بود که به فرمان رضا شاه، اهواز باردیگر مرکز استان خوزستان شد.
اما از حالا برای سال ۱۴۰۴ که مصادف با یکصدسالگی شکلگیری اهواز مدرن است باید آستین بالا زد و اهواز را از چند منظر مورد بررسی قرار داد.
یکصد سالگی تبدیل شهر بندری اهواز به عنوان مرکز خوزستان در یک قرن پیش به معنی اینکه اهواز پیشینه تاریخی ندارد نیست، باید در کنار نام تاریخی اهواز دیگر نامهای باستانی این شهر مثل وکسین، هرمز اردشیر، تاریانا، اوژ را بارها تکرار کرد.
اهواز از قدیمیترین شهرهای خوزستان است که در کتیبههای باستانی هم از آن نام برده شده است. این منطقه در زمان سلاطین ایلامی، هخامنشی، ساسانی و تا سدههای نخست دوره اسلامی شهری آباد و پر سکنه بوده است. ساسانیان در اهواز پلها و سدهایی بر روی کارون بنا کردند، اما از قرن ششم به بعدبه علت خراب شدن سدها از جمله سد شادروان و نیز وقوع جنگهاو اغتشاشات داخلی، اهواز ویران شد و در زمان ناصرالدین شاه قاجار به رونق دوبارهای دست یافت. علت رونق این منطقه حفر کانال سوئز در مصر و توجه اروپاییان به منظور بهرهبرداری سیاسی به جنوب ایران بود که تحولاتی را در بازرگانی این شهر بوجود آورد. ناصرالدین شاه از این فرصت برای گسترش کشتیرانی بر روی کارون استفاده کرده و بندرگاهی به نام«ناصریه» ایجاد کرد ولی سالهای بعد این شهر نام قدیمی خوداهواز را باز یافت. از بین رفتن سد بزرگ آن در اواسط قرن نهم هجری قمری سبب خرابی واقعی این شهر گردید و مرکزیت آن به شوشتر منتقل شد.
در ماههای اخیر به مدیران خوزستان و به خصوص به متولیان امر در اداره کل میراثفرهنگی گردشگری صنایعدستی خوزستان پیشنهاد دادم تا با تشکیل دبیرخانه و انجام برخی رویدادهای مردمی به استقبال «یکصدسالگی تشکیل اهواز مدرن» برویم تا ضمن معرفی هرچه بهتر اهواز حس تعلق به این شهر بیشتر شود.
اهواز بیش از ۴۰ اثر و محوطه ثبت ملی در فهرست میراثفرهنگی کشور دارد. بقایای شهر باستانی هرمز اردشیر که متعلق به دوره ساسانی است نخستین اثر اهواز محسوب میشود که در سال ۱۳۱۲ ثبت ملی شد.
آخرین اثری که در اهواز ثبت ملی شد، آثار یک گورستان و نیایشگاه صخرهای معروف به «آرامستان و نیایشگاه کوهساران» متعلق به دورههای مختلف تاریخی است که به عنوان نگارنده این نوشتار افتخار داشتم که در سال ۹۰ آن را شناسایی و پس از یک دهه در سال ۱۴۰۰ با کوشش باستانشناسان ثبت ملی کنیم.
ضمنا مهمترین منابع آبی اهواز که دلیل اصلی شکلگیری آنشد، رودخانه کارون است که از زردکوه بختیاری سرچشمه میگیرد. این رود که تنها رود قابل کشتیرانی ایران است با ۸۵۰ کیلومتر درازا طویلترین رودخانه محسوب میشود. رودخانهیکارون، اهواز را به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم کرده است.
یاقوت حموی و حمزه اصفهانی و مقدسی میگویند: «اهواز قدیم به وسیله نهر شاهجرد به دو محله بزرگ تقسیم شده بود.محله غربی که بین رودخانه و نهر شاهجرد واقع و جزیرهخوانده میشد و محله شرقی که در پای کوه و بازار و مسجدجامع در آن بنا شده بودند و به اصطلاح شهر یا مدینه خوانده میشد.»
ابن منشاد مینویسد: «اهواز شهر بزرگی است، مردمش زرتشتی و مسلمان و انبار کالاها و فرآوردههای خوزستان شکر، بافتههای پشمی، جامههای دیبا، پارچههای کنفی و دیگر محصولات را از همه شهرهای ایران به اهواز میآورند و از این شهر و به وسیله کشتی از راه خلیجفارس به هندوستان، چین و از راه بصره عراق و اصفهان به سایر کشورهای جهان حمل میکنند. بازرگانان و سوداگران و بیگانگان در این شهر سود بسیار میبرند. نام اهواز با کالاهای شکر و پارچه، در همه جهان مشهور و به بزرگی موصوف بود و به همین جهت عربها اینشهر را «سوقالاهواز» نامیدهاند.»
