در دورههای اشکانی و ساسانی این شبکههای ارتباطی بیشازپیش رشد یافت و شاهراه معروف به «جاده ابریشم» و شریانهای مرتبط به آن نهتنها امکان تبادل کالا بین شرق و غرب را فراهم ساخت، بلکه گسترش باورهای دینی و اندیشههای علمی را نیز در پی داشت و تأثیر شگرفی در تحول فرهنگ بشر برجای نهاد. چنین نقشی در دوره اسلامی تقویت شد و بنیادی محکم برای تمدن درخشان اسلامی ایجاد کرد.
یکی از راههای ارتباطی مهم شرقیغربی، راهی بود که دو مرکز مهم دوره اسلامی در شمال شرق، یعنی نیشابور و جرجان را به هم متصل میکرد. در امتداد راه نیشابور به جرجان چندین رباط وجود داشته که امروزه بقایای آنها در خراسان شمالی شناسایی شده است. یکی از این رباطها، رباط عشق است که در متون تاریخی قرون اولیه اسلام از آن با عنوان رباط اِجغ و بعدها در دوره تیموری و پس از آن رباط عشق یاد شده است.
با توجه به تخریب اساسی این رباط در قرون ۹-۸ هجری که شواهد آن در متون کتبی موجود است در دوره تیموری رباط دیگری در نزدیکی این رباط قدیمی ساخته شده که قبلاً با نام رباط عشق به شماره ۱۱۰۶۲ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. با وجود این به دلیل تخریب زیاد رباط موردبحث در این پرونده و نیز همجوار آن با یک رباط نسبتاً سالمتر محققان یا این رباط قدیمیتر را بهکلی ندیده و یا از آن غفلت کردهاند. در پرونده حاضر کوشیدهایم تا اطلاعاتی در خصوص رباط قدیمی عشق ارائه نمایم. باشد که با ثبت این اثر در فهرست آثار ملی کشور زمینه جلبتوجه به آن و دخیل کردن آن در بازسازیهای تاریخی و باستانشناسانه و نیز حراست از آن میراث ارزشمند فراهم آید.
رباط عشق در موقعیت دشتی در منتهیالیه غربی دشت میانکوهی شوقان و در جنوب رشتهکوه آلاداغ قرار دارد. آبوهوای منطقه از نوع نیمه بیابانی با اقلیم سرد و خشک است. کوه آلاداغ با ۲۴۵۵ متر ارتفاع در ۳ کیلومتری شمال شرق اثر و قله بهار با ارتفاع ۲۵۱۰ در ۸ کیلومتری جنوب شرق آن از مهمترین عوارض طبیعی منطقه محسوب میشوند. مهمترین جریان آب منطقه رودخانه اتفاقی کال رباط است که از ارتفاعات آلاداغ و کوه بهار سرچشمه میگیرد و در جهت غربی - شرقی در جلگه شوقان جریان مییابد و در محل دربند شوقان به رودخانه دربند میپیوندد و سپس در جهت جنوب جریان مییابد و به کال شور متصل میشود.
در قرون اولیه اسلام و بهویژه در دوره حکومت سامانیان غزنویان نیشابور جزو ولایات مهم خراسان و از شهرهای بزرگ جهان اسلام بوده و راههای متعددی به آن ختم میشده است. یکی از راههای مهم راه نیشابور به جرجان است که در امتداد آن رباطها و کاروانسراهای متعددی وجود داشته است. رباط عشق (۲) یکی از منازل راه جرجان به نیشابور است که در منتهیالیه غربی دشت شوقان قرار گرفته است.
