رجبعلی لباف خانیکی باستان شناس و پژوهشگر میراث فرهنگی طی یادداشتی نوشته است: در آن روزگاران دو شخصیت در صحنههای پر رونق و خلاق باستان شناسی بیش از همه مطرح بودند «دکتر عزتالله نگهبان»و «دکتر علیاکبر سرفراز» دکتر نگهبان با پایهگذاری رشته باستان شناسی در دانشگاه تهران «پدر باستان شناسی ایران» نام گرفته بود و با تلاش و فداکاری مثال زدنی خود به کشفیات ارزشمندی دست یافته بود. با انگیزه حراست از محوطههای باستانی حتی با درباریان در افتاده بود. در پایان خوش درخشید و با انتشار خیل مقالات و کتابها اطلاعات علمی فراوانی به دانشجویان و علاقمندان باستان شناسی عرضه کرد و خوشنام رفت خدایش بیامرزاد.
دکتر علیاکبر سرفراز هم در سخت کوشی و علاقمندی به کیان ایرانی راه دکتر نگهبان را میپیمود و با چنان شور و اشتیاقی در کلاسها و همایشها از کشفیاتش در تخت سلیمان و بیشاپور سخن میگفت که گویی در میان خاکهای آن محوطهها به ایدهآلهایش دست یافته است.
در سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ دکتر سرفراز رییس اداره حفاظت آثار تاریخی بود. سالهایی که من دوران خدمت وظیفه را در پادگان چهل دختر شاهرود به عنوان افسر وظیفه میگذراندم در یکی از گشتهای صحرایی یک بنای باستانی مخروبه توجهم را جلب کرد و من از آن کروکی تهیه کردم و گزارش مختصری نوشتم و به اداره حفاظت آثار تاریخی فرستادم. کمی بعد دکتر سرفراز طی نامهای ضمن تقدیر، از من دعوت کرد که بعد از خدمت سربازی به آن اداره مراجعه کنم، مراجعه کردم و استخدام شدم.
دکتر سرفراز را که در دانشگاه تهران تدریس میکرد میشناختم اما بعد از استخدام و همکاری با ایشان شناختم نسبت به او بیشتر شد و بیش از پیش شاهد علاقمندی او به ایران و فرهنگ کهن ایران شدم و همواره پاس حرمت ایشان را نگاه میداشتم.
بعد از انقلاب دکتر سرفراز گویا همچنان «انقلابی»مانده و بعدها از چشم روشنفکرها و دیگر اندیشان افتاد و در انزوا دور از محافل و مجالس ماند تا اینکه انگار «در غربت» به دیار باقی شتافت!
من صرف نظر از منش سیاسی و رفتاری دکتر سرفراز همواره او را شخصی پرتلاش و ایران دوست میپندارم و معتقدم که تا توان داشت هم و غم خود را صرف شناخت ایران و فرهنگ ایران بخصوص در دوران ساسانی کرد و در بازدیدهای میدانی از بیشاپور میگفت: وصیت کردهام که در این جا مرا به خاک سپارند.
انتهای پیام/
نظر شما