شب چله تنها جشن شبانه بجای مانده از ایران باستان/ بازی و سرگرمی جزو جدایی‌ناپذیر شب یلدا

شب یلدا/چله تنها جشن شبانه بجای مانده از ایران باستان است که تا به امروز همراه با تحولاتی پابرجا و زنده مانده است.

خبرگزاری میراث آریا: شب یلدا در فرهنگ عامه بــه شب چله معروف است. در این شب خویشاوندان دورهم جمع می‌شوند و جشن می‌گیرند، این تنها جشن شبانه از ایران باستان است که تا به امروز همراه با تحولاتی پابرجا و زنده مانده است. یلدا از زبان آرامی وارد زبان فارسی شـده و بـه معنی میلاد اسـت.

در همدان، چند ماه قبل از فرارسیدن زمستان، کدبانوی خانه در فکر شب چله است و شروع به تهیه خوراکی‌ها و شب چره شب چله می‌کند.

قبلا دم مویز و شانی (شانی یا شاهانی از انگور شاهانی گرفته می‌شود و مانند مویز درست می‌شود) را می‌گیرد و تخمه‌های هندوانه را خندان و برشته می‌کند. در شب اول چله، وقتی که تمام اهل خانه دور هم جمع شدند، کدبانوی خانه کشمش، مویز، شانی، هندوانه و تخمه خربزه و هندوانه می‌آورد و روی کرسی می‌گذارد.

وقتی که خوردنی‌ها و بگوبخند‌ها تمام شد، یک تکه پارچه تازه آب‌ندیده می‌آورند، یک نفر از زنان مسن و با کمال که شعر از حفظ دارد، شعر می‌خواند و دختربچه کوچک و معصومی روی همان پارچه آب‌ندیده سوزن می‌زند. حاضران مجلس در دل نیت می‌کنند. خواندن هر شعر که تمام شد، کسی که نیت کرده، شعر را جواب نیت خود می‌داند.

در بعضی خانواده‌ها رسم است که شب چله بیشتر در خانه بزرگ خانواده جمع می‌شوند و تمام میوه‌ها و خوراکی‌های زمستانی را می‌خورند. آن‌ها همه میوه‌های زمستانی را روی کرسی یا وسط اتاق می‌چینند و به آن دست نمی‌زنند تا مرد خانه یا بزرگ‌تر خانواده بیاید و قسمت کند.

یکی دیگر از رسوم شب چله فرستادن شب چله‌ای برای عروس عقد کرده است. عروس هم در عوض چیزی مانند پارچه پیراهنی برای داماد می‌فرستد.

سرگرمی بانوان با فال حافظ

بانوان محفل هم در جمع زنانه خود به حافظ فال می‌زدند. تکه پارچه نو و آب ندیده را برای این کار آماده می‌کردند، یکی از بانوان باسواد که اشعارِ حافظ را حفظ بود، دختربچه کوچکی را بغل می‌کرد. پارچه را روی او می‌انداخت و هم‌زمان با خواندن اشعار حافظ به پارچه سوزن می‌زد حاضران محفل نیت می‌کردند. هر فردی، از معانی شعر مقصود خود را دریافت می‌کرد، پارچه را از روی کودک برمی‌داشت و به او هدیه‌ای می‌داد. مادرانی هم که فرزندشان تازه‌داماد بود، هدیه برای عروس خود می‌فرستادند. میزان و نوع این هدیه با توان مالی آن خانواده مرتبط بود. تکمیل‌کننده این شادی قبل از خواب شب بلند یلدای خانواده‌های همدانی داستان‌هایی از شاهنامه، فال به حافظ، هزار و یک‌شب، ۴ درویش، حسین کرد، امیرارسلان، شیرویه نامدار و مختارنامه به فراخور حال و هوای خانواده‌ها بود که بزرگان مجلس و باسوادها برای جمع نقل می‌کردند و عبرت‌آموزی هم در آن بود.

بنیان زندگی مردم همدان در گذشته بر کشاورزی و تجارت استوار بود و تنقلات شب‌چله را از بازار تهیه نمی‌کردند. خانواده‌ها این شب و روز فرخنده را با آیین‌های خاص پاس‌ می‌داشتند. از سنت‌های رایج این شب در همدان گرد هم آمدن کوچک‌ترها در منزل بزرگان خانواده، شب‌نشینی و شب‌چره و انجام بازی‌های بومی و فال به دیوان حافظ همراه با خوردن تنقلات دست‌ساخت کدبانوهای خانه (مادربزرگ‌ها و مادران) بود. پنجه خوراکی مرسوم این شب همدانی‌ها بود. بانوان همدانی با پایان برداشت هندوانه، کدو، طالبی و خربزه هنر خود را به نمایش می‌گذاشتند تا سفره‌های چشم‌نواز و رنگارنگ را روی کرسی‌های شب چله آماده کنند.

کرسی‌هایی که روانداز آن لحاف چِهل‌تکه و پشتی‌هایی با پشم دست‌ریس هنر همین مادران بود. کدبانوهای همدانی تخمه این صیفی‌ها را دور نمی‌ریختند بلکه تخمه‌ها را شسته و از صافی رد می‌کردند تا بعد از چشیدن گرمای خورشید پاییزی کاملاً خشک شوند. آن‌وقت نوبت بودادن تخمه‌های صیفی‌ها می‌رسید. ابزار دست بانوان همدانی برای این کار، تابه یا دیگچه مسی کوچک، مقداری آب و نمک و حرارت اجاق هیزمی و بعضاً بخاری‌های چوبی بود. اندکی حرارت بیشتر تخمه‌ها را برای شب یلدا آماده می‌کرد. البته مردمانی که توان مالی بیشتر داشتند هندوانه و قِیسی (زردآلوی خشک) هم مزین‌کننده سفره آنان بود. 

