پیشینه فرهنگ لباس محلی در گیلان

پوشاک هر ملتی بخشی از فرهنگ و تمدن آن ملت محسوب می‌شود و علل گوناگونی مانند موقعیت جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی، دین، وضعیت اقتصادی و سیاسی نوع پوشاک هر قومی را مشخص می‌کند.

پوشاک هر ملتی بخشی از فرهنگ و تمدن آن ملت محسوب می‌شود و علل گوناگونی مانند موقعیت جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی، دین و مذهب وضعیت اقتصادی، سیاسی پوشاک هر قومی را مشخص می‌کنند. که مبین تحولات جامعه و درعین حال بیانگر تفاوت‌هایی است که میان اقشار آن جامعه وجود دارد. ایران به واسطه موقعیت جغرافیایی خود همواره درمیان کشورهای خاورمیانه و خاور نزدیک جایگاه خاصی داشته و دارد. کشور کهنسال ما از آغاز در داد و ستد با کشورهای جهان بوده است. از این رو بسیاری از مظاهر فرهنگی و تمدنی ایران و سایر کشورهای جهان در تعامل بوده‌اند. جامعه‌شناسان و مورخان سرگذشت انسان‌ها را از نظر سیر تحول اجتماعی، سیاسی و صنعتی مورد بررسی قرار داده و گام‌های مختلفی که بشر در راه پدید آمدن تمدن و تغییر و تحول آن برداشته را مطرح کرده و سپس تاریخ لباس به عنوان بخشی از تاریخ تمدن را مورد بررسی قرار می‌دهند بی‌شک پوشاک اقوام ساکن در ایران فرهنگی جزء اسناد مهم و ارزشمندی است که از جنبه مستندات تاریخی و مردم‌نگاری قابل بررسی است. 

تاریخ لباس در گیلان

آثار مکشوفه در گیلان سوابق سکونت در منطقه را به حدود چهار هزار سال پیش می‌رساند این مستندات ارابه سفر به فضای زندگی گذشتگان این سرزمین است. در کتابی با نام ظروف فلزی مارلیک، نویسنده قطعاتی از جام مفرغی شکسته را مورد بررسی قرار می‌دهد که تصویری از بانوی گیلانی حک شده است. در قطعه‌ای صورت بانوی گیلان با روسری فراخ و در قطعات دیگر طرح‌های زینتی بر بخش پایین دامن و سومین قطعه نیم‌تنه بالای زنی بدون سر، با کمر بسته را نشان می‌دهد. اشیا دیگر این مجموعه نیز به یاری‌مان می‌آیند. 

این نقش‌ها که کهن‌ترین اسناد مربوط به پوشاک و زیورآلات است و هم‌اکنون نیز بر لباس زنان ساکن این سرزمین می‌توان دید، نشان می‌دهد که این سنت دیرپا رابطه نمودهای زینتی با ماقبل تاریخ را همچنان حفظ کرده است. 

سفرنامه‌نویسانی که به ویژه از دوره صفویه به بعد از گیلان گذشته‌اند، جز به چند نکته کلی در نوشته‌های خود اشاره نکرده‌اند، وجوه مشترک آن‌ها تفکیک جنسی کمتر وعدم تمایل زنان به پوشاندن صورت خویش، سبک زندگی آزاد آن‌ها و ساده‌پوشی و استفاده کمتر از تزئینات لباس است در این میان اسامی چون شال، پتاوه، چموش، چاروق و چادرشب نیز دیده می‌شود. 

شال

شال پارچه‌ای زبر از پشم گوسفند با بافت ساده است. پشم گوسفند را پس از چیدن و شستشو با دوک یا چرخ به نخ تبدیل می‌کنند و از آن پارچه می‌بافند سپس در آب صابون مالش داده تا خصوصیت و ظاهر نمد به خود بگیرد و از آن برای دوختن لباس مردانه مانند شلوار، جلیقه، کت، باشلوغ و انواع کلاه استفاده می‌کنند. مشهور است که میرزا کوچک خان جنگلی رهبر جنبش جنگل جامه سنتی که از شال دوخته می‌شد به تن می‌کرد. 

