امالبنین نعمت گرگانی، معاون ادارهکل موزهها در یادداشتی نوشت: آغاز فعالیتها و کاوشهای باستانشناسی توسط کشورهایی آغاز شد هر چند خودداری پیشینه و سابقه تمدنی درخشانی نبوده اما به اهمیت و ارزش آثار تمدنی به خوبی واقف بودند، در مقابل کشورهایی که کاوشهای باستانشناسی در آنها انجام میشد با وجود این که صاحب تمدنهایی چندین هزار ساله بودند اما به خاطر عقب ماندگیهای ناشی از استعمار حاکم بر خود با این علم ناآشنا و یا دیر آشنا بوده و به نوعی حقوق مالکانه معنوی و فرهنگی خود را با دستهای خود به کشورهای استعمارگر وقت، ارزان و بیمایه واگذار کردند.
این جریان استعمار فرهنگی باعث جدا شدن آثار فرهنگیتاریخی بسیار زیادی از خاستگاه فرهنگی اصیل خود شده و زینتگر موزههای دیگر کشورهایی شدند که به واسطه حضور این آثار در مجموعههای خود به جهان فخر میفروشند متاسفانه اکثر این آثار طی قراردادهای قانونی از کشور مبدا به سایر کشورهایی که مجری این کاوشها بودهاند انتقال یافتهاند.
در ایران نیز، بررسی اسناد تاریخی موید این مطلب است که آثار حاصل از کاوشهای باستانشناسی بر اساس قراردادهایی که بین هیاتهای خارجی و حاکمان وقت منعقد شده همچون غنائمی تقسیم شده و به موزههای این کشورها راه یافتهاند اما بخشی از این آثار نظیر الواح هخامنشی به منظور خوانش تحقیق و پژوهش به موسسه شرق شناسی شیکاگو منتقل شدند. بدیهی است تعهد به معاهدات فی مابین برای طرفین هر معاهدهای بسیار مهم و به نوعی کسب اعتبار میباشد با توجه به شرایط حاکم بر روابط فیمابین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا و مشکلات سیاسی پیش آمده در خصوص توقیف این الواح از جمله شکایت جنی روبین و شرکا و موفقیت نهایی کشورمان در رفع توقیف الواح و صدور مجوز خروج باقیمانده الواح توسط وزارت خزانهداری آمریکا و بازگشت الواح، موید برتری و پیروزی دیپلماسی فرهنگی بر دیپلماسی سیاسی درهر برهه از زمان است.
حال با نگاهی به بازگشت تعداد ۳۵۰۶ لوح از الواح هخامنشی باقیمانده در موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو (موسسه مطالعات فرهنگهای باستانی) شاید در نظر اول برای افراد و گروههای مختلف مردم صرفا بازگشت تعدادی شیء فرهنگیتاریخی باشد، ولی با دقت بر شرایط حاکم بین دو کشور میتوان اهمیت این استرداد را از چند منظر مورد بحث و بررسی قرار داد:
۱- جمهوری اسلامی ایران در هیچ شرایطی اجازه استعمار فرهنگی را به هیچ کشوری نداده و همواره استرداد اموال فرهنگی تاریخی را جزء اولویتهای خود و در صدر دیپلماسی فرهنگی و سپس سیاسی قرار داده است.
۲-جمهوری اسلامی ایران از هر فرصتی حتی در جریانهای سیاسی نظیر اجلاس اخیر برای پیشبرد اهداف تعیین شده در دیپلماسی فرهنگی استفاده میکند.
۳- ترکیب توامان جریانهای سیاسی و فرهنگی و کسب نتیجه موفق از آن، نشانگر دارا بودن یک سیاستگذاری قوی، صحیح و منسجم در طرح موضوع، استراتژی حقوقی و کارشناسی دقیق، انجام رایزنیهای فرهنگی، پیگیریهای منظم و مستمر از داخل و خارج از کشور، در نظر داشتن تمام جزئیات، برنامهریزی دقیق و در نهایت هماهنگی کامل بین دستگاه فرهنگی و سیاسی کشور است.
۴-بازگشت این الواح فارغ از این که چگونه و در چند مرحله به خاستگاه خود بازگشتهاند، افتخاری بزرگ برای ملت ایران و دستگاه فرهنگی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران به صورت توامان است.
۵- این مهم را همواره باید در نظر داشت که استرداد اموال فرهنگی تاریخی فرایندی زمان بر بوده و به هیچ وجه نمیتوان زمان دقیقی برای پایان این فرایند پیشبینی کرد. هر مرحله از بازگرداندن آثار تابع شرایط خاص زمان خود است چه بسا در برههای از زمان روابط شکننده بین کشورها، پروندهای به ظاهر موفق و بدون حساسیت را چنان دچار پیچیدگی میکند که اموال مورد نظر را برای سالها از دسترس خارج میکند بههمین منظور همواره باید از شرایط و فرصتهای پیش آمده در لحظه استقبال کرد.
۶_ استرداد اموال فرهنگیتاریخی وظیفهای قانونی برای دفاع و بازپسگیری حقوق مادی و معنوی آحاد مردم است که وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی ثابت کرده تاکنون از هر فرصتی برای بازپسگیری گنجینههای فرهنگی خود استفاده کرده و تمام ظرفیت کارشناسی، حقوقی و قانونی خود را در این زمینه به کار خواهد گرفت.
7- در پایان فارغ از تمامی حواشی و چراهای پی در پی که معمولا پیامد موفقیتهایی بزرگ نظیر این پروژه است، باید این نکته را در نظر داشت که امر استرداد اموال فرهنگی تاریخی محدود به افتخار دولتها نبوده، بلکه افتخار ملتهاست و هر سخن دیگری خارج از این مقوله نمیتواند ارزش این پروژه و تلاشهای بیوقفه و دلسوزانه تلاشگران پشت صحنه این رویداد مهم را بیاهمیت جلوه دهد. چرا که روح حاکم بر این امر مهم خود گویای اهمیت، ارزش و عمق آن است.
انتهای پیام/
نظر شما