ضرب‌المثل؛ عاملی مهم برای حفظ تاریخ/ ریشه کلمه «دل» در ضرب‌المثل های سمنانی

ضرب‌المثل گونه‌ای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آن‌ها نهفته است.

خبرگزاری میراث آریا: ضرب‌المثل گونه‌ای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آن‌ها نهفته است. بسیاری از این داستان‌ها از یاد رفته‌اند و پیشینه برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست، با این‌حال، در سخن به‌کار می‌رود. شکل درست این واژه «مَثَل» است و ضرب در ابتدای آن اضافه است. به عبارتِ دیگر، «ضرب المثل» به معنای مَثَل زدن (به فارسی: داستان زدن) است. 

در زیر به برخی از مثل های سمنانی پرداخته ایم.

آتِشگیر و آتِشگیر / جنیکی جان، مو کَش گیر

آتشگیر و آتشگیر / خانم‌جان مرا بغل کن (آتشگیر: خاک‌انداز)

ترانه ایست تفریحی و به کنایه در مورد افرادی گفته می‌شود که خود را لوس می‌کنند و نیز به‌ظاهر از شوخی‌هایی که بین زن و شوهر هست گرفته‌شده است.

آدَمی هِکاته کِری، جون ژو قربون کَه هکاتی ماکِرِه

آدم حرف (مفت) زن را، جان به قربان کنی، باز حرف مفت میزند

در مورد افراد حرف مفت زن و عیب‌جو و منفی‌باف گفته می‌شود.

آدَمی کَری، دو دَفَه مِخِنده

آدم کر، دو بار می‌خندد

در مورد اشخاص دنباله‌رو و کندفهم که نادانسته در بحث‌های دیگران مداخله می‌کنند گفته می‌شود.

آرَوُن، هَم دول پی ماگیره، هَم پاچال پی

آسیابان، هم از پیمانه (گندم) می‌گیرد، هم از پاچال (آرد)

به کنایه در مورد افراد طمع‌کار و مرد رند میگویند.

آرِه ونی ماکِرِه، از مسین گِری، مُزد مِنیرِه

آسیابانی می‌کند، اما از خودبزرگ‌بینی، مزد نمی‌گیرد.

از فرط تکبر و خودبینی، بااینکه مجبور به انجام کاره‌ای شاق است ولی از گرفتن مزد خودداری می‌کند. بااینکه خود محتاج است اما می‌کوشد خود را صاحب عزت‌نفس معرفی کند.

آفتابَه لَگَن هَف دس، شوم و ناهار هیچّی

آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی

در مقامی که به مسائل فرعی بیش از مسائل اصلی بها داده می‌شود، یا زرق‌وبرق، بیش از اصالت هست گفته می‌شود.

آشپزی کو دو بَه بین، آش یا شورَه یا وِشیر

آشپز که دو تا شد، آش یا شور است یا بی‌نمک

در مقام شلوغی و بی‌نظمی و دخالت متصدیان متعدد در یک کار گفته می‌شود.

آفتابَه لگَن دی ماکِرِه، پیرَه جنیکا شی ماکِرِه

آفتابه لگن دود می‌کند، پیرزن شوهر می‌کند

در مقام تعجب و مشاهده قضایای نادری که اتفاق می‌افتد، می‌خوانند

اَخمی سِه گرِه کِرچش

اخم‌ها را سه گره کرده است (سگرمه هایش تو هم است)

در مورد کسی گفته می‌شود که سخت عصبانی است و ترشرو نشسته است.

اِسبی چَشَه

چشم‌سفید است

اصطلاحی است که از سر خشم در مورد افراد وقیح و بی‌ملاحظه به‌کاربرده می‌شود.

اِسبِه رَه باشّون تَه خویشَه قومی کی‌ین؟ باتش شِغالَه مو هالا یه

به سگ گفتند: قوم‌وخویش‌های تو چه کسانی هستند؟ گفت شغال خاله من است.

درباره کسی گفته می‌شود که اصل و نسب معتبری ندارد و آنچه که خود را به آن نسبت می‌دهد و به او مفاخره می‌کند نیز حقیر و پست است

اِن ایمامزاده کور مِکِره، شِفا مِنادِه

این امامزاده کور می‌کند، شفا نمی‌دهد

به طنز در مورد افرادی گفته می‌شود که کارها را برعکس انتظار انجام می‌دهند و از آن‌ها امید نتایج ثمربخشی نمی‌توان داشت.

اِن بَبِر مُزدی حَمّومی کَه

این را ببر مزد حمام کن

اعتراض تمسخرآمیز به مزد یا پول کم، یا هنگامی‌که شخص چیزی را به‌عنوان تعارف یا هدیه می‌دهد و طرف می‌خواهد در قبال آن پول بدهد گفته می‌شود. در مرحله اخیر تعارفی طیبت آمیز است.

 

گزارش از محمد احمدپناهی سمنانی پژوهشگر استان سمنان

انتهای پیام/

انتهای پیام/

کد خبر 14011029863781

برچسب‌ها