پتاوه

نوارهای پارچه‌ای که روی شلوار تا زانو پیچیده می‌شود توسط مردان کوهپایه و برای محافظت از خراشیدگی با بوته خار بسته می‌شد. اکنون به جای آن از جوراب‌های پشمی ضخیم «گوروه» استفاده می‌شود. 

چموش و چاروق

کفش‌های سنتی گیلان به نام چموش و چاروق از چرم گاو تهیه می‌شود. چرم پس از کشیده شدن، خشک شدن، نمک‌سود شدن، به شکل پا بریده شده لبه‌های آن با ایجاد منافذی سوراخ می‌شود که از میان آن‌ها تسمه‌های چرمی تو و بیرون‌رفته و پس از محصور کردن پا به بالا بر می‌گردد. سپس تکه چرم دیگری رویه پا را می‌پوشاند که توسط نوارهای چرمی و یا پشمی به قسمت اول دوخته می‌شود یا تکه رویه حذف شده در این حالت تسمه‌های چرمی که به حالت ضربدر از سوراخ‌ها رد شده به دور پا، روی پتاوه یا جوراب‌های پشمی پیچیده می‌شود. 

چادرشب

مشخص‌ترین جامه زنان در گیلان می‌باشد. تکه پارچه مربع که به شکل سه‌گوش تا می‌خورد و روی کمر قرار گرفته، به شکل ضربدر از جلو رد شده در پشت کمر بسته می‌شود. این جامه نقش محافظ کمر را دارد گاهی برای بستن اطفال بر پشت نیز از آن استفاده می‌شود در این حالت محل بستن آن تا سینه بالا می‌آید. 

چادرشب در شرق گیلان با دستگاه چوبی دو یا چهار وردی با ابریشم تنابیده، کج ابریشم «الیافی که از پیله نامرغوب بدست می‌آید»، پنبه و یا امروزه با الیاف کاموا بافته می‌شود. عرض پارچه حدود ۳۱ سانتی‌متر و طول آن بنا به مورد مصرف متغییر است، که برای تهیه کمردَوَد، دو متر می‌باشد. طرح‌های هندسی چهارخانه با ترکیب رنگی بسیار متنوع و طرح‌هایی با نگاره‌های طبیعی و اشکال انتزاعی که برخی از آن‌ها به نقوش سفالینه‌ها و آثار فلزی دوران‌های کهن شباهت فراوان دارد هم‌اکنون نیز در این دست‌بافته دیده می‌شود. در گذشته از این پارچه برای دوخت پیراهن مردانه، قبا زنانه، پرده و رخت‌خواب‌پوش نیز استفاده می‌شده است. 

پوشاک زنان گیلان

لباس زنان به ترتیب قسمت‌های بدن از سر شامل سربند، تن‌پوش، دامن و شلوار به قرار زیر است: 

سربند

زنان در گیلان چند نوع سربند دارند که به شکل‌های مختلف استفاده می‌شود و اسامی گوناگون دارد در غرب گیلان در بعضی مناطق جلگه‌ای فقط یک سربند بر سر می‌گذارند. دستمال، پارچه‌ای سفید، لطیف و چهارگوش است که از وسط تا شده بر فرق سر گذاشته و طرف راست آن را بر شانه چپ می‌اندازند و گاهی قسمتی از میانه لبه راست را تا حد بینی بالا آورده و صورت خود را با آن می‌پوشانند. در قسمت‌های کوهستان و کوه‌پایه غرب زنان دو سربند بکار می‌برند. سرابست یا سر دسمال و بن‌دسمال. در مناطقی که به محل سکونت ترک‌های شاهسون نزدیک‌تر است بن دسمال اغلب سفید است که پارچه چهارگوش را از وسط تا شده و بر سر می‌گذارند و با نوع دیگری از دسمال که به کلاقی معروف است و از قطر مربع به چندلایه تا شده است پیشانی را می‌بندند و گیسوان خود را از بناگوش بیرون آورده و با لبه‌های دسمال سفید بر بالای سر می‌بندند اما در مناطقی که به بخش‌های مرکزی گیلان نزدیک‌تر است، هر دو سربند سفید است. 

