بهراستی شاید در تاریخ پرفراز و فرود معاصر ایران به کمتر شاعری برخورد میکنیم که طی مدتی نسبتاً طولانی با اشعار خود در حیات اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران تأثیر گذارده و میراثی 75 ساله را به ساحت شعر و ادب پارسی تقدیم کرده باشد، لذا این جریان فرهنگی توسط یکی از معروفترین شاعران تاریخ معاصر ایران یعنی امیر هوشنگ ابتهاج پایهگذاری شد.
برشی کوتاه بر سیر تاریخ معاصر ایران
در مردادماه امسال بود که خبر بستری شدن سایه در بیمارستان به دلیل بیماری نارسایی کلیه، دوستداران ادب پارسی را نگران کرد و پس از اندک زمانی درخواست او برای ترخیص اختیاری از بیمارستان و اصرار به بازگشت به خانه بر همگان آشکار ساخت که شاید این آخرین روزهای حیات سایه به شمار رود.
بیشک چندین نسل از مردم ایران، نزدیک به هفت دهه با آثار سایه آشنا هستند، امیر هوشنگ ابتهاج سمیعی گیلانی در اسفندماه سال 1306 خورشیدی در سرزمین همیشه سبز گیلان چشم به جهان گشود و با تخلص (هـ.الف.سایه) تا آخرین روزهای حیات خود در تابستان 1401 خورشیدی نغمههای خود را سروده و انتشار داد و نسلهای مختلف ایرانی با جریان تفکر ادبی او و اشعارش آشنا شدند.
بیتردید در راستای معرفی تفکرات ادبی سایه نگاهی هرچند گذرا به حیات اجتماعی و فرهنگی ایران در دوران معاصر خالی از لطف نیست، زیرا تاریخ صد سال معاصر ایران بسیار پرفراز و فرود بوده و مردمان این سرزمین کهن تحولات فراوانی را طی این مدت از سر گذرانیدهاند که همگی آنها بر تمامی ابعاد حیات فرهنگی و تمدنی این ملت بزرگ تأثیر گذارده است.
با نگاهی گذرا به این دوران تاریخی درمییابیم که حیات فکری بسیاری از اندیشمندان ایرانی معاصر دوران سایه از شهریور 1320 خورشیدی به بعد آغاز میشود، بهگونهای که با آغاز جنگ خانمانسوز جهانی دوم که در سال (1939 میلادی 1318 خورشیدی) آغاز شد. ایران علیرغم اعلام بیطرفی بهواسطه دارا بودن مرزهای طولانی با اتحاد جماهیر شوروی سابق مورد نظر متفقین قرار گرفت و متفقین به دلایل واهی از جمله حمایت ایران از کشور آلمان (نازی) تهاجم خود به ایران را بدون اعلام قبلی در سوم شهریور 1320 خورشیدی آغاز کردند. این تهاجم اگرچه به اشغال ایران انجامید و استعفای رضاشاه از سلطنت را به دنبال داشت، لکن پایانی بر 14 سال دوران پرتنش و افراطگراییها همراه با استبداد دوران رضاشاه بود، لذا از شهریور 1320 تا کودتای 28 مرداد 1332 خورشیدی به مدت 12 سال دورانی در تاریخ معاصر ایران پدید آمد که بهواسطه آزادی نسبی و رعایت برخی قواعد نظام مشروطیت، حیات اجتماعی و فرهنگی ایران معاصر که پس از دوران مشروطیت با شعار آزادی آغاز شده بود، مجدد مجالی برای بروز و ظهور یافت.
نگاهی گذرا به تفکرات ادبی سایه
اگرچه پرداختن به ابعاد حیات ادبی سایه توان علمی در خود و همچنین مجالی تخصصی را میطلبد، لکن با توجه به میراث به جای مانده از سایه در یک نگاه میتوان حیات ادبی سایه را که بیش از هفت دهه به طول انجامید در دو بعد شعر سنتی (کلاسیک) و شعر نو مورد نگرش قرار داد.