 میوه‌های یلدایی

هندوانه‌ها را با آغاز پاییز، زیر کاه و در انباری خانه نگه می‌داشتند تا برای شب یلدا مهیا باشد. قِیسی از زردآلوی تازه به ۲ صورت خشک و خیسانده استفاده می‌شد. به‌ندرت کدبانوی برخی خانه‌ها میوه‌هایی مانند سیب، گلابی و بهِ را در زیرزمین و یا شاه‌نشین‌ها، داخل خاک سرخ نرم و الک شده می‌چیدند و در این موقع از مهمانان با آن پذیرایی می‌کردند. 

اما رایج‌ترین خوراکی‌های شب یلدا در خانه‌های مردم همدان به‌غیر از شام شب که به‌دلخواه و برابر با توان صاحب‌خانه تدارک دیده می‌شد، سنجد، مویز و توت خشک و انگورهای به بَند کشیده شده بود. صاحب‌خانه با هنرمندی تمام شب‌چره‌ها را در بشقاب‌های سفالی یا مسی می‌ریخت و با آن از مهمانان خود پذیرایی می‌کرد. 

همدان در ‌باغ‌هایش درخت‌های معروف سنجد و توت داشت که رنگی دیگر به سفره تنقلات جشن یلدای همدانی می‌داد. میوه‌های خشک و مقوی درختان و توت و سنجد افزون بر شهر همدان از روستاهای مجاور آن یعنی حیدره، دیون، موئین، توئین برفین، دره مرابیک، شورین و باغ‌های عباس‌آباد به سفره شب یلدا می‌رسید. باغداران این روستاها، دانه‌های شیرین و آبدار انگورهای آفتاب‌خورده را در دامان خاک‌های اِسبار و گَلِ و گِوار کرده باغ‌ها در شهریور آماده می‌کردند. گردو، مویز و شانی شیرینی دیگر این محفل در شب‌های سرد زمستان از شهرهای مجاور تویسرکان و ملایر به همدان آورده می‌شد تا سفره جشن چله همدانی رونق دوچندان داشته باشد. 

بازی پُر یا پُوت یکی از بازی‌های شب چله

بازی و سرگرمی جزو جدایی‌ناپذیر شب چله بود. از بازی‌های این شب بلند سال در همدان پای کرسی‌های گرم شده با زغال‌های سنجد و مُو، «تک وجُفت» یا «پُر یا پُوت» بود. تک و جُفت را با مقداری نخود یا چند عدد مُهره بازی می‌کردند. بازیکنان دست خود را به پشت می‌بردند و چند مهره (تک یا جفتی) داخل مشت خود می‌گذاشتند. بعد مشت را مقابل بازیکن دیگر می‌گرفتند تا تعداد مهره‌ها را حدس بزند. اگر فردی حدسش صحیح بوده برنده می‌شد و نوبت او بود تا همین روند را ادامه دهد. در غیر ‌این صورت نفر اول بازی را ادامه می‌داد تا نفر دیگر تعداد مهره‌ها را حدس بزند و نوبت بازی به او برسد. بازنده باید به‌اندازه مهره‌های داخل دست خود، به برنده از تنقلات خود می‌داد. 

بازی پُر یا پُوت هم مانند بازی قبلی بود اما با آن‌یک تفاوت داشت. بازیکنان پشت سرخود چیزی را توی مشت پنهان می‌کردند یا نمی‌کردند. سپس مشت را مقابل همبازی خود می‌آوردند تا حدس بزند چیزی درون مشت هست یا نه که عبارت مرسوم این بازی برای این کار پُر یا پوُت بود. این بازی‌ها را با شیرین‌کاری طولانی می‌کردند و به این دلیل هم برای بازیکنان به‌خصوص بچه‌ها جذابیت داشت. دراین‌بین افرادی که توانایی کافی برای شناسایی و حدس درست نداشتند برای آن‌که بازی را به هم بزنند، در اصطلاح جِر می‌زدند و بازی تمام می‌شد. 

بازی فنجان و حقه‌بازی

فنجان و حقه‌بازی افزون بر طرح معما، چیستان و خواندن داستان از بازی‌های پرطرفدار بزرگ‌ترهای جمع شب‌نشین یلدا بود. در بازی فنجان، شش عدد فنجان را وارونه داخل یک سینی قرار می‌دادند. زیر یکی از فنجان‌ها نخود یا مهره‌ای پنهان می‌کردند و بازیکن مقابل باید جای مهره یا نخود را برای برنده شدن نشان می‌داد. قرارداد بازی هم این بود که حریف حدس درست را در زیر نخستین یا آخرین فنجان بزند تا برنده شود در غیر ‌این صورت بازیکن قبلی بازی را همچنان ادامه می‌داد.

گزارش از محسن جانجان باستان‌شناس و پژوهشگر

انتهای پیام/

کد خبر 14010922889628

برچسب‌ها