داستان‌های عامیانه استان سمنان (افسانه‌ها)

شنیدن لفظ داستان عامیانه، ذهن انسان را تا کودکی و قصه‌های مادربزرگ، پدربزرگ‌ها، قصه‌های پای کرسی‌های گرم زمستان‌های سرد، قصه‌های زیر آسمان پرستاره بر پشت‌بام‌های خانه‌ها در تابستان و آوازهایی که موقع کار و تلاش خوانده می‌شد و از اسطوره‌ها یا قهرمانی حکایت می‌کرد، می‌اندازد که بی‌شک همه طعم شیرین آن چشیده‌اند، چراکه مردم این سرزمین از گذشته‌های دور تا به امروز با همین شیوه اخلاقیات را به فرزندانشان می‌آموخته‌اند.

در این استان پهناور از لحاظ زبان و گویش در هر منطقه‌ای نامی خاص بر این قصه‌ها و قصه‌گویی می‌نهادند. از جمله آسنک (Asenak) در سنگسر، آسینیک (Asinik) در سرخه، آسونک (Asonak) در افتر، آستونک (Astonak) در سمنان و ... که افسانه‌ها بخش مهمی از داستان‌های عامیانه هستند.

افسانه نامزد نوروز

این افسانه به چگونگی تغییر و تحول زمین و آمدن بهار و ارتباطش با انسان‌ها اشاره دارد. سنگسری‌ها معتقدند که نامزد نوروز کل سال را در تلاش برای بافتن سبزه‌قبا برای نوروز است و وقتی کار تمام می‌شود، روی دستگاه بافندگی از فرط خستگی خوابش می‌گیرد. نوروز می‌آید و سبزه‌قبا را می‌پوشد و بهار را هدیه می‌دهد و می‌رود. وقتی نامزد نوروز از خواب بیدار می‌شود و می‌بیند نوروز آمده و رفته است ناراحت می‌شود. ناراحتی‌اش را به گونه‌های مختلف بروز می‌دهد. اگر خودش را به آب بزند آن سال، سال پر بارانی می‌شود، اگر به خاک بزند آن سال پر گردوغبار و بی‌حاصل می‌شود و اگر به آتش بزند آن سال گرم و سوزان می‌شود و خشک‌سالی می‌گردد. این موضوع تا دو سه روز اول شروع سال سنگسری مشخص می‌شود. این افسانه از افسانه‌های ناب ایران است و کمتر دستخوش تحولات شده و از دسته داستان‌هایی که زاده تخیل قصه‌گویان ایرانی است.

افسانه گلیم گوش

از نفوذ فرهنگ یونانی در دوره اشکانی نیز در میان سنگسری‌ها هنوز اثری باقی است که نشان از پیوستگی سنگسری‌ها و تاریخ آنها به آن روزگاران دارد و آن بخش از سرگذشت ادیسه، اثر هومر حماسه‌سرای مشهور یونانی است که به‌صورت «گلیم گوش آسنگ» یا «افسانه گلیم گوش» براثر نقل بزرگ‌سالان برای کودکان در امتداد قرون در اعصار باقی‌مانده است و آن بخش از داستان مربوط به موقعی است که ادیسیوس با همراهان در غاری گرفتار غولی یک‌چشم می‌شود و می‌بیند که این غول که خود صاحب رمه گوسفند است آدم‌خوار نیز است. سپس در فرصتی مناسب غول را کور می‌کند. غول که دهنه غار را با سنگی عظیم گرفته است آن را به کناری می‌زند و خود در دهنه غار جای می‌گیرد تا از فرار ادیسیوس و همراهان جلوگیری و آنها را در آنجا دستگیر و تنبیه کند. ادیسیوس با بستن پوست و پشم گوسفند بر خود و همراهان و گول زدن غول از مهلکه رهایی می‌یابد. عین این جریان برای قهرمان داستان سنگسری در افسانه «گلیم گوش» پیش می‌آید و با همان تدبیر نجات می‌یابد، اگر چه قسمت نخست و آخر داستان ادیسیوس در خاطر سنگسری‌ها نمانده، اما همين بخش یادشده نشان می‌دهد که قدمت قوم سنگسر تا چه اندازه است و چگونه می‌توان با کمک اسناد غیرقابل‌انکار سرگذشت آنها را تا حدی بازسازی کرد.

افسانه‌ عجوک بجوک

این افسانه که از دسته داستان‌های عامیانه مذهبی و دینی است با یک روایت مذهبی به علل طبیعی تغییر آب‌وهوا در اواخر زمستان از دیدگاه فرهنگ‌عامه سنگسری‌ها می‌پردازد. افسانه در مورد پیرزنی است که شترش باردار نشده و فصل بهار نزدیک است به‌پیش پیغمبر می‌رود و می‌خواهد از خدا بخواهد در آخر زمستان کمی هوا سرد شود تا شترش بتواند نر بخورد و آبستن شود چراکه زندگی‌اش را از شیر شتر می‌گذراند.... خلاصه این اتفاق می‌افتد. البته لازم به ذکر است این افسانه نیز دارای خصلت‌های تعلیمی و تربیتی است و شروع افسانه با همین پندهای اخلاقی آغاز می‌گردد که به فراخور راوی‌های متعدد متغیر نیز است.

افسانه جمشیدی زرشوم

این افسانه به زرشوم، دختر جمشید هِوَرمک که رمه‌های بسیاری را در اختیار داشته است، پرداخته و در قالب چکامه و افسانه‌ای منظوم است. زرشوم نماینده دوران مادر سالاری است و در این افسانه مردم سنگسر رونق زندگی عشایری را بدو نسبت می‌دهند. این افسانه در چند بخش روایت می‌شود. بخش اول «جمشید و تاج سروی» است و بخش بعدی؛ «جنگل پری نَر؛ دیو و جمشید» و بخش بعدی؛ «هرزه ديو و ني جونور» و پس ‌از آن «زرشومی دونیا بمتتِن» به معنای دنیا آمدن زرشوم است. پس از آن «داغ و درشوم» و «زرشوم و خیل داری» و «پس شمار و اسم و ندتن» به معنای شارش گوسفندان و نام‌گذاری آنها و «زرشوم و خیلی حاصل» به معنی زرشوم و محصولات ییلاق است و در آخر دعای پایانی. این افسانه به بازخوانی زندگی عشایری می‌پردازد و چگونگی شکل گرفتن سنتهای رایج در فرهنگ‌عامه عشایر سنگسر همراه با چگونگی دامداری و دامپروری است.

افسانه آقا پلنگ

این افسانه از داستان‌های عامیانه‌پروری است که راجع به دو خواهر و رابطه آنها با یک پلنگ شکل می‌گیرد و از دسته داستان‌های پندآموز است و پیام اصلی‌اش شجاعت و نکته‌سنجی است.

گزارش از محمد اسماعیل حاجی علیان پژوهشگر استان سمنان

انتهای پیام/

کد خبر 14010830863494

برچسب‌ها