حمید الماسینیا فعال رسانهای در یادداشتی نوشت: در جزیره قشم این موسیقی امروزه به نام «عضوا» خوانده میشود در این موسیقی خط اصلی اجرا به دست دهل بزرگ است.
در قدیم کشتیهای باری و مسافری از بنادر مختلف قشم پس از باربندی و مسافرگیری به مقصدهای مختلف روانه میشدند و به شهرهای مختلف هند و سواحل گوناگون قاره آفریقا و گاه تا شمال قاره آفریقا میراندند.
نیروی محرکه این سفینههای دریا شکاف در وهله اول باد و در مرحله دوم نیروی انسانی بوده است و به هر صورت نیروی انسانی همیشه در جوار بادهای مساعد هم به کار گرفته میشده است.
شب و روز راه طولانی و گاه بادهای مخالف که ناگریز به باز کردن بندهای «شُرطِه» میشدند و در بلوای طوفان این جاشویان و پارو زنان سفینههای بودند که جان خود و جان دیگران را باید نجات دهند.
در سفرهای طولانی، استفاده از نیروهای معجز آسای موسیقی و سحر این موهبت خداوندی میتوانست بسیار کار ساز باشد. نیرویی که با اشتغال روحانی مغز و روح باعث میشد که تخلیه نیروی عضلات به آرامی انجام گیرد و نشاط موسیقی موجب آن شود که یک جاشو بتواند بیش از قدرت طبیعی و خدادادی بدنی و با استفاده به موقعتر از حرکتهای اهرمی پاروها مدت زمان بیشتری در این کار طاقت سوز دوام بیاورد.
روحیه شرقی، مخصوصاً روحیه ایرانی همیشه با شکنجه موجودات زنده و زورگویی و شلاق مخالف بوده است. پس راه چاره، دلنشینتر کردن «رزیف» با انتخاب ملودیهای نرم و هموار با روحیه شرقی جاشویان و کاربری کلام موزون و دلنشین با مفاهیمی گاه حماسی و هیجانانگیز و گاه عاشقانه و فراقی که یاد و یادبود جادویی معشوق را در ذهن جاشوی عاشق بیدار کند و او خویش را در رخوت این مرور عاشقانه فراموش کند و روان و توانش نفرساید.
سرگروه مجلس ناخدای کشتی است و عصای درشت گرز گونهای در دست دارد که نشانه اقتدار و فرماندهی و سکان ناخدایان است. بر بدنه عصای ناخدا نقشی پیچ در پیچ را میبینی که چون ماری بر بدنه سکان پیچیده است. این مار نماد «مهری» و یادگار اجداد مهرپرستان است.
همان ماری که در داروخانهها بر بدنه مخزن داروهای زهرآگین اما آرام بخش میبینیم. آیا این همان ماری نیست که اگر ما آن را گم کنیم، بیمار میشویم؟ و اهالی رزیف را میبینیم که آنان نیز هر یک چوبدستی ترکه گونه در دست دارند. خیلی نازکتر از آنچه که پیر و مرشد و ناخدا در دست میگیرد.
این ترکهها نماد پارو هستند که به فرمان مرشد(ناخدا) باید چونان تازیانههایی بر بدنه امواج سهمگین دریا فرود آیند تا از خروش بازایستد. این ترکهها نیز نقشهای مارپیچ دارند، یعنی همان گونه که مرشد از نفس پیر بهره میگیرد و جان تازه میکند و به تندرستی روان میرسد، پاروهای نمادین جاشویان(سالکان) نیز چون سکان فرماندهی ناخدا(پیر) میتواند جانبخش و نجات دهنده باشد. چرا که هر دو یک جنساند(از چوب) چونان که انسانها نیز از یک جنساند.
موسیقی عضوا که امروز در جزیره اجرا میشود یادگار لحظه لحظههای تجربه ناخدایان و سکانداران و جاشویان دریا دل است.