کشتیرانی در خوزستان از طریق رود کارون صورت میگرفته و به ناچار دو بخش بوده است. در شاخه کارون شمالی از شوشتر تا اهواز و در شاخه جنوبی از اهواز تا خلیجفارس کشتیرانی میشده است. این امر به این دلیل بوده است که در مسیر کارون در محل کنونی اهواز صخرهای بزرگ قرار داشته که عبور کشتی از آن را ناممکن میکرده است. همچنین ویرانههای سد اهواز نیز مانع دیگری برای کشتیرانی بوده است. بنابراین کشتیهایی که از شوشتر میآمدند در محل اهواز بارها را به کِشتی در سمت دیگر صخره منتقل میکردهاند. این کار باعث به وجود آمدن انبارها و کاروانسراهای بسیاری در اهواز شد و یکی از دلایل رونق تجارت در اهواز هم همین امر بوده است. در شوشتر اسنادی به دست آمده که حاکی از تجارت دریایی با دورترین بندرهای دنیاست و این امر جز با وجود بندری درکنار صخره پیش گفته برای تخلیه و بارگیری مجدد میسر نمیشده است.
اهواز نوین پس از اعطای اجازه ناصرالدین شاه به خارجها برای کشتیرانی در قسمت جنوبی کارون رونق دوباره یافت زیرا وجود رشته سنگی در محل کنونی پل هفتم مانع از ادامه مسیر کشتیها به قسمتهای بالا دست کارون میشد و کشتیها ناچار بودند بار خود را در جنوب اهواز تخلیه کنند و سپس به کشتیهایی که در شمال صخره بودند منتقل کنند. کمکم ساختمانها و تأسیساتی در این قسمت به وجود آمد و رونق آن هر روز بیشتر شد. ابتدا قسمت شرقی شهر شکل گرفت و«محله اهواز قدیم» و «خیابان ۲۴متری» تقریباً اولین قسمتهای اهواز جدید بودند.
به متولیان امر در شهرستان اهواز به این دلیل پیشنهاد دادم تا دبیرخانه یکصدسالگی شکلگیری اهواز مدرن تشکیل شود چون نیازمند بارخوانی دوباره شهر اهواز هستیم. چون تقویت حس تعلق به شهر اهواز با تاکید بر تکیهگاههای فرهنگی ضرورت دارد. لازم داریم که بر اساس نظریههای فرهنگی برای شناخت شهر و مدیریت گام برداریم. اما شناخت و بررسی شهر مستلزم درک ابعاد و ویژگیهای شهرنشینی در دوره معاصر است.
ما با تشکیل دبیرخانه یکصدسالگی اهواز مدرن، تصمیم داریم تا گفتمان مطالعات شهری، به ویژه اهواز پژوهی را به بلوغ روش شناختی و معرفت شناختی برسانیم. ما باید بتوانیم بهتر از هر زمان دیگری درباره شهر اهواز و مردم آن سخن بگوییم. «گفتمان اهواز پژوهی» به مثابه نوعی گفتمان شهری است که تمام کارکردها، ویژگیها و ابعاد یک شهر مدرن را میتواند دارا باشد و به خرده گفتمانهایی که در درون گفتمان شهری اهواز وجود دارد، بپردازد.
با تشکیل دبیرخانه یکصدسالگی اهواز مدرن، موضوعاتی همچون تحول سیمای شهر، شهر خلاق و رنسانس شهری و سیاستفرهنگی میتواند مورد نقادی قرار بگیرد. اما توجه به چشمانداز فرهنگی به مثابه گفتمان شهری، زمینههای تاریخی رشد شهر، تحول گفتمانهای شهری، مدرنیته و انقلاب شهرنشینی، میتواند به ظهور گفتمان فرهنگی شهر کمک کند. شهر مدرن مامن هیجان، آزادی و تحول است، به بیان دیگر شهر مدرن محرک بروز خواستهای فردی است که در نهایت میتواند به جنبشهای فرهنگی مبدل شود.
کوتاه سخن اینکه، با تشکیل دبیرخانه یکصد سالگی اهواز مدرن، میکوشیم به تمام ابعاد و روزنههای پهنه فرهنگی شهر مدرن با محوریت شهر اهواز بپردازیم.
انتهای پیام/
نظر شما