ارائه ۸ پژوهش در حوزه‌های باستان‌شناسی و مطالعات سد کانی سیب

در دومین روز از برگزاری همایش باستان‌شناسی سد کانی سیب، حوضه رودخانه زاب کوچک شمال غرب ایران در دو پنل مجزا ۷ سخنرانی با موضوعات پژوهش‌های باستان‌شناسی صورت گرفته در این حوزه و یک پژوهش در حوزه مطالعات اجتماعی ارائه شد.

به گزارش میراث‌آریا به نقل از روابط‌عمومی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری، علی بیننده،عضو هیات علمی گروه باستان‏شناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان ۲۹ آذرماه ۱۴۰۲، در این نشست، در تشریح کاوش باستان‌شناسی تپه‌های عبید و ریک‌آباد گفت: احداث سد یکی از رایج‌ترین روشهای کنترل و مدیریت آب در سالهای اخیر در ایران است و سد کانی سیب یکی از چندین سدی است که بر روی رودخانه زاب و شاخه‌‏های آن ساخته شده است. قبل از شروع آبگیری محوطه عبید (کلکاشک) در در نزدیکی  رودخانه، کاوش شد. به مانند بیشتر کاوشهای نجات بخشی سعی شد در مدت زمان کوتاه بیشترین میزان اطلاعات ممکن به دست آید.

او با اشاره به اینکه بیشتر قسمت‌های محوطه در زمان کاوش آسیب جدی دیده بود و در سه کارگاه کاوش شده آثار آن نمایان بود تصریح‌کرد: بیشترین آثار به دست آمده مربوط به دوره مس سنگ (سنت دالما) است. سفال‏های تپه عبید شامل کاسه‌ها، دیگ‌ها، بشقاب‌ها و لیوان هستند که در حالت کلی به چهار گروه سفال های لعابدار ( با لعاب گلی غلیظ)، منقوش، نیشگونی و ساده دسته بندی می‏‌شوند. همه سفالهای دالما در شمال غرب ایران و تپه عبید تک رنگ هستند و به احتمال زیاد در این محوطه نیز ظروف سفالی در محل تولید می شده است.

این باستان‌شناس افزود: بیشتر استقرارهای دالمایی و از جمله عبید در حوضه زاب کمتر از یک هکتار وسعت دارند و در جایی قرار گرفته اند که بیشتر مناسب دامداری است و محوطه‌های بزرگ که استقرار دراز مدت داشته باشند کم شمار هستند. تپه عبید یک استقرار موقت کمتر از یک هکتار هست که در تراس رودخانه شکل گرفته است.

 فصل اول و دوم کاوش باستان‌شناسی تپه گردآشوان و محوطه برده زرد نیز توسط مهناز شریفی دانشیار پژوهشکده باستان­شناسی ارائه شد. او با اشاره به اینکه  کاوش­های نجات­‌بخشی حوضه سد کانی سیب منجر به شناسایی دوره مهم عصر مفرغ در محوطه­‌های برده زرد و آخوران شد گفت: عصر مفرغ را سرآغاز تحولات عمده اجتماعی در اوایل هزاره سوم ق.م می‌­دانند. پس از فرهنگ کوراارس و با پایان عصر مفرغ قدیم، تغییرات فرهنگی چشم­گیری در سنت­های فرهنگی عصر مفرغ میانی و سپس جدید رخ می‌­دهد، به این ترتیب که با زوال فرهنگ سفال خاکستری ظهور سفال نارنجی رنگ و منقوش را شاهد هستیم.از ویژگی­های عصر مفرغ میانی گونه منقوش دینخواه و سفال خابور است . در این دوره گوناگونی فرهنگی و نه همگونی فرهنگی از شاخصه‌­های مفرغ در منطقه شمال­‌غرب است.