در جنوب و مرکز گیلان نیز از دو سربند استفاده می‌کنند لچک که در شرق گیلان مندیل نیز نامیده می‌شود، در رنگ‌های مشکی، راه‌راه قرمز و مشکی، قرمز ساده و در منطق جلگه‌ای پارچه سفید گل‌دار دیده می‌شود، پارچه سه‌گوش یا چهارگوشی که از وسط تا شده از قطر بر فرق سر قرار می‌گیرد، لبه‌ها به پس سر برده شده و به حالت ضربدر از یکدیگر رد می‌شوند سپس به جلو آورده و بر فرق سر به یکدیگر گره می‌شود، در حالی که گوش و گردن خارج از پوشش قرار می‌گیرد. در گذشته برای تزئین، زنجیر و سکه طلا با سنجاق به لچک وصل می‌کردند و یا رشته بافته گیسوان خود را با آن می‌بستند. 

بر روی سربند اول دسمال می‌گذارند پارچه‌ای چهارگوش، به ابعاد یک متر و هفتاد، سفید، از جنس چلوار، ململ و یا در شرق گیلان از دست‌بافت‌های ابریشمی به نام توری دسمال استفاده می‌شد. بسته به تزئین، دسمال اسامی گوناگون دارد. کولدبد، گیجیگ دسمال، گولمه‌دسمال، کاربده‌دسمال و غیره. بستن آن ساده بوده اما زنان از سربند دوم بطور مداوم استفاده نمی‌کنند. 

کلاه نیز در بعضی مناطق مورد مصرف بوده که جایگزین لچک می‌شد و بر روی آن با تراشه و سکه‌های نقره و سکه رایج و منجوق‌های رنگی تزئین می‌کردند. کلاه مورد مصرف دخترهای جوان و تازه‌عروسان بوده است. 

پیراهن

در غرب گیلان، مناطق ترک‌نشین کوینک، مناطق تالش‌نشین «شیی» و در بقیه مناطق پیرَن گفته می‌شود و آن تونیک بلندی است که از سر می‌پوشند، پارچه‌ای با برش مستطیل که تا ران‌ها و زانوها و در غرب تا قوزک پا میرسد دو چاک در بغل دارد تا گشادی لباس را تامین کند. آستین بلند با تکه چهارگوش اضافه «مرغک» در درز زیربغل به تنه متصل می‌شود. 

پیش‌سینه با تکه‌ای از پارچه اصلی یا رنگ متفاوت و نوار رنگی تزئین می‌شود. در دیلمان به جای پارچه و رومان برای پیش سینه از یراق استفاده می‌شود. در گذشته از نوارهای دست‌بافت ابریشمی که در منطقه تولید می‌شد «پن‌بافی» برای تزئین استفاده می‌شد. به همراه آن قسمت اعظم لباس را با سکه تزئین می‌کردند. زنان گالش کوه‌پایه برای تزئین از هنر سیاه‌دوزی به همراه تکه‌دوزی‌های مثلثی الوان در پیش‌سینه و سرآستین و لبه پایین پیراهن استفاده می‌کردند. 

