یکی از مشخصههای فرهنگی همه اقوام و جوامع بشری، داشتن و برپایی جشنها و آیینهاست. آیینها تکرار و بازنمایش جریان رویداد و کنشِ واکنشی است که معنای ویژه یافته است. آیین در اصل نوعی رازآموزی است و برگزاری آن برای بهرهمندی از فیض و برکت خداست. از دیرباز ایرانیان شادی و شادی خواری را از آیینهای ویژه خود دانسته و در فلسفه و هستی شناسی خود، آن را موهبت الهی به شمار آوردهاند. یلدا، در فرهنگ و سنن هر قومی، ریشه تاریخی و فرهنگی دارد که هویت فرهنگی و تاریخی آن جامعه را به نمایش میگذارد.
به نوشته ابوریحان چون نود روز، فاصله بین یلدا و نوروز است، این جشن را نود روز نیز میگویند. ایرانیان به بزرگداشت یلدا، آداب و رسوم گوناگونی برگزار میکنند که در بافت این تنوع، ویژگیهای مشترکی دیده میشود. یلدا شب زایش خورشید و آغاز دی، در گیلان شب چله نام دارد و همانند دیگر اقوام از گذشته تا کنون آن را جشن میگیرند. شب چله اولین شب از چهل روز اول زمستان است و به سبب آن که دو برابر چله کوچک (یازدم بهمن تا اول اسفند)است،آن را چله بزرگ(پیله چله) مینامند. این جشن، جشن شب نشینیهای شبهای سرد و تاریک زمستان و جمع شدن اعضای خانواده و دوستان در منزل بزرگ فامیل است. خوردن هفت نوع میوه ی پاییزی و زمستانی (انار،سیب،خوج،آب کنوس ازگیل،به و هندوانه،دانه های بو داده برنج و گندم، صیفی جات، انواع شیرینی های سنتی، دوشاب برنج، حلوای کنجدی و کاکا از رسوم قدیمی است که هنوز در بین مردم گیلان مرسوم است.
شام شب چله را در گذشته اغلب بدون گوشت و از سبزیجات میپختند. پختن نان محلی هم در برخی خانهها رایج بود. از زمانهای گذشته، فرستادن شب چره نوعروسان از جمله رسمهای رایج در گیلان بود. چند روز پیش از شب چله، خانواده داماد، مجمعی از خوراکیهای زمستانی، پارچه و طلا برای عروسی که هنوز به خانه شوهر نیامده است به عنوان شب چره میفرستادند. همچنین اعتقاد داشتند که عروس به خانه آوردن در شب چله سبب طولانی شدن و دوام مهر و محبت بین عروس و داماد می شود. هندوانه شب چله را درآویزههای بافته شده از ساقه های خشکیدهی برنج میآویختند و اگر همسایه ای هندوانه نداشت، حتما چند قاچ به او میدادند؛ چون باور داشتند که خوردن هندوانه سبب می شود که در تابستان و هنگام کار در شالیزار و باغات تشنه شان نشود و در سرمای زمستان سرما در بدنشان تاثیرنمی گذارد. به قول اهالي قوم تالش اگر هندوانه را كه سردي است بخورند، سرماي زمستان برآنان اثر نميگذارد. همچنین خوردن خربزه را نیز مفید میدانستند. نخوردن میوه های شب چله را سبب چله گرفتگی(بیماری) میدانستند.
یکی دیگر از رسوم گیلانیان گرفتن فال با پوست هندوانه است. این فال بدین صورت است که پوست هندوانه را میبرند و چهار قسمت میكنند و در يك دست میگيرند و نيت میكنند و از جلو به پشت میاندازند:
اگر 2 قطعه سبز و دو قطعه سفيد بيفتد ، خير است، اگر 3 قطعه سبزو يك قطعه سفيد بيفتد، خوب است، اگر يك قطعه سبز و 3 قطعه سفيد بيفتد، باطل است و سرانجام اگر هر 4 قطعه سبز باشد خيلی خوب است .در ماسوله مراسمی به نام «شم شمي» را به جا میآورند كه يك نوع تفأل است .هر كسي نيتی دارد دم درب خانه يا سرگذر می ايستد و به حرفهای رهگذران گوش میدهد. چنانچه حرفهای خوب شنيده باشد آن را به تعبير برآورده شدن نيت خود قلمداد ميكنند و بالعكس.
گیلانیان معتقدند در اين شب درختان سرشان را پايين میآورند و در اين لحظه اگر شخصی از خواب بيدار شود هر نيتی داشته باشد، خواستهاش برآورده خواهد شد. فال حافظ گرفتن از دیگر آداب شب چله در ميان گيلانيان است. تفأل به ديوان حافظ در گيلان جايگاه ويژه اي دارد. خانواده ها گردهم می آيند و با شور وشوق فال می خوانند. ابتدا ديوان حافظ را به دست يك يك افراد می دهند كه آنان با انگشت ميانی دست آن را بگشايند و نيت كنند. نیت کننده با عقيده و حرمت فراوان به ديوان حافظ پس از آمادگی و نثار فاتحه میگوید:
اي حافظ شيرازی ترا به شاخه نوات قسم دئنم، می مراد هدی یا می مراد فدی (يعنی: ای حافظ شيرازی، ترا به شاخه نباتت سوگند می دهم مرادم را بدهی).
