مراسم سنتی ازدواج در استان سمنان؛ از دوخازی تا عروسی

ازدواج و تشکیل خانواده در شکل سنتی خود، عناصر و ارزش‌های زنده تحکیم‌بخش و گرانقدری را در خود دارد. این ارزش‌‌ها در کشاکش آداب‌ورسوم، گرچه مدت‌ها وقت خانواده‌ها و افراد را مشغول داشته، اما در تمامی مراحل با قهر و آشتی‌ها و شادی‌‌ها و دلهره‌ها توأم بوده و درنهایت تحکیم روابط خانواده را چنان تضمین می‌کرده که این ضرب‌المثل را عینیت می‌بخشیده که «دختر با لباس سفید عروسی به خانه شوهر می‌رود و با کفن سفید از آنجا خارج می‌شود.» چنین بوده که به‌ندرت در خانواده‌ای طلاق و جدایی واقع می‌شده است.

تشکیل خانواده در سمنان در شیوه سنتی خود 4 مرحله داشت: دختریابی و انتخاب همسر، خواستگاری (دوخازی)، عقدکنان، عروسی.

دختریابی یا انتخاب همسر

وقتی خانواده‌ای دختری را برای همسری پسرشان نشانه می‌کردند و تحقیقات لازم را در مورد نجابت و عفت او انجام می‌دادند، نوبت آزمایش خود دختر می‌رسید.

برای این منظور مادر پسر یا عمه، یا خاله او به خانه دختر می‌رفت و از آن‌ها برای کمک در مثلاً «آتله کاری» یا «چرکی کاری» دعوت می‌کرد و البته دختر هم باید می‌آمد.

در جریان کار از میزان زرنگی و کار و تلاش و خانه‌داری و رفتار او اطلاعات کافی به دست خانواده داماد می‌آمد. در همین روز با تمهیداتی سر دختر را وارسی می‌کردند که کچل نباشد، دهان و زیر بغلش بو ندهد و ...

پس از قبول شدن دختر در این آزمایش‌‌ها به‌وسیله یکی از آشنایان که نفوذ کلام داشت، به خانواده دختر پیامی کنایه‌آمیز می‌دادند که مثلاً فلان خانواده به خانه شما راه دارند؟ یا پسر فلان کس را به غلامی قبول می‌کنید؟ که پس از جلب موافقت شبی را برای خواستگاری (دوخازی) تعیین می‌کردند.

این نکته را باید اضافه کرد که علی‌الخصوص دختر و پسر در انتخاب یکدیگر به‌هیچ‌وجه دخالت نداشتند و حتی تا شب عقد هم یکدیگر را نمی‌دیدند. (البته موارد استثنائی هم وجود داشت)

دوخازی (بله برون)

در شبی که برای دوخازی تعیین‌ شده بود جمعی از بزرگان و ریش‌سفیدان دو فامیل در خانه عروس جمع می‌شدند و پس از تعارف‌های مقدماتی یکی از افراد که شخوخیت بیشتری داشت، از پدر عروس می‌پرسید که فلان، پسر فلان را به غلامی قبول می‌کند؟ پدر عروس هم جواب می‌داد «که خدا ببخشد، نور چشم ماست» و حاضرین با صدای بلند می‌گفتند «ان‌شاء‌الله مبارک است».

از این‌ پس به‌طور خیلی جدی مسائل مالی مطرح می‌شد. ابتدا درباره «مهر» عروس مذاکره ‌می‌شد که بیشتر مواقع خانه، زمین، باغ، آب، گوسفند و یا فرش بود و پشت قباله عروس ثبت می‌شد.

شیرینی شاخص در این مجلس و همه‌ شب‌های عروسی «پشمک» بود. هر یک از مدعوین سهم «پشمک» خانواده خود را در دستمالی که به همراه داشتند می‌ریختند و به خانه خود می‌بردند.

خوانچه بری

اگر پس از دوخازی قرار می‌شد که بلافاصله عقدکنان صورت پذیرد، در این صورت روزی را که به‌اصطلاح «ساعت داشته باشد» و بنا بر تقویم روز سعد و خوش‌یمنی باشد، انتخاب می‌کردند. شب قبل از عقد‌کنان «خوانچه» یعنی آنچه را که در شب قول‌گیران تصویب‌شده بود با تشریفات خاصی به منزل عروس می‌فرستادند.

مراسم سکه دادن به عروس

مادر داماد، اول یک تار مو از پیشانی و یا ابروی عروس می‌کند، سپس سکه ارسالی داماد را در دست او می‌گذاشت.

زنان همراه، کف می‌زدند و هلهله می‌کردند و می‌رقصیدند، سپس شروع به بند انداختن عروس می‌کردند. زیر ابرویش را می‌گرفتند، موهای جلو پیشانی‌اش را به‌صورت چتر، کوتاه می‌کردند و موهای اطراف گوش‌هایش را به شکل زلف درمی‌آوردند، به گونه‌هایش سرخاب سفیداب می‌مالیدند. زنان همراه عروس هم، همگی بند می‌انداختند و آرایش می‌کردند.

عقدکنان

اتاق عقد: قبل از ورود دعوت‌شدگان، اتاقی را به نام اتاق عقد آماده می‌کردند و سفره عقد که معمولاً سفید بود را آنجا می‌انداختند. قرآن، پنیر، سبزی، طشت آب، شیرینی، پشمک، تخم‌مرغ، آینه‌قدی، لاله و لامپا جزو وسایل سفره عقد بود.

بله گفتن عروس

ملا، سه بار شرایط عقد را تکرار می‌کرد، ولی عروس بلی نمی‌گفت. در این موقع اطرافیان با سلقمه و نیشگون، او را وادار به بلی گفتن می‌کردند و اگر بازهم نمی‌گفت، یکی از زنان به‌جای او بلی می‌گفت و چون عاقد حق ورود به اتاق عقد را نداشت، لذا گوینده بلی را همان عروس تصور می‌کرد و کار عقد را خاتمه‌یافته تلقی می‌کرد. پس‌ از آن عاقد دستور شادی کردن می‌داد و زن‌ها هلهله می‌کشیدند.

پس از مراسم، عروس به خانه خود می‌رفت. معمولاً بین عقد و عروسی شش ماه تا یک سال فاصله می‌افتاد. در این مدت ملاقات عروس و داماد زیر نظر بزرگترها و خاصه مادر عروس صورت می‌گرفت. آن‌ها مجاز به نزدیکی با هم نبودند و فقط می‌توانستند به معاشقات معمولی ظاهری اکتفا کنند.

عروسی

این مراسم، غالبا سه تا هفت شبانه‌روز به طول می‌انجامید و سراسر توأم با جشن و سرور و پایکوبی بود. بستگان نزدیک، در خانه عروس و داماد جمع می‌شدند و روزی برای تنور و طبخ نان، یکی دو روز برای پاک کردن برنج و حبوبات و روزی برای دوختن لحاف و تشک و پرده و روز دیگر برای تکمیل و اصلاح جهاز عروس، اختصاص داشت. کارها به‌طور دسته‌جمعی و شبانه‌روزی سامان می‌گرفت.

گزارش از محمد احمدپناهی سمنانی پژوهشگر استان سمنان

انتهای پیام/

کد خبر 14011007863560

برچسب‌ها