در قاسم‌آباد گیلان پیراهن تا نزدیک کمرگاه کوتاه بوده و به لبه آن تکه‌های چین‌دار می‌دوزند. به نظر می‌رسد این نوع دوخت تحت تاثیر تغییر مد دوران قاجاری بوجود آمده باشد. با این تفاوت که به پاس سنت دیرپا قد دامن «دراز تومان» کوتاه نشده است. در مناطق مرکزی گیلان پیراهن کمرچین از دوره قاجاری جایگزین تونیک مذکور می‌گردد. در غرب پارچه مورد استفاده برای پیراهن دارای زمینه روشن با طرح‌های شلوغ از گل‌های الوان است اما در شرق از پارچه‌های با طرح گل‌های ریز نقش استفاده می‌کنند. پارچه‌های روشن الوان برای جوان‌ترها و کدر و تیره‌تر برای مسن‌ترها بوده و برای مراسم عروسی فقط از لباس نو استفاده می‌شد اما در میان مردمان گیلان پوشیدن لباس مشکی مطلوب نبوده برای مراسم عزاداری از لباس‌های کهنه استفاده می‌کردند و تنها برای مراسم محرم و صفر و زمانی که نذر می‌کردند مشکی می‌پوشیدند. 

جلیقه

زنان بر روی پیراهن جلیقه می‌پوشند که به نام‌هایی چون جردقه، جلزقه، جرقده نامیده می‌شود. جلیقه اقتباس از لباس مردان اروپایی است که جایگزین تن‌پوش دیگری به نام الجاقبا شده که تا کمر کوتاه، دارای آستین، از جنس چادرشب ابریشمی یا مخمل الوان بود. جلیقه مورد مصرف روزانه، مخمل مشکی و برای جشن‌ها و مراسم از مخمل الوان با تزئینات یراق و سکه می‌باشد. مخمل برای جلوی جلیقه بوده، برای پشت از پارچه دیگری به نام جردقه پشت استفاده می‌شود، یقه هفت ساده، آرشال و انگلیسی، دوجیب در جلو و جیب روی آستر در زیر از ملزومات جلیقه است. 

دراز تومان

تومان، دراز تومان، شلار (غرب گیلان) با پیرهن بخش اصلی لباس زنان را تشکیل می‌دهد. بلند و به گشادی ۹ تا ۱۱ متر که بابندی از جنس پنبه، ابریشم یا پشم در درون لیفه جمع شده و روی بدن زنان گیلان استوار می‌گردد. گشادی، بلندی و تیره و روشن بودن تومان بسته به سن مصرف‌کننده و مناطق جغرافیایی متفاوت است. 

در جلگه غرب گیلان قد دامن زیر زانو است و به سمت کوه‌پایه تا آستارا بلندی آن تا مچ پا افزایش می‌یابد این تغییر همسو با تغییر قد پیراهن است، جنس پارچه و تنوع رنگی آن نیز مانند پیراهن‌های تالش بوده و از پارچه‌های گل‌درشت با حداقل تزئینات الحاقی استفاده می‌شود. 

در شرقی‌ترین منطقه گیلان، قاسم آباد چابکسر، از پارچه‌های ساده با رنگ‌های متنوع استفاده می‌شود و روی آن با قاعده و اصول خاصی نوارهای رنگی می‌دوزند. رویه دوخت نوارها تنوع زیادی به دامن‌های لباس محلی منطقه داده و لباس هر منطقه را نسبت به منطقه مجاور متفاوت کرده و در همین حال می‌تواند بیانگر موقعیت جغرافیایی و یا حتی سن و سال صاحب خود باشد. پراکندگی این نوع دامن تا کوهپایه‌های جنوب گیلان قابل مشاهده است. نوع دیگر دامن در منطقه متعلق به زنان گالش است که هم‌سویی با غرب گیلان دارد ولی در تزئینات و دوخت لبه دامن با آن تفاوت اساسی دارد. در منطقه مرکزی گیلان کوتاه تومان به یادگار مانده از ارتباط با دولت‌مردان قاجار است. 

لباس مردان گیلان

در گذشته نه چندان دور وجه تمایز کوه‌نشینان گالش و تالش با مردم جلگه در پوشیدن شال بود، کشاورزان از لباس‌های سبک اروپایی و خریداری شده از بازار استفاده می‌کردند، اما رمه‌داران از تن‌پوشهای برش‌خورده و دوخته شده خیاط‌های محلی از جنس شال که دست‌بافت زنان‌شان بوده می‌پوشیدند. 

