بهگزارش میراثآریا، حکمتالله ملاصالحی باستانشناس پیشکسوت و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، در همایش «هخامنشیان، خیزش آغازین جهان ایرانی به سوی تاریخ جهانی» گفت: برآمدن و بر صحنه آمدن بشر، چونان هستندهای تاریخی و تاریخمند در مفهوم و معنای کلی و کلان، روی پوسته نازک غبار کیهانی سیاره زمین، افکنده در میان صدها میلیارد غبار کیهانی دیگر، از ریشه و بنیاد و از آغاز نوعی افتتاح و گشودگی بوده است، افتتاح و گشودگی وجودی آدمی، افتتاح و گشودگی تاریخ و تاریخی آدمی، افتتاح و گشودگیای که دوران به دوران جغرافیایش، پرچین و شکنتر و مرحله به مرحله فراخ دامنتر شده است. به دیگر سخن هرجا انسان آنجا تاریخ و گشودگی تاریخی و وجودی آدمی به سوی و به روی هستی و جهان. هستیای گشوده در هستی. جهانی گشوده در جهان.
او افزود: درجه و دامنه، نحوه و نوع، درنگ و شتاب این افتتاح و گشودگی تاریخی و وجودی آدمی، از دورهای به دورهای، از جامعهای به جامعهای، از فرهنگی به فرهنگی، از سنت اعتقادی به سنت اعتقادی، از نظام دانایی و ارزشی به نظام دانایی و ارزشی دیگر متفاوت بوده است و متفاوت و رنگارنگ در تاریخ اتفاق افتاده است و افق گشوده است.
ملاصالحی اظهار کرد: اینکه چگونه و چرا چنین است و چگونه و چرا چنین شده است؟ جای سخن و بحث بسیار دارد و سخن و بحث بسیار نیز دربارهاش گفتهاند و شده است و همچنان سخن میگویند و بحث میشود. اینکه چگونه و چرا ایلامیان که هزارهها پیش از مادان و هخامنشیان در مناطق جنوبغرب ایران میزیستند و از کانونهای مهم جامعه شهری روزگارخود نیز بودند و با کانونهای جامعه شهری حوزه هلیلرود و همچنین مردمان منطقه هامون و هیرمند و دیگر مناطق شمالی و مرکزی و غربی جغرافیای سرزمینی که بعد در ذیل نام ایران تعریف شد در دادوستد بودند و مناسبات گسترده نیز داشتند، به یک نظام سیاسی واحد و متحد و منسجم و وحدت سرزمینی و حس هویتی واحد که در ذیل یک نام واحد سیاسی و سرزمینی خود را ببینند و بفهمند و تعریف کنند، دست نیافتند؟ چگونه و چرا چنین خیزش و حرکت و عزیمت عظیم و سرنوشتساز به سوی جهانی واحد و متحد و منسجم در ذیل نظام سیاسی واحد در روزگار هخامنشیان افق میگشاید و افتتاح میشود؟ در پس پشت این خیزش عظیم و افقگشایی سرنوشتساز و طلوعگاه مهم تاریخی چه اندیشهای، خردی، آرمانی، نظام ارزشی و حکمتی بوده است؟ هخامنشیان که بودند؟ چه میگفتند؟ چه اندیشه و آرمانی را در سرداشتند؟ پاسخ به مسئلهها و موضوعات مهم و کلیدی از این دست هرچند پیچیده و دشوار و سرگیجهآور است لیکن هم طرحشان هم بحثشان و توضیحشان میتواند آگاهی ما را از تاریخ و میراثی که بر آن بهعنوان ایرانی تکیه زدهایم ژرفتر کند و هم دامن تناقضها و دامنه کژفهمیها را محدودتر کند.
این باستانشناس پیشکسوت گفت: ایرانی بودن و جامعه و جهان ایرانی، فرهنگ و تمدن ایرانی، میراث تاریخ و فرهنگ و اندیشه ایرانی، لقلقله زبان نیست، یک جهان اسطوره و سرگذشت و تاریخ و فرهنگ و اندیشه و حکمت و خرد و هنر و مواریث مدنی و معنوی مشترک ایرانیان چونان ملت به دو معنا و مفهوم هم به مفهوم دارنده کتاب و کلام هم به مفهوم محمل هویتی خاص در ذیل نام ایران و جهان ایرانی با همه رنگارنگی کنار هم تافته و بافته شدهاند. این چنین نیز میشود بازخوانی و تبیین و تعریفش کرد و این چنین میشود فهمیدش.
انتهای پیام/
نظر شما