او افزود: این مقاله تلاش دارد تا با مطالعه مواد فرهنگی متعلق به سنت فرهنگی مفرغ میانی و جدید در محوطه‌­های برده­زرد و آخوران به این پرسش پاسخ دهد که آیا ارتباطات و مناسبات فرهنگی بین حوضه رودخانه زاب کوچک (حوضه سد کانی سیب ) با دیگر مناطق حضور فرهنگ مفرغ میانی و جدید برقرار بوده است، چرا که شباهت­های انکارناپذیری بین مواد فرهنگی حوضه جنوب دریاچه ارومیه با مناطق مجاور مشاهده می­شود، لذا در این مقاله به مطالعه سنت فرهنگی حسنلوی VI و V که در کاوشهای بردزرد و آخوران بدست آمده، می­پردازیم.

این باستان‌شناس خاطرنشان‌کرد: نتایج مطالعات و گاهنگاری نسبی سفال‌­های آخوران نشان داد که بیشترین برهمکنش‌­ها و تاثیرات فرهنگی حوضه جنوب دریاچه ارومیه با حسنلو و خارج از مرزهای ایران با مناطق آناتولی و کردستان عراق بوده است.

در ادامه افراسیاب گراوند رئیس میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان‌های خوی و سلماس در تشریح مقاله مشترک‌اش با فاطمه ملک پور در خصوص کاوش باستان‌شناسی محوطه سوغانلو ۴ توضیحاتی ارائه داد و تصریح‌کرد: محوطه قدکودان (سوغانلو ۴) از مهمترین استقرارگاه های حوضه آبگیر سد کانی سیب پیرانشهر است که در یک دره میانکوهی باریک و بر روی بلندی های طبیعی واقع شده و رودخانه زاب کوچک با فاصله  ۲۰۰ متر در شرق آن، با جهت تقریباً شمال به جنوب در جریان است. این دره به دلیل وجود رودخانه زاب کوچک، استعداد و توانمندی کشاورزی و خاک حاصلخیز، شرایط زیست محیطی مناسبی را برای انسان­های یکجانشین و تولید کننده غذا از دوران پیش از تاریخ تا عصر حاضر را فراهم آورده است. از سوی دیگر این دره با داشتن مراتع و چراگاه­ها وسیعی همواره شرایط مناسب را برای گروه‌­های کوچرو و چراگرد فراهم ساخته است. حضور محوطه های متعدد در نزدیکی این رودخانه و نیز روستاهای امروزی، دلیلی بر این مدعاست.

او افزود: کاوش‌های باستان‌شناختی در این محوطه طی ۳ فصل متوالی در سال­های ۱۳۹۸،۱۳۹۷ و همچنین در سال ۱۳۹۹ صورت گرفت. نتایج حاصله و یافته­‌های معماری به دست آمده از آن، نشان از اهمیت این محوطه در ادوار پیشین دارد و بر اساس آثار معماری به دست آمده از آن می‌­توان بیان کرد که این محوطه از مهمترین استقرارهای حوضه آبگیر سد کانی سیب محسوب می‌شود. در طی سه فصل در مجموع گستره ای به ابعاد ۲۳×۱۵ متر (۳۴۵ مترمربع) مورد کاوش باستان شناختی قرار گرفت و تحت عنوان ترانشه II نام­گذاری شد.

این باستان‌شناس اظهارکرد: نتایج حاصله از کاوش محوطه قدکودان نشان می­‌دهد که این محوطه باستانی در دو دوره زمانی مورد استقرارواستفاده قرار گرفته است. محوطه مذکور در دوره اول استقرار خود، دارای ساختارهای معماری سنگچین بزرگ با فضاهای متعدد معماری متعلق به دوره اشکانی بوده که در دوران اسلامی عنوان گورستان مورد استفاده قرار می‌گرفته است.