با وجودی که رباط کاملاً ویران و با خاک یکسان شده است هنوز پلان آن در عکس هوایی بهخوبی آشکار است و در محل پشتههایی با ارتفاع حدود ۵/۱ متر از دشت اطراف و انباشتهای آجر شکسته آن را از اطراف متمایز میسازد. از روی شواهد موجود میتوان گفت این رباط با مصالح خشت خام یا چینه ساخته شده بود و پلان مربعی شکل داشت که مانند پلان رایج کاروانسراهای ایران دارای یک حیاط یا بارانداز و مجموعهای از حجرهها در گرداگرد حیاط مرکزی بوده است. امروزه با وجود تخریب فراوان هنوز شکل کلی حیاط بهصورت یک فرورفتگی در بخش میانی اثر قابلشناسایی است ولی نشانی از برج در چهارگوشه بنا دیده نمیشود. متأسفانه در تمام قسمتها بهویژه در روی پشتههای حاصل از فروپاشی حجرهها و باره بندهای ضلع شرقی و غربی رباط حفریات قاچاق انجام شده و در بسیاری موارد خاکبرداریها منجر به محو کامل آثار شده است. در قسمت مرکزی بارانداز نیز یک گودال بزرگ حفاری قاچاق وجود دارد. با وجود اینها شاید علت اصلی تخریب بسیار زیاد این رباط برداشت مصالح آن (آجرها) برای ساخت ربات جدید در دوره تیموری و پس از آن باشد. از همین رو است که تقریباً در تمام نقاط پی دیوارهای رباط قدیمی تا سطح زمین گود شده و بهوضوح مصالح آن برای استفاده مجدد خارج شده است.
در سطح اثر مقدار کمی سفال شامل سفال با خمیره آجری و لعاب شیری مات مربوط به قرون ۵-۴ هجری، سفال فیروزه قلم مشکی مربوط به قرون میانی اسلام و نیز سفال آبی و سفید دوره تیموری و صفوی پیدا میشود.
بیشتر مورخان و جغرافیدانان قرون اولیه اسلام همچون مقدسی، ابن حوقل و اصطخری از وجود منزلگاهی در این بخش از راه نیشابور به جرجان خبر داده و آن را رباط «اِجغ» نامیدهاند که به نظر میرسد نام کنونی «عشق» تغییریافته همان نام است. با وجود این پس از حمله مغول و از رونق افتادن نیشابور بهتدریج راه جرجان به نیشابور مورد بیتوجهی قرار گرفت و رباطها و منزلگاههای حاشیه این راه نیز بهتدریج تخریب شد تا اینکه در دوره تیموری با احیای این راه برای متصل ساختن گرگان به مشهد دوباره راه و منزلگاههای آن به همت امیرعلی شیرنوایی بازسازی و احیا شد. شواهد تاریخی نشان میدهد در این زمان رباط عشق/اجغ بهقدری تخریب شده بود که به جای بازسازی تصمیم به نوسازی آن گرفته شد و در نزدیکی آن دستور به ساخت رباط دیگری دادند. این موضوع در نوشتههای دولتشاه سمرقندی از رجال دوره تیموری منعکس شده است: «اما (اسپهبد) پسر خان امیر شمس المعالی قابوس است رباط عشق که در جنب دربند شقان است. دربند راهی است که از خراسان به جرجان و استرآباد میروند از بناهای اوست دیوار او چون عهد خوبان ستمکار درهمشکسته و سقف آن چون محنت عاشقان بر هم نشسته امروز از آن جز رسوم و تلی باقی نبود. معمار لطف، امیرکبیر، عالم عادل، موید فضل، نظام الحق والدین (علیشیر) خلدالله تعالی ایام دولته - عمارت این رباط مسافر پناه اشارت فرمود و به اندکمایهی روزگار دیوار آن چون سد سکندر محکم و سقف آن چون طاق فلک معظم شد. امروز در این اقلیم مثل آن عمارتی نشان نمیدهند. پناه مسافران و شکوه مجاوران این دیار است». علیایحال وجود رباطی سالمتر و البته جدیدتر در نزدیکی رباط موردبحث در این پرونده (رباط عشق ۲) باعث شده تا کنون پژوهشگران به آن توجه نداشته و یا از آن غفلت کنند.
مهمترین ویژگی اثر موقعیت قرارگیری آن در نقطهای استراتژیک است که برای رفتن از خراسان به جرجان باید از آن عبور کرد. همین ویژگی باعث شده حتی بعد از تخریب کامل در قرون میانی اسلام دوباره در همین موضع مدتی بعد رباطی دیگر ساخته شود که اکنون نسبتاً سالم و پا برجاست.
انتهای پیام/