آیین چهارشنبه‌سوری، بازتاب دهنده هویت ملی است

رئیس پژوهشکده مردم‌شناسی گفت: «آیین چهارشنبه‌سوری به‌عنوان یک آیین غیررسمی بازتاب‌دهنده هویت ملی است و ضدفرهنگ تلقی کردن رفتار آیینی این گروه‌ها به تشدید صورت‌های کارناوالی و وارونگی موجود در آن منتهی خواهد شد و معنایی ایدئولوژیک خواهد داشت.»

به گزارش میراث‌آریا به‌نقل از روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، علیرضا حسن زاده، رئیس پژوهشکده مردم شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری این مطلب را امروز 23 اسفند 96 در نشست پژوهشی «آیین‌های سال نو: ابعاد فرهنگی، اجتماعی و تاریخی» مطرح کرد.

او در سخنرانی خود با عنوان «چهارشنبه‌سوری، ضدفرهنگ یا خرده‌فرهنگ؟» با طرح این پرسش‌ها که فقدان وضعیت آستانه‌ای و ساختاری شدن مضاعف چه تاثیری بر تغییر فرم، معنا و کارکرد آیین چهارشنبه‌سوری داشته است و آیا چهارشنبه‌سوری چون نوروز خود روایتی دیگر از ایرانی بودن است و با تعریف هویت ملی مرتبط است؟ گفت: «خرده‌فرهنگ بودن یا فرهنگ بودن آیین چهارشنبه‌سوری در پیوند با گروه‌های کودکان، نوجوانان و جوانان (فرهنگ یا خرده‌فرهنگ جوانان) به‌عنوان گروه‌های ستاره است.»

به گفته او، ضدفرهنگ تلقی کردن رفتار آیینی این گروه ها به تشدید صورت‌های کارناوالی و وارونگی موجود در آن منتهی خواهد شد و معنایی ایدئولوژیک خواهد داشت، در این حالت گروه ستاره در تعریف هویت خود در برابر گروه مرجع قرار خواهد گرفت. 

این انسان‌شناس با استناد به یافته های میدانی گفت: «این تنها نوروز نیست که هویت ملی را بازتاب می دهد، بلکه آیین چهارشنبه سوری نیز به عنوان یک آیین غیر رسمی بازتاب دهنده هویت ملی به ویژه در پیوند با گروه های ستاره بوده است.»    

آتش دارای معانی متضاد

امیلیا نرسیسیانس، انسان شناس و دانشیار گروه انسان شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران دیگر سخنران این نشست بود. 

او در سخنان خود با عنوان «گرامیداشت رویدادهای فرهنگی در گستره عام» گفت: «کمتر قومی هست که آتش را به عنوان یکی از عناصر چهارگانه سازنده جهان گرامی ندانسته باشد. آتش، در کنار معانی رایج و طبیعی خود از قبیل نور و حرارت  دارای  طیف وسیعی از معانی متضاد مانند خلاقیت در مقابل  ویرانگری، پالایش در مقابل آلایش و همچنین  خرد و معنویت است.»

او افزود: «آتش همان  عنصری  است که پرومتوس با سرقت آن از خدایان  و دادنش به انسان زمینه پیشرفت و تمدن را فراهم و به دستور زئوس خدای خدایان خود را دچار عذاب ابدی کرد.»

او با اشاره به این که گستره بزرگداشت آتش از حیث فرهنگهای منطقه ای شامل بومی های آمریکا، حوزه مدیترانه، اوروآسیا، افریقا و هند نیز می شود، توضیح داد که  چگونه یک رویداد با ابعاد اعتقادی دوران جدید می تواند جانشین رویدادی با بعد اعتقادی در زمانهای گذشته شود و در بعد همنشینی ترکیبی جدید بیآفریند. 

به گفته این انسان شناس، چنین رابطه ساختاری با نشانه های دیگر زبان شناسی بخصوص واج ها نیز وجود دارد.