فال گیر میگوید ای خواجه حافظ شيرازی، تو محرم رازی ما طالب يك فاليم، ترا قسم می دهم به شاخه نباتت كه نيت فلانی را روشن كن و بگو كه چيست؟ و بعد فال میگيرد .خواننده فال، گاه بيت ها را تفسير میكند. هر بار سه فال پياپی میگيرند و سپس درنگ میكنند تا دوباره برای چند تن ديگر فال بگيرند. زيرا عقيده دارند كه اگر سه فال پي درپی بيشتر بگيرند حافظ او را نفرين می كند. یکی دیگر از رسمهای قدیمی رایج در شب چله گیلانی انجام بازیهای سرگرم کننده است. از جمله این بازیها انگشتربازی یا پوچ و مغزبود که در رشت به آن، این دارد و آن دارد، میگفتند. بازیگران دو گروه میشدند، بعد از تعیین نوبت بازی، گروه آغاز کننده، انگشتری را دست به دست میداد و در مشت خود پنهان می کرد. گروه مقابل می باید مشتی را که انگشتر در آن پنهان شده ، مییافت، اگر مییافت، انگشتر به گروه دوم داده می شد و بازی ادامه مییافت. هر گروه که میتوانست سه بار انگشتر را طوری پنهان کند که گروه مقابل آن را نیابد، برنده بود.هر یک از افراد گروه برنده ،اجازه داشتند با پارچه ای تاب داده شده ،سه ضربه بر کف دست یا پا افراد گروه بازنده بزند.و بنابر این با انجام بازیها، خوردن میوه ها و تنقلات، تفأل، بیان خاطرات گذشته توسط افراد مسن و دیگر برنامه ها شب چله به پایان میرسید.
از آن جا که عناصر میراث ناملموس، مقاومتر از فرهنگ مادی است، بنمایههای این نوع فرهنگ در سیر تاریخ تکامل اجتماعی چند قرن و حتی چند هزار ه باقی می ماند. گسست نـسلها و روي آوردن بـه مدرنيـسم سـبب بـه فراموشی سپردن برخی از آداب و رسوم سنتي شده است. آیینهای شب چله جزئی از گنجینه فرهنگ معنوی گیلان است و ریشه در گذشتههای دور ونزدیک دارد. این عنصر میراث ناملموس در هر دوره تاریخی با پذیرش تغییراتی متناسب با اوضاع و احوال اقتصادی و اجتماعی، در پوشش فرهنگ نو ادامه بقا می دهد. بنابراین برای حفظ و حراست از میراثفرهنگی باید آن را شناخت. چون آگاهی و شناخت هم موجب لذت میشود و مسئولیت میآورد. برگزاری این آیینها میتواند بخـش مهمـی از نيـاز و تقاضـای گردشگری را در مقاصد گردشگری تشكيل دهد. در واقع این آیینها تركيبی از جنبـههـای مختلـف فرهنگی، اجتمـاعی، بيولـوژيكی و گردشـگری مقاصـد را نمايـان مـیکنند. در سالهـای اخيـر، برگزاری رویدادها و جشنها در راستای توسعه گردشگری بسیار مورد توجه سیاستگذاران قرار گرفته است. لذا در کنار دیگر جاذبه های استان گیلان، برگزاری آیینها نقش قابل توجهی در جذب گردشگر داشته و یکی از راهکارهای توسعه گردشگری فرهنگی است.
بنابراین برای شناخت آن چه که از این میراثگران بجا مانده است، باید گامهای استوار برداشت. در همین راستا، ضروری است شناخت جامعی از باورهای قدیمی و گذشتگانمان به دست آورده و به نسل جوان و نسلی که فردای این دیار از آن اوست، سپرد. بدین دلیل به منظور جلوگیری از کمرنگ شدن این مواریث گرانبها یکی از رسالتهای اصلی، ثبت و آگاه سازی عمومی، بویژه جوانان در زمینه آشنایی با مفاهیم و مسایل مربوط به حفظ میراث فرهنگی است.
آیینهای شب چله در گیلان با شماره ثبت 1005 در فهرست میراث فرهنگی ناملموس کشور قرار گرفته است. این آیین در هفدهمین کمیته پاسداری بین الدولی از میراث ناملموس که در شهر رباط مراکش از تاریخ 6 الی 12 آذرماه 1401برگزار شد با تایید اکثریت اعضاء به عنوان نوزدهمین میراث فرهنگی ناملموس ایران به ثبت جهانی رسید.
انتهای پیام/