در ادامه کاوش باستان‌شناسی محوطه خره‌خانالی شمالی توسط حامد نورسی تشریح شد. او گفت:کاوش نجات‌بخشی محوطه خره خانالی شمالی در حوضه سد کانی سیب پیرانشهر در اواسط آبان‌ماه سال ۱۴۰۰ با مجوز رسمی از سوی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری محقق شد. محوطه خره خانالی شمالی یکی از محوطه­‌های حوضه رودخانه زاب کوچک و سد مخزنی کانی سیب است. در نتیجه بررسی انجام شده در حوضه سد کانی سیب این محوطه در بازه زمانی دوران تاریخی (اشکانی - ساسانی) معرفی شده است که پس از بررسی­‌ها و مطالعات میدانی توسط هیئت کاوش مستقر در محوطه خره خانالی شمالی، علاوه بر سفال­های دوران تاریخی، شواهدی از سفال­های دوره هزاره اول قبل از میلاد نیز مورد شناسایی و ثبت و ضبط قرار گرفت.

این باستان‌شناس تصریح‌کرد: بازه زمانی یاد شده از جمله دوره­‌های زمانی خاص با سؤالات بسیار در منطقه شمال غرب ایران است که مطالعه هر چه بیشتر محوطه‌­های مرتبط با این دوره، در روشن‌شدن ابعاد و پاسخ‌گویی به سؤالات این دوره می­تواند یاری‌رسان باشد. بنا بر شواهد موجود محوطه خره خانالی شمالی در طی سالیان گذشته به‌صورت یک برجستگی با ارتفاع نه‌چندان زیاد از سطح زمین­های اطراف متمایز بوده است؛ اما توسط اهالی به عنوان زمین کشاورزی مورد بهره­برداری، شخم و تسطیح قرار گرفته است که همین عوامل علاوه تخریب محوطه بر گستردگی مواد فرهنگی در سطح زمین­های اطراف نیز مؤثر بوده است.

او افزود: در مجموع کاوش محوطه خره خانالی شمالی تعداد شش کارگاه کاوش در ابعاد مختلف با مساحت نزدیک به ۱۳۳ مترمربع  مورد کاوش قرار گرفت. از جمله دلایل تعدد کارگاه‌­های کاوش در محوطه خره خانالی شمالی، دستیابی به اهداف کاوش­های نجات‌بخشی و کاوش حداکثری محوطه بوده­ است، هرچند تخریب محوطه توسط کشاورزان و گستردگی مواد فرهنگی در سطح زمین­های اطراف نیز در این مقوله تأثیرگذار بوده است.

 سحر بختیاری در ادامه این نشست به ارائه فصل دوم کاوش باستان‌شناسی گورستان بلاچاک که توسط حسین ناصری صومعه به انجام رسیده پرداخت و گفت:محوطه گورستانی بلاچاک در بخش مرکزی، دهستان لاهیجان، و در ۱ کیلومتری شمال‌شرق روستای لاوین و ۱۰۰ متری جنوب روستای متروکه گرده گوران در شهرستان پیرانشهر استان آذربایجان‌غربی واقع است. این محوطه در سال ۱۳۸۵ با پلاک ثبتی به شماره ۱۶۹ از قراء بخش ۱۱ ارومیه به عنوان تپه مربوط به هزاره اول ق.م. در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. محوطه بلاچاک از جمله محوطه‌هایی است که در پی احداث سد کانی‌سیب در برنامه کاوش اضطراری قرار داده شد.

او افزود: ابتدا این گورستان ۱۳۹۶ توسط رضا حیدری بررسی شد (حیدری ۱۳۹۶) و به دلیل تاثیرگذاری مخرب سد در اولویت کاوش قرار گرفت. فصل اول کاوش این محوطه در سال ۱۳۹۹ توسط سپیده جمشیدی یگانه انجام شد. به دلیل اهمیت و وسعت زیاد گورستان فصل دوم کاوش آن با مجوز پژوهشکده باستان‌شناسی تحت سرپرستی ناصری صومعه به انجام رسید. همانطور که از عنوان پروژه پیداست هدف اصلی این کاوش، به دست آوردن بیشترین اطلاعات از محوطه‌های موجود در محدوده آبگیری سد کانی‌سیب پیش‌از غرق شدن در زیر آب است. گاهنگاری نسبی و مطلق محوطه، شناخت فرهنگهای منطقه در طول هزاره اول پیش از میلاد، مطالعه شیوه‌های تدفینی، ساختار قبور، مستندنگاری آنها و مطالعات بقایای استخوان‌های انسانی از اهداف دیگر این کاوش به شمار می‌رود.