هخامنشیان و نوروز

مهرداد ملکزاده، مدیر پژوهشی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری نیز با عنوان «هخامنشیان و نوروز» گفت: «نوروز بیشتر از آنکه هم امروز و هم در گذشته‌های دور و نزدیک نوعی جشن و آیین و رسم و سُنت و نماد و نشانه بوده و هست، در ذات خود پدیده‌ای تقویمی مربوط و مرتبط با تقویم خورشیدی یکجانشینان کشاورز و نه تقویم قمری کوچندگان دامپرور است.»

این باستان شناس افزود: «نوروز در اصل و از آغاز متعلق به یکجانشینان بومی پیشاآریایی فلات ایران بوده است که از دیرباز با اقتصاد معیشتی مبتنی بر کشاورزی می‌زیستند و آمدن بهار و نوشدن طبیعت را جشن می‌گرفتند.»

به گفته او، ایرانی‌تباران و ایرانی‌زبانان رمه‌دار کوچنده به لبۀ غربی فلات ایران در یک لحظۀ تاریخی یا پیشاتاریخی این پدیدۀ تقویمی را به همراه آیینها و مراسم و مناسک آن از مردمان یکجانشین بومی پیشاآریایی فلات ایران اخذ کردند و به وام ستاندند.

او عامل این وامگیری و انتقال را مُغان دانست و گفت: «به همین دلیل نوروز را ”نوروز مُغانی“ می‌خوانیم.»

او با بیان این نکته که بسیاری از پژوهشگران وقتی صحبت از رابطۀ نوروز و هخامنشیان می شود  به تخت جمشید اشاره می کنند گفت: «قصد دارم سرنخ دیگری از وجود احتمالی آیینهای نوروزی در دورۀ هخامنشیان پیشنهاد کنم؛ بخشی از آیینهای دیرینۀ نوروزی، از جمله روایت میرنوروزی هم هست و اینکه اشارۀ نویسندگان یونانی هم روزگار شاهنشاهی هخامنشی، مثلاً هرودُتوس هالیکارناسوسی و کتسیاس کنیدوسی، به رسم مُغ‌کشی (μαγοφóνια) ممکن است ناشی از کژفهمی آنان از سرگذشت میرنوروزی، برتخت نشاندن و به زیر کشیدن او و به گونه‌ای نمادین کشتن او باشد.»

تغییر معانی فرهنگی؛ چهارشنبه سوری در گفتمان های پس از انقلاب

مهرداد عربستانی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران نیز در سخنرانی خود با عنوان «مراسم نوروزی و تغییر معانی فرهنگی؛ چهارشنبه سوری در گفتمان های پس از انقلاب» گفت: «\"لذت\" و \"ماجراجویی\" چیزی است که برای بسیاری با یادآوری چهارشنبه سوری تداعی می‌شود.»

این انسان شناس با اشاره به این که برافروختن آتش و ترقه بازی و در زمان‌های قدیم‌تر، قاشق زنی و فالگوش ایستادن کارهایی با لذت ماجراجویانه بودند، گفت: «به نظر می آید که مشخصاً همچنان برخی از این عناصر را می توان کمابیش در مراسم چهارشنبه سوری مشاهده کرد، اگرچه به نظر نمی آید که معنای چهارشنبه سوری امروزه با آنچه مثلاً 40 سال قبل، در پیش از انقلاب اسلامی ایران، بوده است یکسان باشد.»

او گفت: «امروزه بسیاری از انسان شناسان ترجیح می دهند که فرهنگ را نه به عنوان اسمی برای خصایصی مشخص، بلکه به عنوان یک فعل یا یک میان ذهنیت در حال تغییر، بنگرند.»

عربستانی افزود: «با این نگاه تغییر معانی فرهنگی نیز امری بدیهی و فهم آن نیز وظیفه پژوهشگر فرهنگی است.»