در حوزه شعر سنتی بر اساس نظر محققین، سایه اشعارش را با الهام گیری از دو شاعر به نام ادبیات پارسی یعنی مولانا جلالالدین بلخی و خواجه شمسالدین محمد شیرازی (حافظ) سروده است.
سایه در شعر سنتی خود از دایره واژگان مولانا و موسیقی خاص شعر مولوی که در حوزه عرفان رایج در دوره هفتم هجری قمری و همزمان با تهاجم مغولان به ایران سروده شده بوده بهره برده و درعینحال به جهان مبنی مولانا همچون توجه به وجود ذات خداوند توجه جدی داشته و نوعی غم ستیزی در اشعار سنتی او نیز به چشم میخورد. با این وصف نقش حافظ در اشعار سنتی سایه بسیار پررنگتر از مولانا است، بهگونهای که سایه در تفکران ادبی خود بهشدت تحت تأثیر غزلسرائی حافظ بود که در سده هشتم هجری قمری تبلور مییافت و بهار دوران غزلسرایی در ایران نام گرفت. با این وصف سخنان عارفانه و مفاهیم اخلاقی در اشعار سایه در تلفیقی آشکار با غزلیات حافظ و تحولات اجتماعی ایران در دوران نسبتاً طولانی حیات ادبی او شکل یافت. بهگونهای که سایه هیچگاه در اشعارش از ترس از مرگ سخن نراند و تجلی اراده خداوند را هم در بسیاری از اشعار سنتی او میتوان دریافت کرد.
با این حال سایه بهعنوان یک شاعر دوران معاصر نمیتوانسته از تأثیرات موج شعر نو نیز که در آن زمان بهویژه در دهه 20 دوران بلوغ خود را میگذراند، برکنار بماند و با توجه به تحولات سریع و وسیع این ایام کاملاً تحولات این دوران در شعر نو سایه خود را بهوضوح نشان داده و سایه با توجه به تفکرات رایج در آن دوران تلاش نمود تا شعرش تصویری واقعی از اوضاع اجتماعی و سیاسی محیط پیرامون خود باشد.
بیتردید سایه در ابتدای راه خود در حوزه شعر سنتی بسیار از ترکیبات و عبارات اشعار حافظ و بهویژه سخنان عارفانه و مفاهیم اخلاقی و عرفانی مولانا بهره گرفت، لکن در شعر نو در ابتدا مانند بسیاری از شعرای موج نو تأثیرپذیری خود را از اشعار نیما یوشیج آغاز کرد و پس از آن به دلیل حیات ادبی طولانی خود توانست در بسیاری از اشعار متاثر از موج شعر نو با تلفیق غزلهای حافظ با عناصری همچون فضیلت، میهندوستی و تاریخ و هویت ایران که همگی مفاهیمی جدید در تاریخ پرفراز و فرود ایران به شمار میرفت و پس از پیروزی انقلاب مشروطیت در تاریخ ایران مفهوم یافت، اشعاری دلپذیر فراهم آورده و در این زمینه اشعارش تشابهات فراوانی با استاد بنام شعر پارسی معاصر ایران دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی دارد.
تصویرگرایی در شعر یکی از مهمترین ویژگیهای شعر یک شاعر است، لذا سایه در سرودن اشعارش بهویژه شعر نو تسلطی وصفناپذیر بر تصویرگرایی هنر داشت که ناشی از ذوق و قریحه ذاتی و نجابت خاصی بود که در وجود او جلوه گری میکرد.
یادش گرامی
بنشینیم و بیندیشیم
این همه با هم بیگانه
به کجا آیا خواهیم رسید آخر؟
جنگلی بودیم
شاخه در شاخه، همه آغوش
ریشه در ریشه همه پیوند
انتهای پیام/