موضوع  تجارب، رویکردها و موانع و چالش‌های مدیریتی در روند مطالعات میراث فرهنگی سد کانی‌سیب پژوهش مشترک فرزاد مافی و ثریا افشاری نیز در ادامه ارائه شد.

فرزاد مافی مشاور باستان­‌شناسی شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ابهردر اینباره گفت:ساخت و احداث سد کانی­سیب در نزدیکی شهر پیرانشهر در استان آذربایجان­‌غربی بخشی از یک طرح عمرانی بزرگ است که تحت عنوان پروژه زاب از سوی شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران در سال ۱۳۹۵ خورشیدی به مرحله اجرا درآمد. یکی از مهم­ترین اهداف اجرای این طرح، احیای دریاچه ارومیه بود. از سوی دیگر مطالعات میراث فرهنگی در محدوده ساخت سد کانی سیب، از منظر سطح مطالعات، حجم کاوش­ها و تعداد تیم­های باستان­شناسی در دو فاز بررسی و کاوش، به نوبه خود یکی از بزرگ­ترین پروژه‌­های میدانی باستان­‌شناسی موسوم به نجات­‌بخشی است که توسط پژوهشکده باستان­شناسی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری مدیریت و اجرا شد.

او تصریح‌کرد: در عین حال مشکلات و چالش­های اداری و حقوقی که در ابتدای اجرای طرح ساخت سد کانی سیب ایجاد شد و تلاشی که طرفین جهت حل مشکلات موجود انجام دادند از منظر روند تعاملات و انجام همکاری­های مشترک بین دستگاه­های اجرایی در نوع خود تجارب جدید و ارزنده­ای در پی داشت که یکی از مهم­ترین نتایج آن، درک و شناخت جایگاه مواریث فرهنگی و در عین حال اهمیت اجرای طرح­های عمرانی با هدف توسعه متناسب و همگام با زیرساخت­های اقتصادی، صنعتی و فرهنگی کشور، الزام طرفین به رعایت دقیق موارد قانونی، ارتقا سطح تعاملات فی­مابین و روند روزافزون ایجاد تسهیلات جهت انجام بهینه مطالعات میراث فرهنگی بود.

فصل سوم کاوش باستان‌شناسی تپه گردی گوران نیز توسط بهنام قنبری ارائه شد.او گفت: سومین فصل کاوش تپه گردی گوران در پاییز ۱۴۰۰ انجام شد. در کاوش فصل سوم گردی گوران با توجه به اطلاعات به دست آمده از کاوش فصل اول و دوم و همچنین برای تکمیل اطلاعات لایه­‌نگاری محوطه تصمیم برآن شد تا یک ترانشه گسترده در ابعاد ۷ × ۷ متر در جانب غربی ترانشه فصل اول و دوم ایجاد شود.

