میراث آریا: مردم زنجان تنها آخرین چهارشنبه سال را جشن نمیگرفتند و در همه چهارشنبههای اسفندماه مراسم خاصی برگزار میشد. چهارشنبه جوان، کوله چهارشنبه (چهارشنبه کوتاه)، گودوخ چهارشنبه (چهارشنبه تازه زاییده شده) و ایلآخور چهارشنبه (آخرین چهارشنبه سال) عناوینی بود که زنجانیها برای چهارشنبههای اسفندماه انتخاب کرده و در هرکدام جشنهایی با اجرای مراسم خاصی همانند آویزان کردن سنگ از شاخههای درخت که تحمیل نوعی باروری به درخت است، برگزار میکردند
در منطقه زنجان و آذربایجان به دلیل اعتقاد به نحسی روزهای چهارشنبه، چهار چهارشنبه ماه اسفند را جشن میگرفتند و در عین حال به درگاه خداوند منان نیز نیایش میکردند.
برای رفع نحسی و به سامان شدن زندگی، چهارشنبههای ماه اسفند نام خاصی برای خود داشت و بر همین اساس چهارشنبه اول را «اید» چهارشنبه (چهارشنبه جوان) میگفتند.
در این چهارشنبه داخل باغچهها و جلوی ناودانیها و یا هر کجای دیگر که در مسیر آب باران باشد، تعدادی گندم یا ذرت یا عدس و ماش میریختند و اعتقاد داشتند باران آنها را با خود به طبیعت خواهد سپرد، آذوقه یک سال فراهم خواهد شد و بعد در سفره چهارشنبه میوه هفت مغز و قاووت میخوردند.
چهارشنبه دوم ماه اسفند را قودوخ چارشنبه (بچه چهارشنبه) میگفتند و اینکه به چه مناسبت این نام بر آن اطلاق شده مشخص نیست.
در چهارشنبه دوم نیز بیشتر به احشام و چهارپایان میپرداختند و به نوعی آنها را برای ایام سال نو آماده میکردند، یعنی موی گردن و دم آنها را میچیدند و کوتاه میکردند و گاهی به صورت پله نیز در میآوردند و بعد آنها را در هم میبافتند.
در این روز احشام را به صحرا نمیبردند و بدین وسیله آمدن فصل بهار را به حیوانات نیز تحمیل میکردند و در شب چهارشنبه دوم خوردنیهای گوناگون در سر سفره بود و اقوام بعد از خوردن خوردنیها به جشن و پایکوبی میپرداختند.
چهارشنبه سوم نیز به کوله چهارشنبه معروف بود و نامگذاری چهارشنبه سوم نیز به کوله نوعی کوتاه شدن و سپری شدن و مدت کمی از چیزی باقی ماندن را در ذهن متبادر میکند.
کوله یعنی کوتاه و نوعی به آخر رسیدن زمستان است و به هر صورت چهارشنبه سوم با عنوان کوله چهارشنبه معروف بوده و در این روز نیز مراسم و جشنهایی برپا میشد.
در کوله چارشنبه مردم در روستاها به باغ میرفتند و از وضعیت درختان و رستنیها اطلاع پیدا میکردند. همچنین پای درختان را تمیز کرده و از شاخه آنها سنگی را با طناب آویزان میکردند تا درختان هر چه سریعتر به بار بنشینند.
چهارشنبه سوری در زنجان به «ایل» (آخر سال) چهارشنبه معروف است و هنگام غروب خانوادهها پس از استحمام و پوشیدن لباس نو به پشت بام رفته و آتش میافروختند و از روی آتش میپریدند.
بنا بر شواهد تاریخی، برای شعلههای آتش از بوته گون استفاده میکردند و قبل از غروب آفتاب بوتههایی را که تعداد آنها سه، پنج یا هفت دسته بود، روی پشت بام آماده میکردند و پس از افروختن آتش در کنار آن شادی و پایکوبی میکردند و از روی آن میپریدند و بدین وسیله گرما و انرژی و پاکی از آتش میگرفتند و پس از اینکه مراسم به پایان میرسید، شعلههای آتش را با سه یا پنج یا هفت ظرف آب خاموش میکردند.
شال آتما یا شال سالاما نیز یکی از مراسم حاشیهای شب چهارشنبه بود، این مراسم باید قبل از برچیده شدن سفره چهارشنبه اتفاق میافتاد و بدین ترتیب جوانان و نوجوانان، شالی را از پاجه اتاق (سوراخی که در سقف خانهها برای جابهجایی هوا تعبیه میشد) آویزان میکردند و بزرگ خانه با دیدن شال متوجه میشد که شالانداز خواستهای دارد و به محض دیدن سر شال هر آنچه در آن زمان در دستش بود، همراه با هدیهای به شال میبست و شال را تکان میداد و شالانداز متوجه میشد که هدیهای به سر شال بسته شده و شال را بالا میکشید.