او با اشاره به مشاهده جشنواره های کارناوالی دربسیاری از جوامع گفت: «این رویدادها یعنی رویدادهای جمعی پر سروصدا در فضای آزاد که مردم در آن مجالی برای تنفس در خارج از هنجارها و قواعد مرسوم اجتماعی را می یابند، تمهیداتی فرهنگی هستند که فضایی آستانه ای را تدارک می بینند و به مردم این فرصت را می دهند که با نقض موقت قواعد اجتماعی و تجربه  نوعی وارونگی، دوباره به ساختار نظم و قواعد اجتماعی بازگردند.»

به گفته او، در حقیقت این فضای ضد ساختار را می توان در نهایت در خدمت تثبیت و استمرار نظم و ساختار اجتماعی دانست. 

عربستانی گفت: «هسته این مراسم را می توان \"لذتی\" دانست که تخطی از قواعد و عبور از مرزها ایجاد می کند.»

او فرق تخطی و فراروی از محدوده های اجتماعی در این مراسم با تخطی انحرافی از قواعد را درتعریف هنجاری این مراسم دانست و گفت: «در این مراسم این فراروی از مرزهای ساختاری جامعه نوعی \"تخطی هنجارمند\" است که در زمینه وسیع تر اجتماعی پذیرفته و تعریف شده است امّا پس از انقلاب اسلامی ایران، برگزاری چهارشنبه سوری توسط مردم از امری معمولی و بی مسأله تبدیل به امری مجرمانه و اصولاً انحرافی و ممنوع شد.»

او گفت: «در حقیقت فضای تنزّه گرای اخلاقی و اعتقادی پس از انقلاب معنای کل مراسم را به عنوان بقایای مراسم و باورهای کافرانه پیشااسلامی و رفتارهای \"غیر اخلاقی\" و \"خرافی\" تقبیح می کرد و نیروهای انتظامی و نیروهای داوطلب انقلابی هر ساله به منع و برخورد با مرتکبین به آن پرداختند.»

عربستانی در ادامه افزود: «چند سالی نگذشت که کم کم چهارشنبه سوری برای شرکت کنندگان و نیروهای انتظامی تبدیل به بازی دزد و پلیس و یا قایم باشک ملی شد و با تثبیت اجتماعی نظم نوین، گفتمان رسمی منع عقیدتی و اخلاقی چهارشنبه سوری کم کم به گفتمانی انتظامی تبدیل شد که دال محوری آن خطرات بازی با مواد منفجره و ترسی که برای شهروندان ایجاد می شد و ضرورت برقراری نظم بود.»

او با بیان این که به دلیل ثمربخش نبودن این ممانعت ها یا علل دیگری، در دهه های اخیر شاهد چرخشی دیگر در این گفتمان بوده ایم، گفت: «گفتمانی که تا حدودی \"آزاد گذاری\" (Permissiveness) مردم و نادیده گرفتن \"تخطی های جزئی\" ایشان را می پذیرد.
او افزود:  اگرچه شاید همچنان بقایای گفتمان تنزه گرای گذشته در تابوی نام چهارشبنه سوری و تبدیل آن به شب چهارشنبه آخر سال دیده می شود.»

عربستانی گفت: «با توجه به کارکرد مجموعاً مثبت این مراسم برای نظم اجتماعی، توقف انکار آن، به رسمیت شناختن آن و بازگرداندن آن به امری هنجاری در نهایت دغدغه های مرتبط با امنیت شهروندان را، مانند آنچه در گذشته ها بوده است، کاهش می دهد و از تزریق استرس قابل اجتناب به بدنه جامعه کم می کند.»

او اظهار کرد: «حتی برای گفتمانی که تلاش در برجسته کردن \"هلال فراملی نوروز\" و تقویت همبستگی بین کشورهای داخل این هلال را دارد، شاید لطمه نزدن به همبستگی ملی از طریق انکار مراسم نوروزی تقدم منطقی داشته باشد.» 

انتهای پیام/

کد خبر 1396122318