سربند

دهقانان در تابستان از عرق‌چین و در زمستان از کلاه‌هایی از پوست بره با آستر چلوار یا از جنس نمد استفاده می‌کردند. کلاه‌ها بلند بوده ولی در طول قرن از ارتفاع آن کاسته شده است. هم‌اکنون نیز در شرق، کلاه‌مال‌ها با قالب‌های مخصوص کلاه نمدی می‌سازند و در غرب از پارچه شال، کلاه چهارتکه تالشی می‌دوزند. 

در فصل سرما انواع کلاه‌هایی که از پارچه شال «گوش‌کلاه، شال‌کلاه» می‌دوزند، مصرف بیشتری دارد. در گذشته کلاه وجه تمایز موقعیت اجتماعی مردان بود. جنگل‌نشینان، رمه‌داران و کشاورزان از کلاه‌های کوتاه و کشاورزان متمول دشت و اجتماع طبقه متوسط کلاه لبه‌دار و تاجران بازار کلاه شاپو سر می‌کردند. 

تن‌پوش

پیراهن مردان گیلان از اوایل قرن بیستم از بازار تهیه می‌شود اما قبل از آن تونیک کوتاه از جنس ابریشم خام، پنبه یا نخی بود که در خانه بافته می‌شد، عموما به رنگ آبی که بلندی آن به ناف می‌رسید، روی آن جلیقه و گاها نوعی قبا خاص (قاجاری) می‌پوشیدند. کت جایگزین قبا گردیده هم‌اکنون نیز در مناطق تالش‌نشین از جنس شال دوخته می‌شود که چوخا نامیده می‌شود. 

چوپانان در غرب از نوعی بالاپوش از پارچه شال به نام «باشلاق» که بلندی آن تا زانو می‌رسد استفاده می‌کنند، اما نوع نمدی آن در سرتاسر استان دیده می‌شود و «شولا» نامیده می‌شود. این بالاپوش همیشه همراه‌شان است و به صورت اشتراکی استفاده می‌شود. 

شلوار

توصیف جهانگردان از شلوار ساکنان گیلان در قرن نوزدهم دو نوع شلوار است. یکی از جنس نخ، به رنگ آبی روشن که تا ساق پا می‌رسید و بابندی به کمر بسته میشد و در جلگه و در فصل تابستان از آن استفاده می‌شد، نوع دیگر از پارچه زبر پشمی که تا قوزک پا می‌رسید و در کوهپایه و در تمام مدت سال پوشیده می‌شد و پتاوه روی آن بسته می‌شد. هم‌اکنون شلوار نخی و پتاوه کاملا منسوخ شده و فقط چوپانان غرب گیلان همچنان شلوارهای سنتی می‌پوشند. 

پیژامه به عنوان لباس زیر در فصل زمستان و لباس راحت منزل در طول سال می‌باشد و هنوز هم دادن پیژامه به غریبه‌ای که تازه از راه رسیده نوعی مهمان‌نوازی محسوب می‌شود. 

پاپوش

چموش و چاروق قدیمی‌ترین و معروف‌ترین پاپوش ساکنان گیلان است. در گذشته ساکنان جلگه گیلان افتخار خود می‌دانستند که پابرهنه راه می‌روند و جز برای آمدن به شهر از پاپوش استفاده نمی‌کردند. 

گالش نوعی پاپوش پلاستیکی یک تکه‌ای است که از روسیه وارد گیلان شد و کم کم جایگزین چموش شد و امروزه جای خود را به کفش داده است. چکمه، پلاستیک مشکی یک تکه است که هم‌اکنون در مناطق روستایی استفاده می‌شود. فوکا نیز ویژه ماهی‌گیران ساحل خزر می‌باشد. ترکیبی یک‌سره از چکمه، شلوار و پیش‌بند و از جنس پلاستیک که در مواقع صید پوشیده می‌شود.

انتهای پیام/

کد خبر 14010319709383

برچسب‌ها