سپس هدیه فرستاده شده را از سر شال باز میکرد، اگر با خواسته او سنخیت داشت، نوید سال خوب و نیکویی بود. از سوی دیگر صاحب خانه تحت هیچ شرایطی برای شناخت شالانداز تلاش نمیکرد و اینکه صاحب شال چه کسی بوده است برای همیشه مکتوم میماند.
این مراسم در بعضی مناطق زنجان هنوز هم مرسوم و معمول است اما متاسفانه ماهیت اصلی خود را از دست داده است.
قاشقزنی هم یکی دیگر از مراسم حاشیهای چهارشنبهسوری است، اقوام پس از برچیده شدن سفره چهارشنبه به منزل همدیگر میرفتند و شروع به کوبیدن کاسه میکردند اما به طور ناشناس، یعنی یک کاسه یا قابلمه و یک قاشق برداشته و به در منازل دوست و آشنا میرفتند و بعد شروع میکردند به قاشقزنی و به همراهی آن آواز نیز میخواندند.
به نظر میرسد قاشق نماد ابزار کشاورزی بوده و کاسه خالی، نمادی از سالی که در پیش است و باید از خیر و برکت پر شود و قاشقزن به محض رسیدن به در اقوام برای شناخته نشدن چادر و یا پارچهای را روی سر میکشید و بعد در گوشهای نشسته و قاشق را به کاسه میکوبید.
صاحبخانه نیز با شنیدن صدای آواز قاشقزن باید بلافاصله در را باز کرده و بعد ریش سفید و بزرگ خانه به محض شنیدن صدای قاشقزن در آن زمان هر چه در در دستش است، همراه با هدیهای در کاسه قاشقزن بیندازد و قاشقزن نیز به محض دیدن محتوای داخل کاسه وضعیت خود را در سال جدید بررسی میکرد.
قاشقزنی به صورت پراکنده و جسته و گریخته هنوز در استان زنجان مرسوم و معمول است، اما مایه و پایه اصلی خود را از دست داده و تبدیل به یک سرگرمی و تفریح شده است.
تکمگردانی یکی از آیینهای دیرینه مردم زنجان و شهرهای آذربایجان است که هر ساله در روزهای پایانی زمستان برگزار میشود، این مراسم سنتی که نمادی از شادی، امید و نوید بهار است، با گرداندن عروسکی چوبی به نام تکم در کوچهها و محلهها اجرا میشود.
تکم در زبان ترکی به معنای بز نر است، در این آیین، فردی به نام تکمچی یک عروسک چوبی بز مانند را که با پارچههای رنگی و زنگوله تزئین شده است، در دست گرفته و با حرکت دادن آن، اشعار زیبای ترکی را برای مردم میخواند.
صدای زنگولههای این عروسک، همراه با اشعار دلنشین، مردم را به کوچهها و حیاط خانهها میکشاند تا در جشن استقبال از بهار شرکت کنند.
اگرچه این آیین در گذشته بیشتر رایج بود، اما همچنان در برخی روستاها و محلههای زنجان زنده نگه داشته شده است. پیران و کهنسالان با خاطرات خوش تکمگردانی، این رسم را به نسلهای جدید منتقل میکنند. در گذشته، زنان از پشتبامها نظارهگر مراسم بودند و کودکان با اشتیاق در کوچهها تکمچی را دنبال میکردند.
در این مراسم، مردم با روی گشاده از تکمچی پذیرایی میکنند. در گذشته پول چندان رایج نبود و مردم با گندم بو داده، نان تازه، لباسهای دستدوز یا جورابهای بافتهشده از او و همراهانش پذیرایی میکردند، امروزه نیز برخی روستاها همچنان این رسم را زنده نگه داشتهاند.
تکمگردانی به طور معمول از دومین چهارشنبه اسفند آغاز میشود، زمانی که خانهتکانیها به پایان رسیده و مردم خود را برای سال نو آماده میکنند. در این مراسم، تکمچی با لباسهای رنگی و شاد، وارد کوچهها و خانهها میشود و با خواندن اشعاری به مردم نوید سالی پر از برکت و شادی را میدهد.
از ترانه های خوانده شده در این روز میتوان به این شعر اشاره کرد:
• آتیل ماتیل چرشنبه
• بختیم آچیل چرشنبه
• آغریم اوغروم تؤکولسون
• اودا توشوب کول اولسون
• یانسین اَلُو ساچیلسین
• منیم بختیم آچیلسین
• آغیرلیغیم، اوغورلوغوم گِئت
• قادا بالام، یورقونلوقوم گِئت
انتهای پیام/
نظر شما