او افزود: هدف اصلی از کاوش فصل سوم در گردی گوران، کاوش گسترده و درک فضاهای معماری لایه‌­های مختلف موجود در این تپه است. یکی دیگر از دلایل انتخاب این بخش برای کاوش فصل سوم، پی گردی معماری عصر مفرغ جدید و همچنین روشن کردن وضعیت لایه­‌های عصر مفرغ میانی و قدیم گردی گوران بود. چرا که در فصل اول تنها شواهد مادی این دوره (عصر مفرغ قدیم) وجود سفال­های سیاه داغدار بدون بقایای معماری بود و در فصل دوم نیز کاوش در سطح لایه­‌های عصر مفرغ جدید متوقف شده بود. بنابر این هدف، کاوش فصل سوم در ترانشه­ای با ابعاد ۷×۷ متر در مدت ۳۰ روز انجام شد و نتایج قابل توجهی از دوره­های مختلف فرهنگی به دست آمد. در نتیجه کاوش این فصل جمعاً ۶۰ کانتکست مجزا شناسایی و ثبت شدند که از اطلاعات و مواد فرهنگی به دست آمده از آن­ها و همچنین از مطالعه توالی لایه‌­ها و تفاوت مواد فرهنگی می­‌توان یک توالی لایه‌­نگاری فشرده، از دوره تاریخی تا عصر مفرغ قدیم را شناسایی کرد. در این فصل بقایای معماری گویا و شاخصی از تمامی دوره­‌های فرهنگی تپه (غیر از دوره اشکانی که لایه آن بواسطه گورستان اسلامی تخریب شده است) به دست آمد که بر اساس آن­ها لایه­‌نگاری تپه و حتی مراحل مختلف آن گویاتر شد..

در ادامه این نشست مقاله تهیه کاداستر اجتماعی، مسئولیت‌ اجتماعی طرح‌های سدسازی در قبال میراث‌فرهنگی کار مشترک حمید رشیدی فرد رییس گروه مطالعات اجتماعی و میراث‌فرهنگی شرکت توسعه آب و نیروی ایران و علی‌اصغر حسینی کارشناس مدیریت دانش، شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران ارائه شد.

رشیدی فرد گفت:با توجه به تعاریف، کاربرد نقشه‌های کاداستر به این صورت است که با استفاده از آن می‌توان اطلاعات جامع و املی از املاک و اراضی تهیه کرد تا به کمک آن‌ حدود قلمرو موقعیت املاک را مشخص کرد. در طی سالهای گذشته کاداستر اراضی به خوبی توانسته است با کاهش دعاوی و مشکلات در خصوص املاک، کارایی خود را به  اثبات برساند.

او گفت: در این مقاله قصد داریم در مورد نوع جدیدی از بهره گیری از کاداستر که نام آنرا کاداستر اجتماعی گذاشته ایم صحبت کنیم.احداث سدها همواره مسئولین امر را با مسائل و مشکلات متعدد اجتماعی روبرو کرده است.تملک اراضی جابجایی جمعیتی، جابجایی قبول و اماکن مذهبی، میراث‌فرهنگی، اراضی کشاورزی، مراتع، تغییر معیشت و ... از یک سو و انتظارات، عقاید، سلایق و اعتقادات مردم و دهها عامل دیگر دست به دست هم می‌دهد تا تصمیم گیری را برای مسئولین امر بسیار سخت و دشوار کند.

رییس گروه مطالعات اجتماعی و میراث‌فرهگی شرکت توسعه آب و نیروی ایران اظهارکرد: بسیار اتفاق افتاده است که تکرار برخی از تصمیماتی که در یک سد موفقیت را به همراه داشته است در سدهای دیگر ناکام مانده است. همه این موارد بخاطر تعدد بیش از حد و تقریبا غیر قابل کنترل عوامل اجتماعی و فرهنگی دخلیل در تصمیم گیری است.اما این عوامل متعدد را می‌توان به کمک کاداستر اجتماعی مهار کرده و شاهد اثر گذاری و توفیق در تصمیم گیریها و همچنین قابلیت تکرار آن در سیار موارد مشابه بود.

رشیدی فرد افزود: کاداستر اجتمای می‌تواند در موارد مستندسازی، محیط‌زیست، مطالعات اجتماعی، پیوست فرهنگی، مسئولیت اجتماعی، میراث‌فرهنگی، میزان خسارت مخزن، جابجایی جمعیت، تملک اراضی و مباحث حقوقی آن و ... کمک کار مجریان و تصمیم گیران باشد.

انتهای پیام/

کد خبر 1402093001678
دبیر مهدی نورعلی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha