یکی از این جنبههای مادی و معنوی و شاید زیرساخت کشورها، میراثفرهنگی است؛ میراثی از نیاکان که دیرزمانی سپریشده تا بهعنوان سرمایههای مادی و معنوی برای انسانهای امروزی و آیندگان برجای بماند.
میراثفرهنگی، نمادهای بیبدیل، منحصربهفرد و تکرار نشدنی است که در صورت بهرهگیری شایسته از آن، ما نیز قادر خواهیم بود همانند برخی از همسایگان ازجمله ترکیه و کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس، کشور را بدون وابستگی به نفت، به بهترین شکل ممکن اداره و رفاه عمومی را که شایسته مردمان این سرزمین است تأمین کنیم.
بههرحال، گاهی بهسبب برخی ناآگاهیها و نبرد قدرت، جنگهایی را به کشوری تحمیل میکنند که در این بین علاوه بر انهدام زیرساختهای آن کشور، همین نمادهای فرهنگی در یکچشم بر هم زدنی به نابودی کشیده میشوند که در صورت انهدام و نابودی، این نسخهها و نمادهای فرهنگی اقوام و ملل، برگشتناپذیر خواهند بود. زخمی که جنگ بر پیکر میراثفرهنگی وارد میکند؛ قابل مداوا نبوده و اساساً قابل جبران نیز نیست.
تخریب و انهدام آثار باستانی، اشیا و مجسمهها، غارت اموال فرهنگی کشور درگیر جنگ، در جنگهای افغانستان، عراق و سوریه شواهد انکار نشدنی از این معضل فرهنگی است. هرچند آسیبهای وارده بر پیکر میراثفرهنگی ایران نیز در طی جنگ تحمیلی دستکمی از آن ندارد.
در جنگ سوریه، خبری از فداکاری یکی از باستانشناسان غیور (خالد اسعد) را در حفظ میراثفرهنگی شنیدیم که توسط داعش سر بریده شد، اما حاضر نشد مکان اختفای اموال فرهنگی را که برای محافظت مخفی کرده بود، عیان کند. هرچند که نبود خود او نیز بهعنوان یک سرمایه عظیم فرهنگی و انسانی، دیگر قابل جبران نیست.
به هر ترتیب، حالا اوکراین در میان معرکهای که در آن درگیر شده است، به فکر محافظت از مواریث فرهنگی خود در عرصهی نبرد است. اینکه چه مقدار بتواند در این کار موفق شود؛ هنوز مشخص نیست، اما تلاش متولیان امر ستودنی است.
صفحات مجازی و پیجهای اینستاگرامی تلاشهای قابل تقدیری از این عمل متولیان را به نمایش گذاشتهاند که از آن جمله میتوان به انتقال بخشی از اموال فرهنگی به مکانهای امن، نصب صفحات فلزی بر روی پنجرههای موزهها، استحکامبخشی برخی از آثار با استفاده از لوازم ضربهگیر یا استفاده از کیسههای شنی جهت محافظت از مجسمهها و نمادهای فرهنگی نصبشده در میادین و محوطهها اشاره کرد. در داخل موزهها نیز مجسمههایی را که بر روی سکوها قرار داشتند به سطح زمین انتقال دادهاند؛ تا در هنگام سقوط متلاشی نشوند. هرچند ممکن است اینگونه تلاشها، تنها مرهمی بر زخمهای میراثفرهنگی باشد؛ بااینوجود قابلتقدیر است.
شاید آسیبشناسی موضوع و پیشبینی وقوع اینگونه بحرانها و ارائه راهکارهای عملی آزمون شده، تأمین منابع و پیشبینی راهحلها میتوانست امروز به یاری اوکراینیها بشتابد. اما توجه نکردن به احتمال وقوع جنگ یا هر بحران دیگری، امروز آنها را درگیر بحران مضاعفی کرده است.
موضوع مدیریت بحران، در کشور ما نیز سالهاست مورد بحث است. اما آیا چه مقدار در این موضوع به ارائه راهکارهای مناسب رسیدهایم. چه مقدار آمادگی برای مقابله با بحران داریم؟ امیدوارم که دیگر هرگز شاهد وقوع جنگ در این سرزمین نباشیم، اما آیا برای بحرانهای دیگری ازجمله سیل، زلزله، آتشسوزی و یا هرگونه بلایای طبیعی و غیرطبیعی دیگر آمادهایم؟ آیا راهکار مناسبی برای مقابله با وقوع بحران داریم؟ در صورت وقوع بحران برای حفظ اموال فرهنگیمان چه تدبیری اندیشیدهایم؟ و طرح سؤالات بیشماری که هرکدام شاید برای پیشگیری از بحرانها بتوانند کارآمد باشند.
یقیناً پاسخهای معقولی توسط مسئولان فرهنگی این سرزمین به این پرسشها داده میشود و کارهای شایسته و قابلتقدیر متعددی که در این خصوص انجام گرفته، فهرست میشود؛ با این وجود، بحران کشورهای درگیر جنگ از جمله اوکراین میتواند برای ما اعلان خطری باشد تا به علاج واقعه قبل از وقوع بپردازیم.
انتهای پیام/