یکی از مشکلات عمده در مطالعات باستانشناسی، به ویژه مطالعات فلزگری کهن در منطقه شمال ایران این است که تسلسل و توالی روشنی از فرهنگهای پیش از تاریخ وجود ندارد. در قبرستان مارلیک که یکی از شاخصترین قبرستانهای عصر آهن در شمال کشور و ایران محسوب میشود از ۵۳ قبر کاوششده فقط سه شیء آهنی بدست آمد. آزمایشهای انجامشده بر روی قطعات آهنی مارلیک نشان میدهد که تیغه آهنی با درصد کربن ۱ تا ۲ درصد (آلیاژ آهن و کربن) ساخته میشده است. روش آهنگری آهن به گونهای بوده که مقداری خاکستر در درون فلز باقی میماند تیغه خنجرها در اثر عملیات آهنگری دراز و پهن میشدند و شکلدهی به تیغهها در درجه حرارت بین ۶۵۰ تا ۷۵۰ درجه سانتیگراد صورت میگرفت. سه نمونه آزمایششده نشان میدهند که سازندگان آنها از اهمیت کربن در فلز آهن آگاهی داشتهاند.
تصور میشود که عصر آهن در گیلان از حدود سالهای بین ۱۲۰۰.۱۲۵۰ قبل از میلاد آغاز شده و از این نظر آهن فلزی نسبتا جوان است و تقریبا یک یا دو قرن بعد از آن به عنوان یک فلز کمیاب و ارزشمند باقی مانده و از حدود قرن هشتم قبل از میلاد است که به طور گسترده و وسیع از آن استفاده شده است.
در میان اشیای قبرستان تالش که در سالهای دور حفاری شدهاند اشیاء آهنی یا مفرغی به فراوانی یافت شده است. اشیای آهنی تالش را میتوان در حدود قرن ۱۰ قبل از میلاد تاریخگذاری کرد.
از قبور گورستانهای باستانی دیلمان به طور غیرمنتظره اشیاء آهنی بسیار زیادی کشف شده است. به طوری که تمام اشیاء فلز ی یکی از قبور از جمله خنجرها، سرنیزهها و شمشیر از آهن ساخته شده بودند. این قبور را میتوان به قرون ۸ و ۹ تاریخگذاری کرد. استفاده از آهن بهدلیل سختی و مشکلاتی که در ذوب دارد عملا تا سالهای ۱۲۵۰ تا ۱۳۰۰ قبل از میلاد رواج نداشته و تنها برای استفاده ابزار و ادوات کوچک و تزئینی استفاده میشده است.
آغاز عصر آهن در گیلان را از سال ۱۲۵۰.۱۳۰۰ تا ۱۰۰۰ قبل از میلاد و عصرآهن ۲ را از ۱۰۰۰ تا ۸۰۰ قبل از میلاد و عصرآهن ۳ را از ۵۰۰-۸۰۰ قبل از میلاد و عصر آهن ۴ را از ۵۰۰ قبل از میلاد به بعد تاریخگذاری میتوان کرد. یعنی دورهای که آهن به عنوان فلز غالب و رایج در میان توده مردم رواج یافت و بسیاری از ظروف و ابزار و ادوات با آهن ساخته شدهاند.
فلزکاری ماسوله از نگاه گردشگران و جهانگردان
درباره اکتشاف معادن و کار در کورههای آهنگری ماسوله اطلاعات جالبی از گردشگران و سیاحان ایرانی و خارجی میتوان یافت که در زیر به شرح آن میپردازیم:
«معدن آهن ماسوله که غلام خود با معدنچی باشی روس، به میان مغازه آن رفته و ملاحظه کرده است از این قرار میباشد. تفصیل این است که معدن مزبور در ۸ فرسخی رشت و ۶ فرسخی طارم و ۵ فرسخی محال خلخال و میان کوه واقع است و در معدن مزبور ۴۰۰ سال متجاوز است کار میکنند و آهن آنجا مشهور به خوبی است و و اهل ماسوله قبل از ناخوشی طاعون زیاد بودهاند و الحال آنها که کارکن هستند از ۶۰۰ خانوار زیادتر نمیشود. گذران اهل ماسوله از آن معدن است. مطلقا زراعت و صنعت دیگر ندارند. ده و بست نفر عمله کارشان این است که در پشت (حمل روی شانه و پشت) سنگ معدن را از نقب بیرون میآورند و ۳۰-۴۰ نفر ارباب که صاحب چیز هستند، قاطر خریدهاند و کورههای متعدد در میان جنگل بستهاند و رعیت فقیر که در ده هستند از جمله مرد و زن مزد و اجرت میدهند آنها میبرند و در سر کوره و در آنجا دم میدهند و سنگ خرد میکند به کارهای دیگر وا میدارند از معدن تا سر کورهها که میان جنگل است یک فرسخ و نیم ساخته است.
ارباب سنگ جوهر را از معدن، باری ۴۰۰ دینار میخرد و بارگیری کرده و به سر کورهها آورده تحویل عمله میکند و عوض او را آهن خالص از آنها گرفته و به اهل کسبه فروشد و اهل کسبه هم از آن داس و میخ درست کرده و به ولایتهای دیگر میبردند و میفروشند. سال به سال معدن از جنگل کورهها دور میشود، اگر از دیوان همایون به جعفر قل بیک حکیمباشی مرحوم حکم شود میتواند به و سیله دم آبی و غیره کار آنها را آسانتر کند.»
در کتاب «بیگانهای در کنار کوچکان» نوشته یان کولارژ، مهندسی که از چکسلواکی به پتروگراد و سپس به قفقاز به کار ساخت اسلحه برای دولت تزار اشتغال داشت مینویسد: «در جنگل اطراف کیشدره فومن متوجه شدم این منطقه دارای معادن زیادی است. اغلب سنگهایی که رگه ضخیم مس خالص و آهن در آن بود دیده میشد. تأکید میکند در چند نقطه آن جنگل اثری از استخراج سطحی و کورههای بسیار ابتدایی یافتم.»
همچنین در جایی دیگر مینویسد: «اتاق من با ذغال چوب گرم میشد با این ذغال، سنگهای معدنی را ذوب میکردند.»
در چند جای کتاب آورده است که در صورت نیاز به مس چند نفر بودند که در محلهای خاصی در جنگل با کندن اندک خاک، سنگ مس را استخراج میکردند و در یک کوره ابتدایی آن را ذوب میکردند. او اشارهای نیز به گزارش گملین دربارهکان آهن در پهنه ماسوله دارد.
انتهای پیام/