این موسیقی شرح اتفاقات سفر دریایی برای ملوان هاست که از زمان کشیدن لنگر و بادبان آغاز میشود و تا بازگشت به مبدا ادامه دارد و ملوانان این موسیقی را در قالب موسیقی کار اجرا میکردند که خود شامل چندین بخش میشود و به عنوان مثال در بخشی از سفر برای درامان ماندن از طوفان و باران ذکر حضرت رسول (ص) میخواندند.
قدمت این موسیقی به حدود هزار سال پیش که ساکنان بندر کنگ و بندر مروارید(بندر لنگه فعلی یا گوگانا) جزیره هرمز و جزیره قشم از راه دریا تجارت پارچه و ادویه میکردند، بر میگردد.
موسیقی بومی قشم تجلی کامل غم گُریزی مردم نگین خلیج فارس است، مردمی نجیب که اندوه بسیاری از باران کم، اجبار در پرداختن به کارهای سنگین برای گذران زندگی، بیپناهی و هزار و یک عامل غم افزای دیگر، زندگی اندوهناکی را برای آنان مهیا کرده است.
برای شناخت هر چه عمیقتر موسیقی یک منطقه، علاوه بر بررسی عناصر موسیقایی، به عوامل فراموسیقایی آن ناحیه نیز باید توجهی دقیق و وافر داشت. با این نگاه، نخستین مؤلفه مهم، شناخت خاستگاه و چرایی وجود موسیقی در میان مردم هر قوم و قبیله است.
تاریخ اجتماعی، جغرافیایی زیستی، باورهای مردم، مذهب، چگونگی و میزان ارتباط با فرهنگهای مجاور، روش زندگی اجتماعی، چگونگی چارهاندیشی مردم برای رفع نیازها و مقابله با عوامل طبیعی و اجتماعی و بسیاری عوامل دیگر میتواند به طور مستقیم یا غیر مستقیم در شکلگیری موسیقی مردم یک منطقه نقش داشته باشند.
همه اتفاقات یک زندگی اجتماعی و یا تأثیر حوادث آن در ذهن نخبگان و کسانی که حساسیت و قابلیت بروز بیشتری دارند ته نشین میشوند و به شکلهای مختلف بازتابی دیگرگون دارند که حاصل آن چارهیابی برای رفع مشکل یا نیازی عمومی است.
این چرایی هنر است که نیاز به اضافه ادراک و قدرت کیمیاگری دارد عواملی که با چاشنی خلاقیت باعث به وجود آمدن هزار و یک اثر بیهمتا و اعجابانگیز میشوند.
مراسم عضوا به طور معمول از سوی سه یا چهار دهل گپ(دهل بزرگ) سه سمع (دایره پوستی) یک تا، سه خواننده، گروه همخوان با عصاهایی از خیزران که هدایتکننده حرکات آنهاست اجرا میشود.
گروه اجرایی این مراسم دست کم ۲۵ نفر هستند که در حال حرکت متناسب با صدای دهل و حرکت با ضرب قوی آواز خوانان و عصا کوبان نوعی از رقص محلی را ارایه میدهند.
چنین به نظر میرسد که عضوا نام رایج این مراسم نزد اعراب و رزیف نام رایج آن نزد مردم روستاهای جزیره قشم و حوزه شمالی خلیج فارس است.
جلوههای گوناگون موسیقی در جزیره قشم با توجه به آمار جمعیت، پراکندگی آن و وسعت جغرافیایی، بسیار جالب توجه است، موسیقی در این جزیره در یک طبقهبندی کلی در موسیقی نی جفتی، موسیقیهای درمانی(زار - نوبان)، آوازهای عروسی، مولودیخوانی، موسیقی کار - رزیف (عضوا - لیوا)، آوازهای زنان، لالاییها، موسیقی کولیان، موسیقی مذهبی، موسیقی عود و موسیقی نی زبانه دار قابل بررسی هستند.
انتهای پیام/
نظر شما